امروزه همهی انسانها چه آنها که در جوامع کوچک سنتی و چه در کشورهای مدرن زندگی میکنند کم و بیش با موسیقی آشنایی دارند و با آن به فراخور درک خود رابطه برقرار میکنند.
تاریخچه و چگونگی مراحل تکامل، انواع سبکها و تفاوت آن در اقوام گوناگون، قابل تامل و بررسی است.
صدای شرشرآب، وزش باد در بوته زار، غزل خوانی پرندگان و هزاران صدای موجود در طبیعت شاید اولین ضرباهنگ و ملودیهای موسیقی در جهان هستی بوده که انسان با الگویگیری از آنها در طی زمان به اختراع سازهای مختلف پرداخت.
نخستین نمونه آفرینش موسیقی توسط انسان اولیه، نقشی است که در یک غار در "آری پژ" فرانسه برجای مانده است.
دراین نقاشی، شکارچی کمانی را در دست دارد، ولی از آن برای پرتاب استفاده نمیکند بلکه آن را به دهان گذاشته و مانند "زنبورک" مینوازد.
موسیقی برای انسانهای اولیه نوعی ابزار جادو بود و شکارچی نیز با آن در صدد جادوی شکار خود بود.
آنان در واقع موسیقی را هدیهای از جانب خدایان میدانستند که با آن میتوانستند به جز خواص فوق حیوانات را نیز شکار کنند.
بعدها شیوههای جدیدی برای تکامل موسیقی ابداع شد و از غلاف گیاهان و دانههای خشک شده نوعی "جغجغه"، با کشیدن پوست بر کنده توخالی درخت "طبل" و از فلز "سنج" و از قطعات سنگی و چوبی به اندازههای مختلف "چنگ" (هارپ) ساخته شد و برای ارتعاش بیشتر اصوات، سیمها را روی جعبهای توخالی نصب کردند و بعدها از همین روش سازهایی مانند "قانون"، "سنتور"، "گیتار"، "بربط" و غیره که در حال حاضر مرسوم است، ساخته شد.
"عباس ناصری" پژوهشگر و موسیقیدانان میگوید: در دوران امپراتوریهای بزرگ مصر و چین نمونههای مختلفی از هر یک از اینگونه سازهای اصلی وجود داشت که در کاخها و معابد بزرگ اغلب دستههایی از نوازندگان " چنگ "، "شیپور" و "طبل" برای پرستش خدایان مینواختند و شواهد نشان میدهد که مراسم مهم و بزرگ همیشه با موسیقی و رقص برگزار میشد.
وی گفت: در انجیل به آلات موسیقی بسیاری اشاره شده است که بعضی ازآنها اسامی عجیبی از قبیل "شوفار"(نوعی ترومپت)،"شائوم"(نوعی ساز بادی) و "سالتری" (نوعی چنگ) بود.
به عقیده ناصری، اگر چه یونانیها بناهای زیبا، مجسمههای ارزنده، نمایشنامهها و اشعار زیاد و بزرگی از خود بر جای گذاشتهاند اما به نظر میرسد موسیقی آنان رشد چندانی نداشته است.
وی میافزاید: یونانیها ارزش زیادی برای موسیقی قایل بودند و حتی مسابقاتی در این زمینه برای خوانندگان و نوازندگان ترتیب میدادند.
این پژوهشگر موسیقی گفت: یونانیان شیوه خواندن نت با حروف را اختراع کردند و این حروف را در بالای کلمات یک قطعه آواز مینوشتند.
ناصری افزود: موسیقی در نمایشنامههای یونانی نقش مهمی داشت و اغلب از گروه " کر" برای خواندن قسمتهایی از نمایشنامهها استفاده میشد.
وی افزود: رومیها نیز از موسیقی در میهمانیها استفاده میکردند و در مراسم مذهبی و احتمالا در روم برای نخستین بار ایده "بازیگران سیار" پایه- گذاری شد.
وی گفت: مردم فقیری که میتوانستند هنرنمایی کنند در میدانها و در خانههای بزرگ نمایش اجرا میکردند و میتوانستند به سراسر امپراتوری روم مسافرت کنند و موجب سرگرمی مردم شوند. اینان نخستین خنیاگران دورهگرد بودند.
به اعتقاد ناصری، همگام با گسترش مسیحیت، مبلغان مسیحی در هر کشوری نواهای آشنای خود را برای خواندن سرودها به کار میبردند و موسیقی مذهبی مسیحیان از جایی به جای دیگر تفاوتهای زیادی داشت که بعدهااین مشکل با تالیف کتاب " پاپ گریگوری" رفع شد.
مجموعه" آوازهای گریگوری" امروز نیز به عنوان اساس موسیقی کلیسا در مراسم کلیسای کاتولیک مورد استفاده قرار میگیرداما چون سازهای نوازندگان دوره گرد برای کلیسا مناسب نبود لذا ساز "ارگ" به این منظور استفاده شد.
وی افزود: پاپ گریگوری اطمینان نداشت که مردم در آوازها اشتباه نکرده و قطعاتی را فراموش نکنند، لذا شیوه ساده نگارش موسیقی را به کار برد تا بدین وسیله زیر و بم نتها مشخص شود و بعد از سالهای متمادی از سیستم پیشرفتهای برای نگارش نتها بر روی چهار خط استفاده شد و مربعهای سیاه توپر، اشکال لوزی یا مستطیل شکل در این سیستم استفاده شد که هنوز برای "آواز گریگوری" مورد استفاده قرار میگیرد.
"اردشیررفیع زاده" دیگر پژوهشگر موسیقی درهمین راستا میگوید : حدود سال ۱۲۵۰میلادی ، شیوه نگارش موسیقی پیشرفت کرد و به سیستم دقیق تر و پنج خطی تبدیل شد، در این سیستم نت نویسی زیر و بمی و فاصله نتها مشخص میشد.
وی افزود: در قرون وسطی در اروپا هر شاهزاده یا پادشاه "خنیاگری" در استخدام داشت که به هنگام صرف شام برای او و میهمانانش داستانهای قهرمانان را به آواز میخواند.
وی گفت: "خنیاگران" آواز خود را با چند نت که توسط سازهای زهی ساده نواخته میشد همراهی میکردند و به نظر میرسد آنان نخستین کسانی هستند که سازهای آرشهای را از شرق به اروپا بردند.
این استاد موسیقی اضافه کرد : در سال ۱۵۰۱میلادی نخستین قطعه چاپ شده موسیقی توسط یک ایتالیایی منتشر شد و ناشران هم بیدرنگ در تمام پایتختهای بزرگ اروپایی از او پیروی کردند و بدین ترتیب برای مردم خارج از صومعه و قصرها نیز امکان استفاده از آثار مکتوب حوزه موسیقی ایجاد شد.
در قرن شانزدهم میلادی اجرا و تماشای نمایشی ساده همراه با موسیقی، رقص و آواز یکی از لذت بخشترین تفریحات کاخ نشینان فرانسه و انلگستان محسوب میشد.این نمایشها را "ماسک" یا "باله" مینامیدند.
به گفته رفیعزاده، نخستین تالار عمومی اپرا در سال ۱۶۳۷میلادی در ونیز گشایش یافت و حدود صد سال سرگرمی عمده اعیان و اشراف به شمار میرفت و فکر پرداخت پول توسط عموم به کسانی که برای ایشان موسیقی مینواختند یا آواز میخواندند از اپرا به سایر انواع موسیقی نفوذ کرد، به همین جهت بسیاری از آهنگسازان قطعاتی برای" ویلن"،"ابوا"و "فلوت" به همراه "هارپسیکورد"(ساز قدیمی شبیه پیانو) نوشته و اجرا میکردند.
به اعتقاد این پژوهشگر،از اوایل قرن ۱۹حضور در سالنهای کنسرت یکی از متداولترین مشغولیات طبقه متوسط شد، تالارهای کنسرت بنیان گذارده شد، ارکسترهای سمفونی با چهار گروه "سازهای زهی"، "بادی چوبی"،"بادی مسی" و "کوبهای" شناخته میشود که نخستین سمفونیهای قابل توجه از "هایدن"، "موتسار" و"بتهوون" بوده است.
رفیع زاده، "باله" را نیز نمایشی از رقص برشمرد که معمولا براساس داستانی ساده به همراهی ارکستر اجرا میشود.
تا اوایل قرن ۱۹هنوز فکر اجرای باله تنها جنبه عمومی پیدا نکرده بود از میان نخستین بالهها میتوان از باله "ژیزن"، "سیلویا" و "کوپلتا" که همگی در پاریس اجرا میشد، نام برد.
"محمد احمدی فر" پژوهشگر و کارشناس موسیقی نیز در خصوص سبکهای موسیقی به ایرنا میگوید: اکسپرسیونیسم، امپرسیونیسم، سریالیسم،موسیقی تجربی و عینی، موسیقیالکترونیک، نئوکلاسیسم، نئورمانتیسم، و مینیمالیسم از سبکهای مهم موسیقی هستند.
به اعتقاد وی، سابقه برخی از این سبکها در غرب به چندین قرن میرسد اما برخی از آنها در ایران ناشناخته هستند و مخاطبان محدود و اندک دارند و به طور معمول تنها در مقاطع دانشگاهی رشته موسیقی تدریس میشوند.
این پژوهشگر موسیقی میافزاید: معمولا سبکهای یاد شده از روی خالق اثر شناخته میشوند و در بیشتر موارد آهنگسازان دارای یک سبک ولی در برخی از موارد سازنده در یک اثر خود از چند سبک استفاده میکند.
منبع : ایرنا