پایگاه خبری تحلیلی کرمان نیوز .......Kerman News

اولین پایگاه خبری - تحلیلی مستقل در استان کرمان/ تا نخواهیم نمی توانیم/ وبلاگ شخصی روزنامه نگار کرمانی محمد هادی شجاعی

پایگاه خبری تحلیلی کرمان نیوز .......Kerman News

اولین پایگاه خبری - تحلیلی مستقل در استان کرمان/ تا نخواهیم نمی توانیم/ وبلاگ شخصی روزنامه نگار کرمانی محمد هادی شجاعی

درس‌ها یی از شهید مدرس، نماد نماینده اصلح

"سید حسن مدرس" یکی از شخصیت های برجسته و درخشان تاریخ معاصر ایران است که به دلیل داشتن سابقه طولانی در مبارزه علیه استعمار و استبداد، جایگاه ارزشمند و ویژه ای در عرصه سیاست و فقاهت دارد.

این روحانی نستوه و خستگی ناپذیر تا پایان عمر خود دست از مبارزه و تلاش در راه احقاق حقوق مردم بر نداشت.

مدرس در سال ‪ ۱۲۴۰‬هجری شمسی در "سرابه" اردستان به دنیا آمدو تحصیلات خود را در علوم اسلامی در اصفهان، سامرا و نجف نزد "میرزای شیرازی" و دیگر مجتهدان آن زمان آموخت.

فعالیت های سیاسی او با عضویت در انجمن ایالتی اصفهان آغاز شد و هم زمان با تشکیل دوره دوم مجلس شورای ملی،ازسوی "آخوند خراسانی" به عنوان یکی از پنج مجتهد طراز اول به "مجلس شورای ملی" معرفی شد.

یکی ازاقدام های مهم آیت الله مدرس مخالفت با قرارداد ننگین ‪ ۱۹۱۹‬بود که به اعتقاد وی و دیگر وطن پرستان، استقلال ایران را به دست بیگانگان می سپرد.

وی با ورود به مجلس توانست در برابر بسیاری از نمایندگانی که به طور فرمایشی به مجلس راه یافته بودند ایستادگی کند.

شهید " سید حسن مدرس " با قدرت بیان و نفوذ معنوی و شجاعت خاص خود در زمان به قدرت رسیدن رضاخان با او به مخالفت برخاست که این موضوع یکی از دلایل دشمنی رضاخان با وی بود.

رضاخان که مبارزه و مجاهدت های مدرس را برنمی تافت سرانجام او را تبعید و در ‪ ۱۰‬آذر ‪ ۱۳۱۶‬توسط عمال خود در شهر "کاشمر" به شهادت رساند.

سال روز شهادت وی در دور چهارم مجلس شورای اسلامی به عنوان روز "مجلس" نام گذاری شد.

"علی اکبر ناطق نوری" رئیس دور چهارم مجلس شورای اسلامی، زهد همراه با شجاعت، صراحت لهجه، بصیرت و استبداد ستیزی را از ویژگی های بارز شهید مدرس نام برد و گفت: امام خمینی(ره) بهترین شخصیتی بودندکه این ویژگی های مدرس را شناختند و از ایشان الهام گرفتند.

وی افزود: به رغم تهمت های ناروایی که دشمنان بر مدرس وارد می‌ساختند اما درک تهاجم فرهنگی، ایجاد روحیه اعتماد به نفس در ایرانیان، استثمار ستیزی و افشای خطر بیگانگان، ایشان را از دیگر افراد متمایز کرد.

به گفته ناطق نوری ویژگی های شخصیتی شهید مدرس می‌تواند الهام بخش همگان به ویژه نمایندگان مجلس شورای اسلامی باشد.

ناطق نوری به نقل از امام خمینی (ره) گفت:اینک که مدرس با سربلندی از بین ما رفت برماست که ابعاد روحی و بینش سیاسی واعتقادی او را هر چه بهتر بشناسیم و بشناسانیم چرا که او زنده است و الگوی مبارزان حق جو است.


***روایت‌هایی از زندگی شهید مدرس و فرازهایی از سخنان وی :
-"هنگامی که مدرس از سوی علمای نجف و ایران به عنوان مجتهد بزرگ و طراز اول به تهران آمد، دوستانش برای اقامت وی در تهران دو اتاق اجاره ای پیدا کردند، یکی با اجاره ماهی ‪ ۳۰‬ریال و دیگری ماهی ‪ ۳۵‬ریال . مدرس بدون آن که از نزدیک مکان های مورد نظر را ببیند، اتاق سی ریالی را برگزید.

همراهان به او گفتند: اتقا سی و پنج ریالی راحت تر است، چرا آن را نمی گیرید، فرق معامله پنج ریال بیستر نمی‌باشد، ولی این یکی رفاه و آسایش شما را بهتر تامین می‌کند.

مدرس پاسخ داد:" چیزی که استقلال، عقیده و اراده را مورد تهدید قرار می دهد"نیاز" است. من نمی‌خواهم به کسی احتیاج پیدا کنم. من به اندازه دارایی خود و در حد توان خویش باید اتاق اجاره کنم. می‌خواهم محتاج مردم نباشم.احتیاج به پول، نوکری می‌آورد. من می‌خواهم زبانم برای بیان حقایق و دفاع از مردم محروم و مظلوم، آزاد باشد."
-"در روز تاریخی استیضاح رضاخان در ‪ ۱۷‬محرم ‪ ۱۳۴۲‬ق مدرس وارد مجلس شد.

با ورود وی دسته ای اوباش و مزدور که از عمال رضاخان رشوه گرفته بودند، شروع به اهانت کردند و فریاد زدند: مرده باد مدرس، زنده باد سردار سپه.

شهید مدرس، اعتنایی نکرد و پس از گذشتن از آنها با حقارت به آنان نگریست و خطاب به هوچیان رضاخان گفت: آخر اگر مدرس بمیرد دیگر چه کسی به شما پول خواهد داد؟ و پس از آن فریاد کشید: زنده باد خودم، مرده باد سردار سپه.

مدرس به اتاقی که مربوط به وی بود وارد شد، جمعی از نمایندگان طرف دار رضاخان مانند، "سید یعقوب انوار" و "مستوفی الممالک " به او هجوم آوردند و دوات و بادبزن و اشیای دیگر را به طرف او پرتاب کردند. در این بین، رضاخان وارد اتاق شد و به طرف مدرس حمله کرد و با دست راست خود، گلوی مدرس را گرفت و به دیوار فشار داد و در حالی که از شدت غضب چشمانش سرخ شده و رگ هایش بیرون زده بود، به شهید مدرس گفت: آخر سید تو از جان من چه می‌خواهی؟آن خورشید فقاهت و نماینده شجاعت ملت ایران، با رشادت تمام و لهجه شیرین اصفهانی گفت: می‌خوام که تو نباشی."
-"در زمانی که "نصرت الدوله" وزیر دارایی بود، لایحه ای به مجلس آوردکه به موجب آن دولت ایران، یک صد قلاده سگ از انگلستان خریداری و وارد کند.

او شرحی درباره این سگ‌ها بیان کرد و گفت: این سگ‌ها شناسنامه دارند، پدر و مادر دارند، نژادشان معلوم است و به محض آن که دزد را ببینند، او را می‌گیرند. مدرس پس از شنیدن توضیحات شاهزاده نصرت الدوله، دست خود را بر روی میز کوبید و گفت: مخالفم. وزیر دارایی گفت: آخر چرا هر لایحه می آوریم، شما مخالفت می‌کنید؟
مدرس در ضمن آن که تبسمی بر لبانش بسته بود، جواب داد:"مخالفت من هم دلیل دارد و هم به سود شماست. مگر نگفتید: این سگ‌ها به محض دیدن دزد او را می گیرند؟ خب آقای وزیر دارایی !با ورود این سگ‌ها به ایران، اول کسی که گرفتار می‌شود، خود شما هستید. پس مخالفت من به نفع شماست."
-روزی مدرس در مسیری که از مجلس شورا به منزل می‌رفت،به دکان بقالی محل رفت تا ماست بخرد، وقتی که بقال مشغول کشیدن ماست بود،مدرس به شرح مسائل سیاسی و آن چه که در مجلس گذشته بود، پرداخت و به نطق هایش اشاره کرد.

وکیل دیگری که در کنار مدرس ایستاده بود، با اعتراض به مدرس گفت:آقابرای چه این‌ها را به بقال می‌گویی؟ شهید مدرس در جواب گفت: "چون این موکل من است و باید بداند. حق آن است که مردم از مسائل سیاسی و اجتماعی و روابط کشورها خبر داشته باشند.آگاهی مردم نسبت به مسائل،درحل مشکلات ونابسامانی ها خیلی کمک می‌کند."
-روزی جمعی از نمایندگان در خانه مدرس جمع بودند، یکی از آن‌ها از طرف نمایندگان به علت مشکلات و مخارج زیاد در خواست تبدیل حقوق صد تومانی به دویست تومان را داد، مدرس در جواب گفت: "روزی که انتخاب شدید، مشخص شد که حقوق شما صد تومان است و با رضایت، وکالت را انتخاب کردیدیاانتخابتان کردند، اگر حالا ناراضی هستید، باید استعفا کنید و اعلام کنید که ما با حقوق دویست تومان حاضریم قبول نمایندگی کنیم. اگر موکلین شما (مردم)راضی شدند و باز به مجلس آمدید، حق دارید دویست تومان بگیرید."
-شهید مدرس با شجاعت تمام، وقتی که قرارداد وثوق الدوله با انگلستان مطرح شد، به اعتراض در مجلس گفت:" این قرار داد منحوس، یک سیاست مضر به دیانت اسلام است. کابینه وثوق الدوله خواست ایران را رنگ بدهد، اظهار تمایل به دولت انگلیس کرد، بر ضد او ملت ایران قیام نمود...هر کس تمایل به سیاستی نماید، ما ملت ایران با او موافق نخواهیم بود، چه رنگ شمال (کنایه از روس ها)، چه رنگ جنوب (کنایه از انگلیس ها) چه رنگ آخر دنیا (کنایه از آمریکا) . ما یک ملتی هستیم فقیر و باید بی‌طرف باشیم و هیچ رنگی نداشته باشیم. صریحا عرض می‌کنم: بنده که مخالف با آن کابینه بودم، برای این بود که قرار داد را مضر می‌دانستم، بنده بر ضد او هستم... یک اشخاصی رنگ پیدا کردند و گفتند: عقیده ما تمایل به سیاست انگلیس است، شاید یکی پیدا شود و بگوید عقیده سیاسی من روس باشد، ما بر ضد همه هستیم.

ایرانی مسلمان، باید مسلمان و ایرانی باشد، هر رنگی غیر از این داشته باشد، دشمن دیانت ماست، دشمن استقلال ماست."
-از مدرس پرسیدند، آقا می‌گویند که "امین التجار بوشهری " می‌خواهدمبلغ هنگفتی پول به شما بدهد، ولی از گرفتن آن امتناع می‌کنید. دلیل چیست؟چرا نمی گیرید؟ مدرس گفت: "دو ریال بدهد، ولی توقعی نداشته باشد،قبول می‌کنم، ولی اینها در این بخشش‌ها که می‌کنند، نظر دارند و می‌خواهند در موقع مقتضی از آن سوء استفاده کنند."
-در جریان انتخابات دوره چهارم، هر کسی در صدد بود تا وکیل شود و چون مدرس در بین مردم و علما محبوبیت و شهرتی بسزا داشت، یکی از این افراد که به منزل شهید مدرس آمده بود تا از ایشان تاییدیه بگیرد، پس از تعارفات معمول گفت: حضرت آقا، فلان شخص برای بزرگ نمودن خود، در روزنامه نوشته که من در منزل مدرس بودم و او با دست خود، برای من چای آورد و من خوردم. سپس متن روزنامه ای که آن مطالب را نوشته بود، به مدرس نشان داد.

شهید مدرس بلافاصله به آقای منتظرالوکاله گفت: اشکال ندارد شما هم بنویسید، به منزل مدرس رفتم و او چای ریخت و خودش خورد، شایسته است مرا وکیل خود نمایید !آن مرد با شنیدن سخنان مدرس از شدت خشم برافروخت و از جای برخاست و رفت!"

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.