پایگاه خبری تحلیلی کرمان نیوز .......Kerman News

اولین پایگاه خبری - تحلیلی مستقل در استان کرمان/ تا نخواهیم نمی توانیم/ وبلاگ شخصی روزنامه نگار کرمانی محمد هادی شجاعی

پایگاه خبری تحلیلی کرمان نیوز .......Kerman News

اولین پایگاه خبری - تحلیلی مستقل در استان کرمان/ تا نخواهیم نمی توانیم/ وبلاگ شخصی روزنامه نگار کرمانی محمد هادی شجاعی

آقای خاتمی لطفا این یادداشت را بخوانید

 

این ایام کمتر روزی را می توان یافت که در آن سخنی از سیدمحمد خاتمی و پاسخ وی به سوال تکراری حضور و یا عدم حضورش در عرصه انتخابات، لابلای صفحات مطبوعات و رسانه ها ملاحظه نکرد.

او یک روز از عدم تمایل خود به کاندیداتوری سخن می گوید و فردایش بیان می کند در حال مطالعه در این زمینه است. امروز به جامعه دانشگاهی و نخبگان سفارش تهیه بسته های انتخاباتی می دهد و چند روز بعد می گوید " اگر کسی می تواند با اختیارات موجود به عنوان رئیس جمهور در اجرای کامل قانون اساسی موفق باشد، باید وارد صحنه شود و الا صلاح نیست که کسی بیاید...اگر کسی آمد ما هم پشت سر او هستیم."
یک روز در خارج از کشور در جمع خبرنگاران می گوید اینجا در خصوص انتخابات سخن نمی گویم و همان روز در داخل کشور برایش جشن دعوت به انتخابات را می گیرند و روز بعد از نگارش نامه خداحافظی از صحنه سیاست و عدم حضور وی سخن به میان می آورند.
موارد فوق گوشه ای از بازی رسانه ای است که افراد به اصطلاح حامی خاتمی در این میان با افکار عمومی در پیش گرفته اند و آنچه لازم می نمایاند سخنانی چند با سید محمد خاتمی است نه با اطرافیان و حامیان حزبی وی، چرا که کماکان بر این باوریم که باید حساب او را از سیاسیون جدا دانست.

1- جدا از این که خاتمی نهایتا در صحنه حاضر می شود یا نه، این نوع بازی با افکار عمومی آن هم برای چهره ای چون خاتمی که وجهه ای پوپولیستی در میان جامعه دارد، خاطره خوشی در اذهان مردم باقی نخواهد گذاشت. آرای خاتمی در سال 76 و 80 نیز بیشتر از آنکه برآمده از عملکرد و حمایت احزاب حامی وی باشد، ناشی از رویکرد مردم به خواسته تغییر وضعیت موجود در آن زمان بود لذا بهتر است ایشان هم از به بازی گرفته شدن افکار عمومی توسط جریان های حزبی خودداری کرده و این استراتژی «ابهام» تا دقیقه 90 را به هم بزند چرا که مردم هنوز بر این باورند که وی می تواند با صداقت با آنان سخن بگوید.
یکی از سران کارگزاران در جلسه ای چنین می گوید: «دلیلی ندارد که موهبت تعیین تکلیف وضعیت حضور خاتمی را نصیب اصولگرایان کنیم و ابهام یک استراتژی حساس برای ماست.» یکی دیگر از اعضای سازمان مجاهدین نیز چنین می گوید: «حتی اگر مطمئن شدید خاتمی نمی آید تا دقیقه 90 نگذارید که مردم از این امر مطلع شوند.»
به نظر می رسد برخی از سران جریان اصلاح طلب نیز قصد دارند نیامدن خاتمی در صحنه انتخابات را به جریانات سیاسی موجود در صحنه کشور، گران بفروشند و امتیازات لازم را در این زمینه کسب کنند. «حال تو حدیث مفصل بخوان ...»

2- این که آمدن یا نیامدن آقای خاتمی مورد استقبال جریان اصولگرا و به طور مشخص حامیان دولت فعلی است یا نه نیز در نوع خود، موضوع جالبی است. عرصه انتخابات هم تا حدود زیادی شبیه بازی فوتبال است. همانطور که تیمی که از آمادگی بازیکنان خود خبر دارد، دوست دارد با رقیبی بازی کند و پیروزی را پس از بازی با تیم قدرتمند کسب کند نه تیمی ضعیف، اصولگرایان هم دوست دارند پیروزی دکتر احمدی نژاد در انتخابات آینده بر رقیبی قدرتمند همچون سیدمحمد خاتمی باشد. ضمن آن که حضور این دو چهره مطرح کشور انتخابات را کاملاً دوگانه و هدفمند می کند.
خاتمی و احمدی نژاد هر دو روسای جمهوری مردمی هستند که موفق شدند در انتخابات های زمان خود دو حماسه دوم خرداد و سوم تیر را خلق کنند و بر خلاف نظرسنجی ها و تصورات سیاسیون، با حمایت توده های مردم و با شعار تغییر وضعیت موجود بر رقبای خود پیروز شوند. در واقع انتخابات این دو فرد، برآیند دوبار تغییر ذائقه مردم در دو دوره 8 ساله است. مردم یکبار اصلاحات سیاسی را در سال 76 بر وضعیت حاکم در دوره ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی برگزیدند و 8 سال بعد در سوم تیر با ناامیدی از توسعه سیاسی، گفتمان عدالت را انتخاب کردند. حال رقابت میان احمدی نژاد و خاتمی را می توان به عنوان فینال فینالیست ها تلقی کرد و یک بار برای همیشه این موضوع را حل کرد که آیا مردم خواستار گفتمان عدالت هستند یا توسعه سیاسی؟ لذا اصولگرایان از حضور خاتمی در این عرصه به طور جدی استقبال می کنند.

3- اما جدا از استقبال اصولگرایان از حضور خاتمی، نکاتی را هم باید در خصوص چرایی حضور ایشان در صحنه مطرح کرد. این روزها که سخن از آمدن خاتمی است، بیشترین سخنی که توسط هواداران و حامیان حضور وی در صحنه بر زبان رانده می شود «حضور خاتمی متفاوت است» حسین مرعشی در این خصوص چنین می گوید: «من تصور می کنم خاتمی به عنوان رییس جمهور آینده باید کاملا با خاتمی گذشته متفاوت باشد. اگر من به جای خاتمی باشم حتما با روش ها و مشی جدیدی ظاهر می شوم. خاتمی آینده باید خاتمی ای باشد سیاستمدار، فعال، پرتحرک، قاطع و دارای برنامه های نو و به دور از تعابیری از جنس این که اگر بگذارند، آیا می توانیم...»
ماشاءالله شمس الواعظین در این راستا می نویسد: وجه اشتراک آقای خاتمی و احمدی نژاد آن است که هر دو تا چند روز پیش از انتخابات نمی دانستند رییس جمهور ایران خواهند شد اما آقای خاتمی نتوانست خودش را جدی بگیرد و بر عکس او احمدی نژاد در صحنه بین المللی، خود را جدی گرفت و ادبیات خود را در صحنه داخلی و بین المللی حاکم کرد. لذا خاتمی باید به توانایی های خود برای استفاده از ظرفیت های قانون اساسی تکیه کند تا منادی و درخواست کننده اعطای امتیازات بیشتر توسط نهادهای حکومتی به رییس جمهور باشد.»
احمد زیدآبادی هم چنین عقیده دارد که: «این روزها بسیار شنیده شده که افرادی از آقای خاتمی درخواست می کنند که وارد کارزار انتخاباتی شود، اما «متفاوت» از گذشته. به باور من، چنین دعوتی از آقای خاتمی، غیرواقع بینانه و بخصوص غیر مسئولانه است زیرا درخواست از فردی برای تغییر شخصیت خود در سنین بالای شصت سالگی، با انصاف میانه ای ندارد.شخصیت آقای خاتمی و منش او در برخورد با بحران ها، همان است که در هشت سال حضور او در مقام ریاست جمهوری بروز و ظهور کرد.از این رو، اگر کسی مشتاق حضور آقای خاتمی در انتخابات است، باید او را همانگونه که «هست» بخواهد و بر مبنای همان ویژگی های شخصیتی شناخته شده به وی رهنمود دهد نه این که با درخواستی تقریبا غیرممکن از او بخواهد که در 63 سالگی به فرد دیگری تبدیل شود. »
عبارت معروفی نیز ازعبدالله نوری در این زمینه وجود دارد که گفته است: «خاتمی اگر می تواند بایستد به صحنه بیاید»
لذا همانطور که مشخص است اصلاح طلبان به واقع هنوز بر شخصیت خاتمی حرف دارند و او را همان طور که بوده و هست قبول ندارند. این حرف که خاتمی باید تغییر کند بزرگترین توهین به شعور و شخصیت این چهره مطرح سیاسی کشور است چرا که نشان می دهد افراد به اصطلاح حامی وی تنها قصد استفاده ابزاری از ایشان و چهره مردمی وی را دارند و او را تنها کسی می دانند که می توانند عامل وحدت جریان اصلاح طلب شود وگرنه شخصیت وی را اساسا قبول ندارند. قطعا این جریان پس از به صحنه آوردن خاتمی و حتی رای احتمالی وی انتظارات خود را بر مبنای آرمان های سیاسی شان (و نه شخصیت و آرمان های خاتمی) مطرح خواهند کرد و آن گاه است که جریان اصلاحات و کلیت دولت دوباره با بن بست استراتژیک مواجه خواهد شد.

بهترین پاسخ به تز خاتمی متفاوت را احمد پورنجاتی رییس کمیسیون فرهنگی مجلس ششم مطرح کرده است. او در این زمینه چنین می گوید: «درباره برخی ویژگی های «خاتمی متفاوت» سربسته می گویم که: عرصه سیاسی ایران به ویژه در مدار اصحاب قدرت، همه نوع «متفاوت شدن» شخصیت های سیاسی را تجربه کرده و به احتمال در آینده نیز تجربه خواهد کرد. بی تردید آقای عبدالله نوری وزیر کابینه اول آقای هاشمی رفسنجانی با آقای عبدالله نوری وزیر کابینه اول آقای خاتمی و به ویژه با آقای عبدالله نوری امروز، نسبتی از جنس: دشنه و حریر دارد! به این می گویند «متفاوت شدن»! حتی آقای هاشمی رفسنجانی رییس جمهور با آقای هاشمی رفسنجانی خطیب نماز جمعه سال های نخست پس از انقلاب ومنادی عدالت اجتماعی شبه سوسیالیستی تفاوت دارد! عمده دست اندرکاران تسخیر لانه جاسوسی آمریکا نیز مصداق همین «متفاوت» شدن هستند. رویای «خاتمی متفاوت» البته بسیار شیرین و آرامش بخش است اما خاتمی همواره از آغاز تا کنون «خاتمی» بوده و از قضا به پشتوانه هشت سال ریاست جمهوری «خاتمی تر» هم شده است. «خاتمی متفاوت» یعنی چه؟ بهتر است به «تتولوژی خاتمی، خاتمی است» وفادار باشیم! و او را با همین وصف عزیز بداریم.»

4-کاندیدا شدن آقای خاتمی در انتخابات آتی آثار منفی دیگری هم به دنبال خواهد داشت، ایشان که خود از منادیان و حامیان دموکراسی است به این سوالات پاسخ دهد که در کدام کشور دموکراتیک فردی بعد از 8 سال به دست داشتن قدرت، دوباره به صحنه قدرت می آید. ایا این امر نشاندهنده به بن بست رسیدن جریان اصلاحات و قحط الرجال در این جریان نیست؟
-آیا این مساله نشان نمی دهد که جریان دوم خرداد علی رغم 8 سال توسعه سیاسی و در اختیار داشتن مجلس و دولت، نتوانسته توسعه سیاسی را محقق کرده و لااقل در جریان خود کادر سازی کند؟
-آیا مجلس هشتم و دولت نهم مصداق واقعی و محقق کننده اصلی توسعه سیاسی نیستند؟ مجلسی که در آن نمایندگان حامی دولت جدا از بازی های معمول سیاسی بوده و بده بستان های موجود، عضو همان دولت را استیضاح می کند. آیا مجلس ششم با تمام ادعای موجود، توانست وزیری از دولت خاتمی را برکنار کند؟
-آیا شرایط امروز با شرایط 5 سال پیش زمانی که خاتمی با دلخوری لوایح دوقلوی خود را پس گرفت، تغییر کرده است؟ آیا رییس جمهور به عبارت این جریان دیگر تدارکاتچی نیست؟
-چه شده که کسانی که زمان انتخابات مجلس هفتم از خروج از حاکمیت و تحریم انتخابات سخن می گفتند امروز دوباره پشت خاتمی صف بسته و می خواهند او را به وسط میدان انتخابات (البته این بار با روحیاتی متفاوت و مطابق میل خود) هل دهند؟ آیا قانون اساسی تغییر کرده یا شرایط سیاسی کشور؟
-آقای خاتمی شما که انتخابات مجلس هفتم را علی رغم تمام فشارهای افراطیون برگزار کردید، مقابل نهادهای قانونی ایستادگی نکردید و ... فردا می خواهید با این جریان که حامیان اصلی شما در این روزها هستند چه کنید؟ آیا این بار قصد تغییر مشی دارید؟
-آیا این بار می خواهید پس از 8 سال فرار از رهبری جریان اصلاحات، این وظیفه را بر دوش بکشید. و آن هم در زمانی که به قول خودتان به هیچ وجه نمی شود کشور را به شرایط 4 سال پیش هم برگرداند. آقای خاتمی این جریان، همانانند که از سال 76 تا 79 در دانشگاه ها برای شما کف و هورا می کشیدند. به یاد دارید که در سال آخر چگونه با شما وداع کردند و فریادهای عبور از خاتمی سر دادند؟ ترا به خدا لااقل اگر قصد حضور مجدد در صحنه را دارید به این جماعت کوفی صفت دل نبندید. شما به سیاسیون اطراف خود هم نمی توانید دل ببندید چرا که ایشان یا حیات سیاسی خودرا در گرو ورود مجدد شما به صحنه می دانند و یا امروز از به صحنه آمدن شما و منصرف کردن آقای کروبی به نفع شما سخن می گویند و فردا ایشان را برای حضور در صحنه انتخابات به کارزار شما می فرستند.
-همانطور که بارها گفته اید شما آدمی از عالم فرهنگ هستید که چند سالی از بد روزگار به عالم سیاست آمدید آیا این بار هم قصد فاصله از عالم واقعی خود را دارید؟ این روزها که چهره های مطرح بین المللی را به کشور فراخواندید امری میمون را شاهد بودیم اما نمی دانم در صورت ورود به صحنه سیاسی – اجرایی کشور با پشتوانه چنین حامیانی آیا تداوم این گونه اقدامات و حفظ چنین چهره ای برای شما ممکن خواهد بود یا نه؟

* فرجام سخن
آقای خاتمی همانطور که پیشتر گفته شد ما از آمدن شما به صحنه انتخابات استقبال می کنیم اما نگرانی ما از جریانی است که در حال حاضر داعیه دار به میدان آوردن شما شده است. آنان که هر 9 روز یک بحران برای دولت شما درست کردند این بار نیز با به صحنه آمدن مجدد شما بار دیگر توهم درگیری با سایر نهادهای نظام را در سر دارند. آنان حتی در مجلس ششم هیچ گاه نفهمیدند که دیگر عضو و جزئی از حاکمیت به شمار می روند لذا دائماً به وضع موجود که خود بانی آن بودند و بودجه و قوانین آن را تصویب می کردند، اعتراض می نمودند. نگرانی ما از آنجاست که نکند بار دیگر این جریان شما را به مقاومت در مقابل حاکمیت و قانون دعوت کند و باز هم جامعه دچار تنش شود و این آرامش چند ساله را از دست دهید، حال خود می دانید که بیایید یا نه! ولی لازم است قبل از این تصمیم و این که برای مردم یا نظام شروطی را بگذارید، تکلیف خود را با این جریان روشن نمایید. مطمئن باشید جریانی که خاطره ای فراموش نشدنی برای هاشمی رفسنجانی در مجلس ششم خلق کرد با شما نیز بهتر از آن برخورد نخواهد کرد.  
 *یاسر مرادی /ایرنا/
نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.