آیا عدالت می تواند مبنای صف بندی در یک جامعه گردد؟ در تاریخ مکتوب جوامع بشری با هر عقیده و مکتب فکری - سیاسی، هر گاه پای عدالت در میان بوده، خود عدالت مبنای دسته بندی شده است.
ادامه مطلب ...
شهید سید مصطفی خمینی، فرزند امام خمینی (ره) در سال 1309 در قم متولد شد؛ وی دارای استعداد فراوانی بود، بطوریکه در همان سنین جوانی به درجه اجتهاد نایل شد.
ادامه مطلب ...اجتماع روز عید فطر در پیوند و همدلى مسلمانان نقش به سزایی ایفا میکند، آنان در گردهمایى روز عید فطر و قرار گرفتن در کنار هم، از مشکلات و گرفتاریهاى یکدیگر آگاه میشوند. در این روز کینهها تبدیل به دوستى و همدلى شده و مؤمنان در یک صف واحد احساس اتحاد و نزدیکى بیشترى میکنند.
ادامه مطلب ...به لیله القدر نزدیک می شویم و چه شبی است لیله القدر، همان بزرگ ترین، شریف ترین و پررمز و رازترین شبهای گردونه زمان، شبی که قلم در وصفش می شکند و تاب هم نوایی با کاغذ ندارد و زبان در بیان عظمتش در شگفت است.
خداوندا در این شب به امید وصل و دیدار، بیدار می نشینم و با چشمان منتظرم شکواییه هجران را با فریاد رساتر و آوای مشتاق تر می خوانم.
بار پروردگارا در این شب با نوای "سبحانک یا لا اله الا انت"از تو می خواهم آن یار سفر کرده و آن رخسار پنهان را بر همه چشم انتظارانش بنمایانی.
خداوندا چه مهربانانه است حریم امن الهیت در این شب، شبی که جوانه های سبز دعا بر دستان نیازمند و چشمان شرمگینم شکوفا شده و بر درگاه بی نیاز تو امید دارد.
بارالها در وصف کرامت و سخاوتت همین بس که شب قدر را سه شب نهادی تا بنده گنه کارت سه بار به سویت آید و سه بار توبه کند.
خدایا من هم سه بار به آغوشت پناه می برم و احساس غمگینم را بر درگاه امیدت می سپارم.
خداوندا شب قدر اوج شور نیایش و عبودیت است، نهایت نزول رحمت است.
شبی که بندگان گناهکارت در فراق عدالت مرد اسلام، در فراق یار فاطمه (س ) هم نوا با گریه و ناله بر مصایب آن دلیر بی بدیل بر خطاهای خویش می گریند.
معبودا در شب قدر، قدرم بده و ایمانم را یقین ببخش، نکند شب قدر سرآید و من در پیله گناهان خودساخته ام محبوس بمانم.
پروردگارادر قنوت دست هایم و سجود چشم هایم با نام غفار الذنوب می خوانمت، برای پیوند با تو به درگاه بی نیازت روی نیاز می آورم، به خویشتن خویش باز می گردم، زیر باران رحمتت جان تازه می یابم و انا انزلنا را زمزمه تمام وجودم می کنم.
بارالها در این شب زمزمه وجودم، قنوت دست هایم، سجود دلم و ناله قلب بیمارم را پذیرا باش و مرا همچون همیشه در دریای بیکران لطفت غرق ساز.
معبودا در لیله القدرت مرا به خویش بازگردان و تقدیر اموراتم را با فضیلت و شرافت شب قدر رقم بزن.
با توجه به اینکه در آستانه۱۷ مرداد ماه - روز خبرنگار قرار داریم . متن کامل قانون مطبوعات را جهت استفاده دوستان در زیر منتشر می کنیم:
ادامه مطلب ...اختصاص بودجه 400 میلیون دلاری آمریکا برای ساماندهی عملیات مخفی علیه ایران، نمونه تازه ای از حمایت های کاخ سفید برای براندازی نظام جمهوری اسلامی و مقابله با اراده و خواست ملت ایران است.
بت 22 هزار و 750 اثر تاریخی در فهرست آثار ملی کشور، حاکی از تلاش قابل تقدیر نهادهای ذیربط برای شناسایی، و پاسداری از مفاخر و مواریث تاریخی کشورمان است.
گویند زیر این دنیا، دریای بزرگی است که سراسر جهان را پوشانده، در وسط این دریا ماهی بزرگی است که گاوی از آن بزرگتر بر پشت او قرار گرفته است.
دنیا روی یکی از شاخهای این گاو قرار دارد، گاو سالی یک بار برای رفع خستگی دنیا را از شاخی به شاخی دیگر میاندازد و این لحظه، زمان نو شدن سال است.
لحظه تحویل سال، لحظه چرخیدن سیب توی کاسه آب، لحظه ظهور نوروز، لحظه تحول وجودی، لحظه پاکی دل، لحظه لبریز کردن وجود به عشق، نیکی، دوستی و محبت.
امروز نوروز، روز نوست روز نوزایی طبیعت، روزی که در طول بیش از سه هزار سال تبدیل به روح فرهنگ جامعه ایرانی شده است.
امروز نوروز ، طلایه دار فروردین، پیک خوش خرام سال نو و فصل سبزه و جوانه است.
این روزها صدای پای بهار و حاجی فیروز که براساس اساطیر ایران زمین نمادی از شادمانی این روز برای بازگشت الهه جنگ، باروری و آفرینندگی به روی زمین است در همه جا شنیده میشود.
نوروز، این میهمان اساطیری که از روزگاران کهن در فرهنگ ایرانی جای گرفته است دوباره آمده تا بازتابی از نو شدن طبیعت را در زندگانی مردمان این دیار عیان کند.
ایرانیان در هر شرایطی که باشند این روز را به دلیل ظهور نو در زندگی، روح و جان خود عزیز میشمارند.
این در حالی است که نوروز در ترکیب فرهنگ اسلامی، جایگاهی والاتر یافت چنانکه گفته میشود روز عید غدیر خم و ولایت علی ابن ابی طالب(ع) همراه و همزمان با نوروز بوده است که این خود بر ارزش و غنای مذهبی این آیین اساطیری افزوده است.
آنگونه که ایرانیان بنا بر سنتهای دینی، نوروز را روزی مقدس و خجسته میدانند و آداب نوروزی را با فرهنگ ایرانی،اسلامی خود در آمیخته و به آن جلال و شکوهی خاص بخشیدهاند.
به هر حال نوروز را با تمامی ارزشها و زیباییهایش نمادی از غنای فرهنگ ایرانی باید دانست که در طول اعصار و قرون جایگاهش را در فرهنگ ایرانی و اسلامی حفظ کرده است.
خانه تکانی و در اصل دل تکانی، دید و رفتن بر مزار رفتگان و یادی از آنان و زندگانی ناپایداری که باید حداقل فرصتها را در آن غنیمت شمرد، بازدید از عزیزان و فراموشی کدورتها، محبت، عشق، دوستی و نو شدن دل همراه با نوگرایی طبیعت از جمله جلوههای این سنت باستانی است.
هفت سین یا همان تلخ و شیرینیهای زندگی با همه زیباییهایش همه جزیی از این فرهنگ و قومیت است که اگر نبود این چشمه جوشان زندگی، عشق، حیات انسان و کائنات در این فصل شاید جلوههای انسانی، لطافت و ظرافت فرهنگ ایران تا این حد نمودار نمیشد.
هفت سینی که در هر خانه پهن میشود به نماد برکت، زیبایی، عشق، حیات، سلامتی، شیرینی و شادی زندگی، آرزوی سعادت و نیکبختی برای همگان در سال جدید است.
بیش از همه در این هفت سین تنگ ماهی قرمز و سبزه سبز زندگی نمود دارد.
سبزهای که به یادگار از قرنها قبل دوران پادشاهی ساسانیان است زمانی که از چند روز قبل از عید در بارگاه پادشاه ۱۲ستون از خشت خام برپا کرده و بر بالای آنها چندین غله را از گندم و جو، ماش و عدس و مانند آن کشت میکردند تا بدانند از میان آنها کدام کشت برای سال جدید بهتر میروید.
البته همزمان با آن نیز مردم در خانههایشان نیز هفت نوع سبزی را میرویاندند تا بهترین کشت خود را در آن سال با توجه به شرایط جوی انتخاب کنند.
وامروز این سبزه به نماد سبزی و خرمی زندگی زینت بخش سفرههای هفت سین مردمان این خطه است مردمانی که در کنار عزیزان خود گرد این سفرههای رنگین مینشینند و با بهترین و زیباترین آرزوها برای خود و اطرافیانشان به استقبال سال جدید میروند.
غذای شب عید را هم عموما سبزی پلو با ماهی میپزند تا سبزی آن نماد رویش و زندگی و ماهی آن هم نماد زایش و برکت باشد و سفرههایشان همواره پر برکت و پر و پیمان.
امروز نیز که نخستین روز از این سال است، همه با ظاهری آراسته و دلی سرشار از نیکی و خوشی و امیدهای روشن به دیدار عزیزان خود میروند و یا راه سفر در پیش میگیرند تا تعطیلات نوروزی را که براساس سنتهای دیرین ایرانیان ۱۲روز است به خیر و خوشی و نشاط بگذرانند و خود را برای سالی جدید در تلاش و معاش و زندگی بهتر مهیا کنند.
این دور همواره با چرخ این روزگار تکرار میشود اماتکراری نامکرر همچون چرخش مدام کیهان و طلوع و غروب خورشید که هرگز زیبایی و تجلی خود را از دست نمیدهد ودر دیدگان مردم بیفروغ نمیشود.
زیرا تولد و حیاتی دوباره. نو شدن زندگانی و رویشی مجدد است.
امروز روز نو است، نوروز و سال جدید.باشد تا این روز و این سال به کام و نام مردمان ایران زمین باشد.
برآمد باد صبح و بوی نوروز به کام دوستان و بخت پیروز
مبارک بادت این سال و همه سال همایون بادت این روز و همه روز
ملت ایران پس از سالها سختی و کش و قوس و به رغم مخالفت قدرتهای غربی بویژه انگلیس، در سال ۱۳۲۹هجری شمسی صنعت نفت را ملی اعلام کردند،این یک انقلاب بود که " ایران " بهای سنگینی برای آن پرداخت کرد.
نفت، یک پدیده عجیب و رویایی برای توسعه صنعت و رشد و بالندگی کشورها بهحساب میآمد و کشوری مثل ایران ازجمله کشورهایی بود کهمنبع غنی وفراوان نفت و گاز در اختیار داشت.
استعمارگران هم مثل اختاپوس بر روی این منبع افتاده و به بهانه کمک و یاری دادن به کشورهای دارنده نفت، منابع آنها را به تاراج میبرند درحالی خود این کشورها به شدت به آن نیاز داشته و بیبهره بودند.
در ابتدا انگلیس این باور را در مردم ایجاد کرده بود که نفت یا همان گازوت، کثیف است و ما میخواهیم این مواد سیاه و لجن را از کشور خارج تا کشور شما تمیز و سالم بماند و حتی بابت آن هم چیزی برای ما بدهید.
این دسیسه کم کم رو شد و آنها حاضر شدند چیزی بابت استخراج نفت به ما بدهند ولی مردم به آن اکتفا نکردند و جنبشهای مردمی به رهبری آیت الله کاشانی و مصدق جلو ادامه تاراج را گرفتند.
انگلیس بهرغم گرفتن امتیازهای فراوان و به یغما بردن این سرمایه مقاومت میکرد و حتی برنامهریزی حمله به ایران از طریق جنوب کرده بود.
دولت انگلیس اقداماتی مثل مسدود کردن دارایی ایران در بانکهای این کشور و مصادره همه محصولات اساسی و ایجاد راه بندان دریایی و وقفه در صادرات نفت ایران نمود، ولی موفق نشد.
ملی شدن صنعت نفت تا پیروزی دانش هستهای بومی ۵۷سال طول کشید و باز هم ملت ایران کوتاه نیامد و رییس جمهوری اسلامی ایران پس کسب این موفقیت بزرگ توسط جوانان برومند ایرانی در ۲۰فروردین ۸۵را روز دستیابی به دانش هستهای اعلام کرد.
پروسه داشتن دانش هستهای کهازمدتها پیش آغاز شده بود با کارشکنی دشمنان با افت و خیزهایی مواجه بود و تا مرحله توقف فعالیتها پیش رفت، ولی ازسال ۸۴کار بصورت جد دنبال شد و ظرف دو سال کار اجرایی و به چرخه تولید سوخت هستهای رسید.
در این میان مردم ایران با درایت، هدایت و رهبری حضرت الله خامنهای و شجاعت دولتمردان کشورمان قدمی عقب نشینی نکرد و همه چیز را بهجان خریدند.
همین کشورهای غربی بویژه آمریکا، انگلیس و فرانسه در این مدت باشیطنتها و نفوذ خود سه قطعنامه کاملا سیاسی در شورای امنیت علیه ملت حق جوی ایران صادر کردند و بهآنچه آژانس انژری هستهای گزارش داد، بیاعتنا شدند.
واقعیت این است که این کشورها هرگز آقایی، سروری و سربلندی مردم ایران نمیخواهند، لذا هرگاه ملت ایران خواسته خیزشی کند، آنها با شدت برخورد کردهاند.
اکنون شش دهه از ملی شدن نفت و بیش از دوسال از ملی شدن فن آوری هستهای میگذرد به این نتیجه میرسیم که ما میتوانیم مستقل باشیم، اعتماد به نفس خود را از دست ندهیم و برای وحدت هرچه بیشتر گام برداریم.
ملت ایران به یک الگوی پیشرفته و مثل زدنی در بین کشورهای در حال توسعه و فقیر تبدیل شده است، ولی دشمنان از آن به عنوان یک سرکش و کشوری که تابعیت آنها را نمیپذیرد، یاد میکنند.
مهم نیست دشمنان چه فکر میکنند، مهم این است که ملت ایران چگونه این راه ترقی و پیشرفت و سعادت را طی میکند.ک/۴
سیزده سال پیش ، در ۲۶اسفند سال ۱۳۷۳هجری شمسی ، حجتالاسلام و المسلمین سید احمد خمینی فرزند برومند حضرت امام خمینی (ره) به رحمت حق پیوست و پیکر پاکش در میان غم و اندوه وصف ناپذیر مردم داغدار ایران به آغوش خاک سپرده شد.
زندگی این سید بزرگوار را در تاریخ سیاسی ایران میتوان به چهار دوره تقسیم کرد:
دوره نخست ، نقش ایشان در دوران مبارزه سیاسی از سال ۱۳۵۵و سفر به عراق و اقامتش در کنار امام. دوره دوم دوران اقامت ایشان در نجف و پاریس و دوره بعدی ۱۰سال پس از پیروزی انقلاب اسلامی و آخرین دوره که پس از رحلت حضرت امام را در بر میگیرد.
سید احمدآقا در هر چهار دوره همراه و پشتوانه پدرش بود ، بویژه بعد ازشهادت سید مصطفی در نجف اشرف ، رسالت بزرگی برای خود احساس میکرد و با تلاش شبانه روزی خود با دانشجویان ، سیاستمداران و اقشار مختلف مردم ایران ارتباط برقرار کرد و ندای انقلاب را از نجف به همه دنیا رساند.
در زمان هجرت امام به فرانسه ، فرزند برومند امام با هوشیاری در کنار امام توانست انقلاب را از گزند جریانات منحرف در امان نگه دارد و آن را به ساحل نجات برساند.
وجود یادگار امام پس از رحلت ایشان برای پایداری نظام و انقلاب اسلامی غنیمت بود و بطور یقین حمایت سید احمد آقا از رهبری و نظام نقش انکار ناپذیری دراستواری انقلاب و خنثی کردن نقشههای دشمنان داشت.
اگر چه در تمام عرصههای رقابتی بخش زیادی از انرژی فعالان آن عرصه برای کسب نتیجه صرف میشود، ولی مصادیق بسیاری میتوان یافت که اهمیت و ارزش یک رقابت، فارغ از نتیجه آن است و انتخابات مجلس شورای اسلامی نمونهای از این دست است.
این سخن به معنای تفاوت نداشتن نتیجه انتخاب فرد اصلح به جای فرد بهتر نیست بلکه نگاهی فراتر به موضوع انتخابات و اثر بخشی ملی و بینالمللی آن است.
این که افرادی مسوولیت پذیر خود را به جامعه برای گزینش عرضه میکنند و انجام تکلیف را شجاعانه بر تبعات احتمالی انتخاب نشدن میپذیرند خود امتیازی بزرگ در این رقابت است.
مردم مسوولانه، آگاهانه و هوشمندانه از میان نامزدها ، اعتمادشان را به فرد یا افرادی تقدیم میکنند و اجازه نمیدهند حق تصمیمگیری آنها به هر شکل نقض شود، ثمرهای گرانقدر است که ارزشی فراتر از نتیجه انتخاب دارد.
فارغ از این که کدام حزب، گروه یا جریان و ائتلاف سیاسی در این انتخابات بیشترین کرسی نمایندگی مردم را کسب میکند، این نتیجه مهم است که جریانهای فکری موجود در این رقابت، حول این محور متفقاند که باید اصلاح امور کشور را در چهارچوب اصول انقلاب اسلامی دنبال کنند.
این نکته مهم که نامزد برنده در این رقابت، نماینده تمام افراد یک حوزه انتخابیه است و او باید فارغ از نتیجه، خود را وکیل آحاد جامعه آن حوزه بداند، اهمیتی فراتر از نتیجه آرا دارد.
وقتی که تنها میزان مشارکت مردم است که میتواند موانع و سنگ اندازیها موجود در مسیر اقتدار و عزت میهن اسلامی را در عرصه بینالمللی مرتفع کند به واقع نتیجه انتخاب چه مفهومی دارد.
بدون شک ایرانیان در انتخابات مجلس هشتم نیز حماسهای دیگر خواهند آفرید و آنگاه فارغ از نتیجه، مسوولیت سنگین خدمتگزاران آنها در قوای سه گانه بیش از پیش خواهد شد.
در استانهایی مانند کردستان که تعدد قومیتها و وجود مذاهب مختلف همواره به خیال خام دشمنان محلی مناسب برای ایجاد تفرقه است، این مشارکت مردم است که دشمن را مایوس میکند و بدیهی است که نتیجه آن که مردم به چه کسی برای وکالت خود اعتماد میکنند اولویت دوم است.
اگر بتوان ابتدا قبل از برگزیدن هر انتخابی، فارغ از نتیجه آن بر موضوع تسلط یافت، بدون شک میتوان تصمیمات بهتری گرفت.
اگر در هنگام اخذ تصمیم قبل از اندیشه به نتیجه آن که احتمال دارد به نفع یا زیان من یا قوم من یا هم آیین من باشد به ضرورتهای آن تصمیم و اثرات فراگیر آن اندیشید به طور قطع جهتگیری ها سویی بهتر خواهد داشت.
انتخاب فرد اصلح به طور دقیق همان اخذ تصمیم فارغ از نتیجه است چرا که بسیار محتمل است که افراد اصلح، آنهایی نباشند که ما فکر میکنم منافعمان در چهارچوبهای آنها گنجانده شده است.
خورشید گریه میکند چنانکه ابر، آسمان ناله میکند چنانکه رود، دریا ضجه میکشد چنانکه ماه، آه دل خون میشود ،چندان که چشم.
باید گریست، باید بایسته تر عزا کرد، در رحلت اشرف مکارم اخلاق، اشرف مخلوقاتی که مرامنامه انسانیت را تا انتهای تاریخ برای بشریت تدوین کرد.
و اینک بیست وهشت صفر فرا رسید، روز نوحه قرآن،روز ناله فرقان در فراق یاسین، روز گریه سوره رحمان و اینک آسمان با همه فرشتگانش به استقبال آسمان زمین آمده است.
بگو باران از کدام سو بگرید، اینک که آسمان اندوهگین جز اشک دیده و تاب گریستن بعض دیگری در گلو ندارد و آه و ناله در محیط تکوین از چهار گوشه کعبه بلند میشود و زمزم سیل اشک خون به دیده میآورد.
براستی شب سیهپوش رحلت محمد(ص) است و ماه فرومانده در جمالش، سیاهپوش رحلت بلند مرتبهترین انسان تاریخ است.
کدامین چشمتر است که در بیست و هشتمین روز صفر، خواب بر دیده داشته باشد، آن هنگام که رسول یار، رسول مهربانی چونان گنجی عظیم در درون خاک سپرده میشود.
آفتاب چگونه برآید، در غمی که زمین در سال سوگ پیمبر(ص) رستن نمیکند و دل آتشفشان خون دارد، به روزی اینچنین اشک بار.
ای رسول رستگاری و صلح،ای شب گیسوی تو روز نجات، آتش سودای تو آب حیات، چنانک چشم فرو بستید، نفس زمین پس از رحلت شما به شمارگان افتاده و که کاروان بشریت بیقافلهسالاری به کدام سو براند.
اکنون که میروی،اگر نبود، شمع سوزان همیشه برافروخته امامت، براستی خیل گمشدگان تاریخ، به کدام مامن و پناهگاه، آرام میگرفتند.
تمام اشیا و موجودات مویهکنان، گریه میکنند، یعنی که گریستن بر تربت پاک شما عبادت است و تمسک جستن به گنبد سبزتان، کرامت است.
براستی،کدام چشم است که در و مروارید اشک در غمت نساییده باشد و گونهای در رحلت تو تر نکرده باشد، آنگاه که در غروب غربت غمگانه تو، آسمان بارشی جز ماتم و اندوه در دل گرفته خود ندارد.
این روزها پرچمهای سیاه به نشانه عزا به اهتزاز درآمده و خیمههای عزاداری در سوگ پیامبر مکرم اسلام و شهادت امام حسن مجتبی (ع) در جایی جای شهر برپا شده است.
آری چنین است که " لقد انقطع بموتک مالم ینقطع بموت غیرک، من النبوه و الانباء و اخبار السماء " که هر آینه با مرگ تو، قطع شد چیزی که با مرگ دیگران قطع نمیشود و آن نبوت و احادیث دین آسمانی است.
یا محمد(ص)، خصوصیت مصیب تو چنان است که تمام مصیبت زدگان عالم را مصیبتشان به تسلیت و آرامش نشاند و عمومیت مصیبت در این است که احدی از مردم در مصیبت تو فارغ از غم نیست.
پس سپاس برخدایی که بر ما منت نهاد به وجود محمد(ص) که ما را خاتم همه امتها قرار داد، چنانچه او در دعوت به سوی دین تو با نزدیکانش درافتاد و برای احیای دینت رشته خویشاوندی خود را گسیخت و دورترین انسانها را به واسطه پذیرش دین تو ، به خود نزدیک کرد.
" ما ارسلناک الا رحمته للعامین " و نفرستادیم تو را مگر رحتمی برای عالمیان، اکنون کوس رحلت است و روز سیاه پوش به شب میماند، پس گریه و گریه و گریه میکنیم، گریستنی عظیم در سالروز رحلت ختم انبیاء.
آن حضرت بهوقت انتقال به آخرت هرآنچه را انبیا گذشته، در امت خود به ودیعت نهادند، در میان شما به ودیعت نهاد ، که پیامبران، امتها را بدون راه روشن و نشانهای پا برجا سرگردان و رها نگذاشتند.
اینک که کوردلان غرب ، بازماندگان ابوجهل و ابوسفیان در جراید غربی خود برساحت مبارکتان اهانت کردهاند، سکوت نکنیم.
شور عزای نبوی و حسنی در ۲۸صفر،در استان چهارمحال و بختیاری به اوج خود رسید و کودک و جوان و پیر در این مصیب اشک ماتم ریختند.
"ای تن تو پاکتر از جان پاک روح تو پرورده روحی فداک "
زندگی امروزی بشر در حوزه ی فرهنگی با ویژگی هایی نظیر توسعه ی امکانات ارتباطی، سرعت انتقال، کم رنگ شدن مرزهای فرهنگی و تاثیرپذیری شدید فرهنگ ها از یکدیگر همراه شده است.
این پیچیدگی، بیشترین اثر را بر جامعه جوان و نوجوان می گذارد، که به دلیل تنوع خواهی، قرارگرفتن در مرحله ی شکل گیری فرهنگی و میل به اسقلال در انتخاب، خواهان نوگرایی هستند، و طبعا در این فرایند، خارج از هویت تعریف شده ی اجتماعی می کوشند، با شرایط و الگوهای تازه تری ارتباط برقرار کنند.
این فرایند انتقال که در عمل، محل تلاقی نگاه نسل نو و نسل قدیم است، در دانش جامعه شناسی به عنوان گسست بین نسلی مطرح شده، و سازوکاری برای مدیریت آن مورد توجه قرار گرفته است.
در کشور ما این پدیده در قالب اختلاف نگاه نسل سوم انقلاب با نسل های گذشته قابل ارزیابی است.
نسل جوان و نوجوان کنونی کشور، که با ابزار اینترنت، ماهواره و سطح دانش خود، در فضای تازه ای قرار گرفته است، طبعا برداشت متفاوت تری با نسل های گذشته دارد، و این تفاوت نگاه و تنوع برداشت، نه تنها منفی نیست، که مهمترین عامل رشد، تعالی و ورود به مراحل تازه تر در فرایند توسعه ی فرهنگی و توسعه ی ملی تلقی می شود.
از این رو تردیدی نیست، که به سلایق و مطالبات تازه جوانان باید به دیده مثبت نگریست، و زمینه های تقویت استقلال خواهی، اطمینان به نفس و طرح خواسته ها و باورهای متفاوت جوانان را فراهم ساخت. و از این رهگذر بسترهای ابتکار و خلاقیت آینده سازان را هموار کرد. در این میان تنها نکته ای که ضروری است، مدیریت هدفمند فرهنگ جوانان با پایبندی به آزادی انتخاب و استقلال و باورهای آنان است.
طبعا در این شرایط، ارتقای سطح آگاهی فرهنگی جوانان، مهمترین سازوکاری است، که قدرت انتخاب و تشخیص صحیح جوانان و نوجوانان را ارتقا خواهد داد.