تحرکات جدید در عرصه رسانه ای و سیاسی کشورهای غربی در تشدید روند توهین و هتک حرمت مقدسات دینی مسلمان نشان دهنده وجود طرح و برنامه مشخصی در این زمینه است .
تحلیل محتوای ۱۰روزنامه ورزشی کشور در سه ماهه سوم سال ۱۳۸۶نشان میدهد که تمام تیترهای اول و دوم روزنامه های ورزشی مربوط به "فوتبال" بوده است.
بر اساس بررسی های انجام شده از سوی مرکز مطالعات و تحقیقات رسانه ها، تیترهایی با ارزش خبری "شهرت-تازگی"، "شهرت" و "شهرت-برخورد" بیش از دیگر تیترها با ارزش های خبری دیگر به چاپ رسیده اند. انتقاد از مسئولان ورزش به خاطر تعویق انتخابات فدراسیون فوتبال، انتقاد از عملکرد برخی تیم ها و مربیان ، ارائه اخبار ورزشی جدید و تازه و همچنین استفاده از چهره های مشهور ورزشی از دلایل این امر بشمار آمده است.
همچنین پژوهش فوق نشان میدهد بیش از ۵۳درصد جهت گیری تیترهای اول و دوم "مثبت" بوده و جهت گیری "منفی" تیترها در رده بعدی قرار گرفته است.
در مدت زمان مورد بررسی روزنامه های ورزشی عموما عکس های روی جلد خود را در قطع یک دوم صفحه به چاپ رسانده اند.
بیشتر عکس های روزنامه های ورزشی "رنگی" به چاپ رسیدهاند و بیش از ۷۷ درصد درصد ملیت صاحبان عکسها "داخلی" بوده است. بیش از ۴۷درصد موضوع عکسها نیز مربوط به "فوتبالیست های داخلی" است.
گزارش فوق حاکی است ۸۳/۲درصد عکس های چاپ شده در نشریات مورد بررسی مربوط به رشته "فوتبال" است. "سایر رشته ها" با ۸/۶درصد و "کشتی" با ۵/۵درصد در رده بعدی قرار دارند.
در پاییز سال جاری از لحاظ فراوانی اخبار ۵۹/۶درصد اخبار مربوط به "فوتبال داخلی"، ۲۲/۲درصد مربوط به "فوتبال خارجی"، ۵/۶درصد مربوط به "سایر رشته ها" و ۵درصد نیز مربوط به رشته "کشتی" بوده است.
همچنین بر اساس پژوهش انجام شده "گفت وگوی مربیان و مسئولان" با ۱۸/۴ درصد، "گفت وگو فوتبالیست های داخلی" با ۱۳/۶درصد و "بازیکنان و مربیان خارجی" با ۱۱/۹درصد به ترتیب بیشترین حجم موضوع مطالب نشریات ورزشی را به خود اختصاص داده اند.
تحلیل محتوای انجام شده نشان میدهد بیش از ۶۰درصد موضوعات مطرح شده دارای جهت گیری "مثبت" بودهاند و ۲۵/۱درصد موضوعات نیز جهت و نگرش "منفی" نسبت به موضوع را به خواننده القاء کرده اند.
سه سبک نگارشی "گزارش" با ۴۲/۵درصد، "گفت وگو" با ۳۰/۶درصد و "یادداشت" با ۱۲/۶درصد به ترتیب بیشترین سبک های نوشتاری به کار گرفته شده در نشریات ورزشی بوده اند. گزارش بازی های لیگ برتر ایران، مسابقات تیم ملی، جام باشگاه های آسیا، جام قهرمانان اروپا و لیگ های معتبر اروپایی، گفت وگو با شخصیت های مشهور ورزشی و یادداشت های پراکنده از دلایل اصلی این امر است.
همچنین ۷۶درصد مطالب مربوط به رویدادهای "داخلی" و ۲۴درصد "خارجی" بوده اند.
این بررسی نشان میدهد بیش از ۹۷درصد مطالب مربوط به ورزش "آقایان" و کمتر از ۱/۱درصد حجم مطالب به ورزش "بانوان" اختصاص یافته است.
بر اساس نتایج حاصل از این پژوهش "مربیان و مسئولان فوتبال" با ۱۶/۸درصد و "باشگاه های داخلی" با ۱۴/۸درصد، بیشتر از سایرین مخاطب قرار گرفته اند.
همچنین مشخص شده است که بیش از ۶۲درصد رویکرد و جهت گیری مربوط به مخاطبان "مثبت" است، به عبارتی بیش از ۶۲درصد مطالب نسبت به کسانی که مخاطب قرار گرفتهاند رویکردی "مثبت" داشته اند.
در تحلیل محتوای فوق ۱۲۰نسخه از ۱۰روزنامه ورزشی کشور بر اساس "نمونه گیری تصادفی منظم" انتخاب شده و مورد بررسی قرار گرفته اند. این روزنامه ها عبارتند از:
ابرار ورزشی، استقلال جوان، البرز ورزشی، ایران ورزشی، پیروزی، جهان فوتبال،خبر ورزشی، کیهان ورزشی، گل و نود.
تقویت، تعمیق و توسعه این سه عنصر در طول سه دهه بعد از پیروزی انقلاب اسلامی به تثبیت و استحکام نظام جمهوری اسلامی ایران منجر شده است.
به باور تحلیلگران، مقایسه جایگاه این عناصر در دو مقطع قبل و بعد از انقلاب اسلامی به وضوح تاثیرات شگرف آنها را در تحولات سیاسی در داخل و خارج کشور نشان میدهد.
"اقتدار ملی" ، واژههایی است که در رژیم گذشته، سالها بود که به فراموشی سپرده شده بود.
در بررسی جایگاه اقتدار ملی در رژیم سراپا وابسته پهلوی، تنها عاملی که قابل رویت است ، وجود "اقتدار پلیسی پوشالی " در داخل کشور به کمک سرویس های اطلاعاتی غرب و قدرت های هم پیمان آن است.
در این نوع اقتدار، از آنجا که رژیم از ابعاد سیاسی، اقتصادی، نظامی و فرهنگی به اجانب وابسته بود و توانمندیها و پتانسیل های بومی، ملی و داخلی را برنمی تافت، اقتدار را برای تحمیل تولیدات، محصولات و فرهنگ وارداتی به مردم جستجو میکرد و هرگونه مقاومت در برابر آن را با انگ مخالفت با منافع و امنیت ملی سرکوب میکرد.
تقویت، تجهیز و تسلیح ارتش هم در رژیم پهلوی، اگرچه در ظاهر به عنوان نمادی از اقتدار ملی از سوی رژیم تبلیغ میشد ولی از آنجا که قریب به اتفاق تجهیزات و تسلیحات جنگی از خارج خریداری و برای تعمیر و نگهداری آنها نیز از متخصصان و مستشاران خارجی استفاده میشد، پوشالی بودن این اقتدار به عینه مشاهده میشد.
اما پس از پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی ایران و برپایی نظام جمهوری اسلامی، اقتدار ملی نه تنها در تئوری که در عمل نیز، به جوهره همه حرکت ها و اقدامات نظام مبدل شد.
پیدایش، رشد و تثبیت تفکرات و دیدگاههای استقلالطلبانه در میان مسئولان و مردم انقلابی ایران ،پس از پیروزی انقلاب، زمینه را برای رشد استعدادها و خلاقیتها در نزد ایرانیان به خصوص جوانان فراهم ساخت و در نتیجه راه برای قطع وابستگی های کشور در همه عرصهها باز شد.
موجی از ابداعات، اختراعات و ابتکارات که با پیروزی انقلاب و به خصوص با آغاز جنگ تحمیلی عراق علیه ایران و هم چنین پس از برقراری تحریم های آمریکا به عنوان دشمن اصلی انقلاب، در عرصه های نظامی، اقتصادی و علمی در کشور به راه افتاد، به تدریج در قالب تولیدات و دستاوردهای بومی و ملی به شکل انبوه نمایان و به نمادی از "اقتدار ملی " تبدیل شد و در آن تجلی یافت.
این نماد، در کنار سیاستها و موضع گیری های استقلالطلبانه مقام های ارشد و برجسته نظام جمهوری اسلامی ایران در عرصه سیاست خارجی، باعث ارتقاء اقتدار ملی و افزایش قدرت بازدارندگی نظام شد.
اقتدار ملی با توجه به اتکا نظام به توانمندیهای داخلی و بهره گیری از همه ظرفیت های ملی، افزایش اقتدار منطقه ای و بینالمللی رانیز به دنبال داشته است.
نگاهی به روند تحولات داخلی، منطقه ای و جهانی در ارتباط با ایران در طول سه دهه اخیر در بعد از پیروزی انقلاب اسلامی نشان میدهد که به رغم تبلیغات سوء دشمنان، افزایش اقتدار ایران در ابعاد ملی، منطقه ای و جهانی نه تنها تهدیدی برای همسایگان و سایر کشورها نبوده، بلکه به عاملی برای ثبات و آرامش آنها تبدیل شده است.
سرنوشت محتوم دو رژیم "بعثی "در عراق و "طالبان" در افغانستان که اقتدار جمهوری اسلامی ایران را در همسایگی خود تحمل نکرده و با تحریک دشمنان انقلاب اسلامی به مقابله با آن پرداختند، نشانه ای از اثبات این مدعا است.
موفقیت های علمی و فنی ایران به خصوص در دست یابی به فناوری انرژی هسته ای و فناوری پرتاب موشک حامل ماهواره به جو زمین - کاوشگر -۱نیز که به رغم تبلیغات سنگین غربیها علیه این برنامهها به دست آمد، به عنوان عاملی برای افزایش اقتدار ایران، در این راستا قابل ارزیابی است.
عنصر "پایداری " نیز در مسیر پرپیچ و خم انقلاب اسلامی، از نقشی بسیار تاثیر گذار برخوردار بوده و انقلاب با دست یازیدن و اتکا به این عنصر در مقابل همه موانع پیروز و سربلند بیرون آمده است.
پایداری ملت ایران در برابر توطئهها و دسیسه های ریز ودرشت رژیم وابسته پهلوی و قدرتهای حامی آن در مقاطع حساس قبل، هنگام و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی که با رهبری داهیانه رهبر کبیرانقلاب حضرت امام خمینی(ره) صورت گرفت، نمونه ای بارز از تاثیر این عنصر در پیروزی انقلاب بشمار می رود.
مشارکت همه اقشار ملت در هشت سال دفاع مقدس و پایداری آنها در طول این مدت به رغم انواع تضییقات، کمبودها، کاستیها و فشارها و تحمل پی آمدهای اجتناب ناپذیر جنگ مانند افزایش نرخ تورم، بیکاری و امثال آن نیز نشانه تمسک ملت ایران به ریسمان این عنصر حیاتی بوده است.
عنصر "استکبارستیزی " انقلاب اسلامی ایران نیز دقیقا ملهم از شعار بنیادی "نه شرقی، نه غربی، جمهوری اسلامی" است که همواره با الهام از آموزه های اسلامی از آغاز نخستین روزهای انقلاب بر زبان تک تک زن و مرد تظاهرکننده جاری شد و تابه امروز ، هم چنان در مسیر حرکت این انقلاب پابرجا مانده است.
تجمیع همه دشمنان انقلاب اسلامی در همه عرصهها و اطلاق "استکبار" به این مجموعه نشانه ای از استقلال انقلاب اسلامی از همه قدرتها، اردوگاه ها، مکتب های سیاسی و ایسمها ی مختلف به شمار میرود.
وجود این عنصر در منشوربنیادی انقلاب اسلامی به نوعی ضامن بقا و استمرار حرکت آن است و هرگونه اتهام وابستگی به قدرتهای خارج از کشور را از این انقلاب نفی کرده است و این است رمز سربلندی و افتخار ملت ایران.
نیروهای انقلاب و دولت های نه گانه که تا به امروز بر سر کار آمده اند نیز همواره رهنمودهای امام راحل را به گوش جان خریده و آن را سر لوحه برنامه های خود قرار داده اند.تشکیل نهادهایی مانند بنیاد مستضعفان و جانبازان ،بنیاد مسکن انقلاب اسلامی، کمیته امداد امام خمینی و سازمان جهادسازندگی ( که بعدها به وزرات جهادسازندگی تبدیل شد ) در نخستین سالهای پیروزی انقلاب نشاندهنده عزم نیروهای انقلاب در اطاعت از امر رهبری برای خدمت رسانی به محرومین و مستضعفین است.
خدمت رسانی به مستضعفین به رغم محدودیت ها،تحریم ها، فشارهای خارجی و تحمیل جنگی نابرابر به مدت هشت سال، با هدف واژگونی نظام نوپای اسلامی ایران و تضعیف توان مندی های آن از طریق استحاله و انزوای ایران و...
در تمامی سال های پس از پیروزی انقلاب اسلامی تداوم داشته و در سال های اخیر شتاب بیشتری گرفته است.
خدمت رسانی در جمهوری اسلامی نه یک وظیفه، نه یک تکلیف، بلکه "عبادت " شمرده میشود. این نگاه به مقوله خدمت رسانی سبب شده است که مسئولان و کار گزاران امور "خدمت گزاری " به مردم را برای خود افتخار دانسته و برای انجام بهتر آن همواره تلاش کنند.
بی گمان برشمردن دستاوردهای انقلاب که ناشی از روحیه مهر ورزیدن به مردم و عشق به خدمت رسانی به جامعه است به سادگی امکان پذیر نیست. نگاهی به آمارهای توسعه در سطوح مختلف رفاهی و خدماتی و مقایسه آن با آمار پیش از انقلاب به خوبی نشاندهنده پیشرفت در سطوح مختلف جامعه و گسترش خدمات رفاهی،بهداشتی،آموزشی و ... است.
اشاره ای مختصر به خدمات انجام شده در روستاها به خوبی میتواند سطح عظیم و گسترده خدمات انجام شده پس از انقلاب اسلامی را نشان دهد.
محرومیت زدایی از روستاها و مناطق محروم از فوریترین کارهایی بود که پس از پیروزی انقلاب اسلامی آغاز شد و با تشکیل "جهاد سازندگی " خدمات ارزنده ای به روستاییان کشور ارائه شد.
روستاها واحد های اجتماعی هستند که بعضا شامل حدود ده تا چند صد خانوار بوده و به همین دلیل نیز کمتر مورد توجه قرار گرفته اند.
به گواه آمار و ارقام، خدمات رسانی به روستاهای کشور در مدت کمتراز سه دهه پس از پیروزی انقلاب اسلامی و استقرار جمهوری اسلامی، بسیار بیشتر و فراتر از آنی است که در طول پنجاه سال رژیم پهلوی انجام شده بود.
و در دوازدهمین روز از بهمن سال ، ۵۷خورشید عشق در پگاه دولت عدل بردمید و خجسته بهاران شکوفه گسترانید تا هوا دل پذیر شود و گل از خاک بردمد و پرستو با حضوری از پرواز و رسیدن به اوج، نغمه امید را منتشر کند.
فریاد و بانگی برآمد که در عشق گریز نباشد ز سوز و ساز ، من ایستادهام چو شمع مترسان ز آتشم و بهمن ماه سرآغاز ایستادن شد وهمه ایستادند و هنوز نیز ایستادهاند.
دریای " انقلاب " امواج بلند و آسمانیاش را بر صخرههای استبداد زمانه کوبید و تا طعم شیرین استقلال و آزادی و جمهوری اسلامی با حلاوت خویش را به کام مردمان دیار خورشید و آبها بریزاند.
و در چنین روزهایی، مردمی از نسل آفتاب به تاریکی حکومتی ستمشاهی پایان دادند و نهال جمهوری را با ریشهای اسلامی نشاندند و به پایش خون خویش جاری کردند.
این درخت چنان سایهگستر شد که اینک مردمانی درآن سوی آبها، خسته از ظلم سردمداران حکومت غرب، آرزوی سایهنشینی این درخت طیبه را در دل دارند.
درخت طیبه،حیات طیبه آورد، زندگی بخشید و ثمر کرد، نسلها این گونه راست قامت، شکرگزار انقلابی اسلامی ومردمی شدند، که تیر را، راستای ایستادگی شان نبود و هنوز نیز نخواهد بود.
۱۲بهمن ماه طلوع یک صبح صادق شد، آن هنگام که سیاهی ۲۵۰۰ساله اهریمنی بر این سرزمین چنگ افکنده بود و دوازدهم بهمن سرآغاز بهاری شد که هزاران و عندلیبان چمن آرا، آزاد و رها بهارخوان این سپیده ماندگار شدند.
آری، این چنین مردم ایران " انقلاب اسلامی " را انتخاب کردند، تا تمام معادلات جهانی پوشالی و تئوریزه شده را برهم بزنند.
و مردم یک جمله بیشتر بر زبان خود جاری نمیکردند و آن هم چیزی جز واژه بزرگ " استقلال ، آزادی، جمهوری اسلامی" نبود و طلوع دولت عدل آغاز شد و ما نیز آغاز شدیم، آغاز شدنی بزرگ، همان گونه که نویدش را دادند:" انا فتحنا لک فتحنا مبینا".
پس این درخت پاک، که حیات پاک بخشید و میوهبهشتی ثمره آن شد و باید اینک چونان جان خویش گرامیاش داشت و دهه فجر تجلیاراده ملتی است، برای رسیدن به استقلال و آزادی.
پدر این شهید بزرگوار حجتالاسلام حاج شیخ "محمود مفتح" از علما و فضلای معروف حوزه علمیه همدان بود.
شهید آیتالله مفتح در سن هفت سالگی به دبستان رفت و پس از اتمام دوره ابتدایی برای ادامه تحصیل به مدرسه علمیه آیتالله آخوند ملاعلی همدانی اعزام شد.
این عالم فرهیخته در سال ۱۳۲۲هجری شمسی به شهر مقدس قم مهاجرت کرد تا از محضر استادانی چون امام خمینی (ره)، آیتالله بروجردی و علامه طباطبایی بهره گرفت و طولی نکشید که در مقام استاد حوزه علمیه به تدریس پرداخت.
وی ضمن تحصیل و تدریس در حوزه به تحصیل در دانشگاه نیز همت گماشت و در سال ۱۳۴۴هجری شمسی موفق به اخذ درجه دکتری در رشته فلسفه از دانشگاه تهران شد.
شهید آیتالله مفتح با آنکه مدرسی بزرگ در حوزه علمیه قم بود به تدریس در دبیرستانهای قم پرداخت تا به طور عملی گامی موثر برای خنثی کردن فعالیتهای رژیم طاغوت در ایجاد اختلاف بین این دو قشر بردارند.
شهید مفتح زیارت و توسل به اهل بیت (ع) را عامل زنده شدن روح شهامت، شجاعت و درس فداکاری و قیام برای انسانها میدانست.
شجاعت، ظلمستیزی و سادهزیستی از جمله ویژگیهای شهیدمفتح بود، بهطوریکه این روحانی برجسته در بحبوحه ترورها اغلب بدون محافظ در مجامع عمومی شرکت میکردند و قبل از پیروزی انقلاب اسلامی نیز بارها درسخنرانیهای خود شجاعانه از امام خمینی (ره) دفاع و رژیم طاغوت را رسوا کرد.
آیتالله شهید مفتح نه تنها در جبهه مبارزه با رژیم پهلوی فعالیت گسترده داشت ، بلکه در جبهه علم و دانش نیز فردی موفق بودند به طوریکه آثاری ارزشمندی از جمله حاشیه بر اسفار ملاصدرا، روش اندیشه، حکمت الهی نهجالبلاغه و اصول اعتقادی قرآن از خود به یادگار گذاشت.
شهید مفتح به محض آزادی از زندان در سال ۱۳۴۵هجری شمسی هنگامی که اطلاع یافت اسراییل غاصب حملاتی را بر ضد مسلمانان مظلوم لبنان آغاز کرده است ، اقدام به جمعآوری کمکهای مردمی در تهران کرد و خود شخصا برای نظارت و توزیع کمکها رهسپار لبنان شد.
با اینکه شهید مفتح در امر انقلاب نقش کلیدی داشت و شخصیت برجستهای بود اما از تشریفات گریزان بود و ساده زیستی را ترجیح میداد و حتی حاضر به استفاده از امکانات امنیتی نبود.
شهید مفتح در سال ۱۳۴۰هجری شمسی در صحنه مبارزههای سیاسی حضور چشمگیری یافت و در سال ۱۳۴۷به خوزستان تبعید شد و در سال ۱۳۴۹با پایان یافتن تبعید به تهران آمد.
این شخصیت بزرگوار در سال ۱۳۵۳هجری شمسی هنگام سخنرانی مقاممعظم رهبری بوسیله عوامل ساواک دستگیر و روانه زندان شد.
این عالم فرهیخته در شهریور ۱۳۵۷نماز عید فطر را در زمینهای قیطریه خواند و در خطبههای نماز به افشاگری علیه رژیم و حکومت اشغالگر فلسطین پرداخت و نام مبارک حضرت امام خمینی (ره) را در میان انبوهی از جمعیت بر زبان جاری کرد.
بعد از نماز مردم به راهپیمایی پرداختند که این امر نقش بسیار مهمی در اوجگیری تظاهرات مردمی داشت.
شهید مفتح با بیانات پرشور و روشنگرانه در استان خوزستان از جمله در شهرهای آبادان، خرمشهر و اهواز موجی از تحرکهای انقلابی ایجاد کرد که منجر به دستگیری متعدد و در نهایت ممنوعالورود شدن وی به استان خوزستان شد.
همچنین این شهید بزرگوار در مساجد و دانشگاههای شهرهای مختلف از جمله تهران، همدان، کرمانشاه، گلپایگان، خرمآباد، ساری، قائم شهر، رفسنجان، ساوه، کرمان و محلات سخنرانی کرد.
آیتالله مفتح نزدیک به دو دهه از عمر خود را صرف وحدت حوزه و دانشگاه نمود به گونهای که امروز نام بلند این شهید والامقام و مجاهدتهای او در تجلی وحدت میان حوزه و دانشگاه درخشندهترین است.
دکتر مفتح در روز ۲۷آذرماه ۱۳۵۸در ورودی دانشکده الهیات دانشگاه تهران بوسیله منافقان فریب خورده ترور شد و به آرزوی دیرین خود نائل آمد.
پیکر پاک و مطهر شهید مفتح پس از تشییع میلیونی در تهران به قم انتقال یافت و به همراه دو پاسدار شهیدش "اصغر نعمتی" و "جواد بهمنی" در صحن حضرت معصومه (س) به خاک سپرده شد.
نام علمی این ماده مخدر " مت آمفتامین" Methamphetamineمیباشد. این ماده با تاثیر مستقیم بر مکانیسمهای مغز در نخستین بارهای مصرف ، شادی و هیجان کاذب در فرد ایجاد میکند و مادهای بشدت اعتیاد آور است و با تکرار مصرف ، تاثیرات بارهای اول را در مصرفکننده که در این مرحله دیگر باید او را " معتاد" خواند و دانست ، ندارد.
از آثار مصرف مخدری مانند شیشه، احساس موقت و زودگذر سرزندگی و سرحالی، افزایش ضربان قلب،افزایش توانایی جنسی،کاهش خواب و آرامش، پرحرفی و تولید افکار بدبینانه، بیقراری و خلق تحریکپذیر است.
بعد از دوران تاثیر، در فردی که شیشه استعمال کرده است، تمامی آثار پیش گفته در شکل عکس آن نمایان میشود، به این ترتیب که در فرد موجب پرخاشگری، کاهش توانایی جنسی، عدم کنترل روانی، انواع اختلالات پارانویی (بدبینی) مرگ مغزی (به ترتیبی که در ادامه به آن پرداخته خواهد شد) اختلال اسکیزوفرنی ، احساس کسلی و سستی و ... میشود.
در مورد کسانی که شیشه مصرف میکنند باید این نکته را یادآور شد که اگر فرد خوشحال باشد بعد از مصرف خوشحالتر میشود و اگر ناراحت باشد ، بعد از مصرف، ناراحتی او تشدید میشود.
شیشه همچنین این خاصیت را دارد که بخاطر ترکیب شیمیایی پیچیده ، اثر مخدرها را طولانی میکند و فرد بعد از مدتی که از مصرفش گذشت شدیدا به مخدرهای دیگر بخصوص هروئین وابستگی پیدا میکند.
در مورد مخدر شیشه و اثرات آن نیز باورهای بسیار غلطی در میان مصرف - کنندگان رواج دارد.
از جمله این باورها، مفید بودن استعمال آن بخصوص برای بدنسازی ! است.
مصرف کنندگانی که این باور نادرست را دارند، مدعی هستند که استعمال شیشه فعالیت بدنی را زیاد میکند و فرد میتواند بدون خستگی ، به فعالیت شدید بدنی بپردازد و در نهایت این امر موجب لاغری و تناسب اندام میشود.
آنچه در ظاهر امر رخ میدهد، این ادعا را تایید میکند،اما در واقع شیشه مانند هر مخدر دیگری اثرات زیانبار غیرقابل باوری روی جسم و روح دارد که ناشی از اثرات تخریبی آن است که به مرور در فرد بروز میکند.
" شیشه " به صورت داخل بینی ، خوراکی ، داخل رگ و کشیدنی مصرف میشود و و میزان اعتیادآوری آن بالاست، بطوری که فرد هر روز باید برمقدار و دفعات مصرف خود بیفزاید.
شیشه به شکلی پودری سفید رنگ، بدون بو و تلخ است و براحتی در نوشابههای الکلی وغیرالکلی حل میشود. این ماده نیز مانند دیگر مخدرها از جمله اکس، تاثیرات خطرناکی برسلامتی انسان دارد که افت حافظه، پرخاشگری، تهیج رفتاری ، رفتارهای جنونآمیز و آسیبهای قلبی و مغزی از عوارض معمول آن است .
رفتارهای غیر معمول و طبیعی جنسی از دیگر اثرات مصرف مخدری مانند شیشه است و از این رو معتادان به آن در ردیف افراد دارای رفتارهای پرخطر جنسی دانسته میشوند که بیماریهای بسیاری از جمله ایدز و هپاتیت آنها را تهدید می کند.
پلیس بینالملل ( اینترپول ) در سایت خود هشدار میدهد که استعمال این ماده در بسیاری از کشورها بخصوص میان جوانها شیوع پیدا میکند.
اینترپول مشخصا ازدوکشور آمریکا واسترالیا نام میبرد که در آن استعمال مخدر شیشه روزبهروز در حال افزایش است. اینترپول میگوید که براساس پژوهش میدانی صورت گرفته در آمریکا در سال ۲۰۰۴میلادی، ۶/۲درصد از دانش آموزان دبیرستانی حداقل یک بار مصرف مخدر شیشه را تجربه کردهاند.
در ایران پلیس کشور آماری دارد که نشان میدهد کشفیات این نوع مخدرها که صنعتی خوانده میشوند، بالاست . این آمار از یک سو نشانه برخورد جدی و هوشیاری پلیس میباشد و از سوی دیگر میتوان آنرا گواهی بر فراوانی از جمله قاچاق آن به کشور دانست.
پلیس بینالملل از جمله از رسانهها میخواهد تا آموزش دهی و آگاهی بخشی در مورد اثرات زیانبارانواع مخدرها بویژه مخدرهای صنعتی را در صدر توجهات خود قرار دهند و به خانوادهها هشدار میدهد که مواظب رفتارهای فرزندان جوان و نوجوان خود باشند.
اینترپول همچنین از نهادهای مدنی میخواهد تا بهوظیفه ذاتی خود در برابر تهدیدهایی کهازناحیه مخدرها متوجه سلامت عمومی است ، بیشتر بپردازند و تلاش کنند تا نظارت اجتماعی تعمیق پیدا کند.
در یافتههای پزشکی روی معتادان به مخدرهای صنعتی از جمله شیشه که در گزارشهای پزشکیقانونی ایران انتشار یافته، این امر اثبات شده است که مصرف مخدری مانند شیشه باعث کاهش اشتها برای روزها، افزایش تعدادتنفس ، افزایش فعالیت فیزیکی ، افزایش دمای بدن و تحریک پذیری ، بیخوابی ، گیجی ، لرزش و تشنج ، اضطراب و بدبینی و خشونت میشود و تشنج و افزایش زیاد دمای بدن باعث مرگ افراد میشود و حالتهای گفته شده در عین حال با صدمه روی عروق باعث سکتههای مغزی و قلبی و مرگ مغزی میشود. /ایرنا
تقریبا هرگونه حالت تحرک و نشاط روحی و جسمی که توسط مواد اعتیاد آور ایجادشود، با حس بیحالی و لختیهمراه خواهد بود و هر چهقدر مقدار به اصطلاح " پرواز" شادمانه حاصل از مصرف این مخدر بالاتر باشد ، " سقوط " و احساس خماری و افسردگی پس از آن نیز شدیدتر و طولانیتر خواهد بود.
اعتیاد به کرک ازهمین جا آغاز میشود ، زیرا نیاز به فرار از این حالت ناگوار، موجب مصرف مجددکرک شده وپس ازبرطرفشدن تاثیر اولیه، حالت افسردگی این بار شدیدتر از قبل باز میگردد و این چرخه ادامه مییابد تا فرد معتاد کاملا از پای در آید.
مثل دیگر مخدرهای صنعتی، آمار توزیع و مصرف کرک در جوامع مختلف به چند دلیل بالاست . اول دلیلی که باعث بالابدون این آمار میشود ، ارزان بودن آن در قیاس با مخدرهایی مانند کوکائین و به طور طبیعی فروش بیشتر آن است و دلایل بعدیاین میباشد کهاین مخدر ومخدرهای مانند آن ، بهشکلی ساده استعمال می شوند و علاوه بر همه اینها بهواسطه حجم کم، پنهان کردن آن هم ساده است.
تدخین کرک در مصرفکننده حس نشاط ظاهری شدیدی به دنبال دارد که حدود ۵ تا ۷دقیقه به طول میانجامد، اما پس از آن با افسردگی حاد، احساس بیارزش بودن و ولع فراوان برای مصرف مجدد این ماده ، ادامه مییابد.
در یک دوره زمانی بسیار کوتاه ، این ماده کنترل مصرفکننده را در دست میگیرد و این الگوی رفتاری ، به اعتیاد شدید میانجامد.
نیاز به مصرف مکرر کرک به دورههایی که معتادان آن را ( مدت عیاشی - ( bingمینامند، آنقدر هست که فرد تا جایی که پول و یا کرک در اختیار دارد و یا تا زمانی که به اغما فرو رود، به مصرف آن ادامه میدهد.
پزشکان مدت هاست در حال مطالعه نحوه و مکان اثرگذاری مخدرهای صنعتی از جمله کرک روی مغز هستند. آنها دریافتهاند که این مخدرها با ایجاد اختلالات جدی و تخریبی در فعالیتهای مغز، فرد را در حالتهایی قرار میدهد که برای لحظهای احساسی متفاوت داشته باشد.
یافتههای پزشکی همچنین نشان میدهد ، معتادان به مخدرها بویژه از انواع صنعتی آن همگی در معرض آسیبهای اساسی به جسم و روان خود بعد از هربار مصرف هستند. یافتهها تایید میکند که معتادان به مخدرها، بخصوص صنعتی پس از استفاده از ماده مخدر همگی دچاربیاشتهایی، افزایش فشار خون ، آسیبهای کلیوی ، بیماریهای قلبی عروقی و صدمه به مغز میشوند و قدرت یادگیری خود را از دست میدهند.
مخدرهایی که کرک از جمله درآن دسته قرار میگیرد ، میتواند مهارتهای حرکتی فرد را نیز تغییر دهد و تغییراتی شبیه بیماری پارکینسون برای مصرف کننده ایجاد کند.
معتادان به کرک به مانند دیگر معتادان به مخدرهای صنعتی بعد از هربار مصرف این مخدر، به دلیل اختلالات هورمونی که در فرد ایجاد میشود ، بشدت احساس تشنگی میکنند تاحدی که از نوشیدن آب سیر نمیشوند . آب اضافی منجر به توم مغز و آسیب به بافت مغز میشود و فرد را به کما میبرد و بعد از چند روز حتی میتواند منجر به مرگ شود.
اثرات تخدیری کرک امروز برای همه روشن است و از این رو در همه کشورهای جهان واز جمله ایران براساس کنوانسیون ۱۹۸۵سازمان ملل ، خرید و فروش ، همراه داشتن و قاچاق آن جرم محسوب میشود و مرتکبین تحت مجازات قرار می - گیرند.
پلیس بینالملل تاکید بر ارایه آموزش به خصوص به جوانان در خصوص آثار بسیار تخریبی مواد مخدر صنعتی دارد . اینترپول از جمله از رسانهها و هر نوع تریبون آموزشی و تربیتی میخواهد تا آموزش دهی و آگاهی بخشی در مورد اثراتزیانبارانواع مخدرها بویژه مخدرهای صنعتی را در صدر توجهات خود قرار دهند و به خانوادهها هشدار میدهد که مواظب رفتارهای فرزندان جوان و نوجوان خود باشند.
اینترپول همچنین از نهادهای مدنی میخواهد تا بهوظیفه ذاتی خود در برابر تهدیدهایی کهازناحیه مخدرها متوجه سلامت عمومی است ، بیشتر بپردازند و تلاش کنند تا نظارت اجتماعی تعمیق پیدا کند.
آیتالله "سیدمصطفی خمینی" فرزند امام خمینی قدس سره درنیمه شب یکشنبه اول آبان ۱۳۵۶بهشکل مرموزانهای به شهادت رسید. در پی شهادت وی امام (ره) در بخشی از یادداشتی چنین مرقوم کردند: مصطفی خمینی نور بصرم و مهجهی قلبم دارفانی را وداع کرد.
در یادداشت امام (ره) آمده است:
بسمه تعالی
انالله و اناالیه راجعون
در روز یکشنبه نهم شهر ذیالقعده الحرام ،۱۳۹۷مصطفی خمینی نور بصرم و مهجهی قلبم دارفانی را وداع کرد و به جوار رحمت حق تعالی رهسپار شد.
اللهم ارحمه و اغفرله و اسکنه الجنه بحق اولیائک الطاهرین علیهم الصلوه و السلام."
با انتشار خبر حوزه نجف در هالهای از غم و اندوه فرو رفت. درسها تعطیل شد و روحانیت به سوگ نشست. جنازه آن شهید توسط یاران و شاگردان او به کربلا برده شد. در این مراسم جمعیت انبوهی شرکت کردند و جنازه را با آب فرات غسل داده و در محل خیمهگاه امام حسین علیهالسلام کفن کردند و پس از طواف در حرم مطهر حضرت سیدالشهدا علیهالسلام و حضرت عباس علیهالسلام به نجف بازگرداندند و روز بعد جنازه آن شهید از مسجد بهبهانی به طرف صحن مطهر علوی تشییع شد.
امام قدس سره در مسجد بهبهانی حضوریافت و پس از توقفی کوتاه و خواندن فاتحه، با قامتی استوار به خانه بازگشت و در مراسم تشییع و خاکسپاری شرکت نکرد. آیتالله خویی قدسسره در صحن مطهر امام علی علیهالسلام، بر جنازه وی نماز خواند و در کنار مقبره علامه حلی قدس سره به خاک سپرده شد.
آیت الله سیدمصطفی خمینی در آذرماه سال ۱۳۰۹هجری شمسی در قم متولد شد و تحصیلات ابتدایی را در مدرسههای باقریه و سنایی به پایان رساند سپس به تحصیل علوم اسلامی پرداخت و در سال ۱۳۳۰سطح را به پایان رسانید و در درس خارج امام قدس سره و آیتالله بروجردی قدسسره حضور یافت و دیری نپایید که به درجه اجتهاد رسید و از تقلید بینیاز شد.
وی در سال ۱۳۴۱هجری شمسی همراه با امام قدس سره به مبارزه با رژیم برخاست و در پیشبرد نهضت اسلامی نقش به سزایی ایفا کرد.
ایشان ۱۴دی ماه سال ۱۳۴۳دستگیر و به ترکیه تبعید شد. در ۱۳مهر ۱۳۴۴وی به همراه پدر بزرگوارشان از ترکیه به عراق برده شدند و ۲۳مهر ۱۳۴۴در نجف سکونت گزیده و بیدرنگ درس و بحث را آغاز کردند. حاج آقا مصطفی نیز افزون بر حضور در درس امام قدسسره، به تدریس پرداخته و شاگردان فاضلی پرورش دادند.
آیت الله سیدمصطفی در کنار برنامههای درسی و علمی با راهها و شیوههای نوینی مبارزه با شاه را دنبال کرد و مشاوری برجسته و متعهد برای امام قدس سره بود. در ۲۱خرداد ۱۳۴۸به دنبال یک سلسله فعالیتها و کوششهایی در راه برانگیختن آیتالله حکیم قدس سره علیه رژیم ضداسلامی عراق، بعثیها او را دستگیر و به بغداد بردند.
وی در نیمه شب یکشنبه اول آبان ۱۳۵۶به شکل مرموزانهای به شهادت رسید.
این شهادت نهضت اسلامی ۱۵ساله ایران را جان تازهای بخشید، به گونهای که یکباره فراگیر و به شکل انقلابی طوفانزا و کاخ برانداز درآمد.
آیتالله سید مصطفی خمینی تالیفات زیادی از جمله القواعد الحکمیه (حاشیه بر اسفار که مخطوط میباشد)، کتاب البیع (دوره کامل مباحث استدلالی بیع در سه جلد)، تحریرات فیالاصول (از اول اصول تا استصحاب تعلیقی)، شرح زندگانی ائمه معصومین علیهماالسلام تا زندگانی امام حسین علیهالسلام، مستند تحریر الوسیله، تعلیقهای بر عروهالوثقی، تفسیر قرآن الکریم در سه جلد، مبحث اجاره، کتاب الاصول، القواعد الرجالیه و کتابی در مبحث نکاح به یادگار مانده است.
سایت خبری تحلیلی تابناک http://www.tabnak.ir/ در پی بسته شدن سایت بازتاب آغاز به کار کرد . این رخداد مهم را به همه دست اندرکاران این سایت تبریک می گویم .
در یادداشتی در این سایت با عنوان چرا تابناک ؟ به قلم امیرعلی امیری آمده است :
ماه رمضان امسال هم گذشت و هر یک از ما، بسته به میزان تلاش و نیت خالصی که در این ماه مبارک از خود نشان داده، بهرهای متفاوت از آن برده است. این ماه برای برخی، فرق چندانی با گذشته نداشته، اما عده ای توانستهاند تا اندازهای، بار گناه خود را سبکتر کنند و دل با زلال توبه و استغفار بشویند، اما در عین حال، موفقترین بندگان خداوند، کسانی هستند که از بهترین ماه سال و بهترین شبهای آن که شبهای قدر است، برای خود به اندازه یک سال توشه برگرفتهاند تا در سالی که از عید سعید فطر آغاز میشود، به گونه دیگر عمل کنند، اما آن کدام ارمغان و توشهای است که میتواند پاسخ نیازهای یک سال انسان را تأمین کند؟!
به نظر میرسد برترین ارمغان ممکن از یک ماه بندگی، معرفت و بینش عمیقی است که همچون چراغی در دست، میتواند تا مدتها انسان را رهنمون شود، راه درست و نادرست را به او بنمایاند و از مسیر نادرست بازش دارد.
از همین روست که در ادبیات دینی ما، مذاکره علمی، افضل اعمال شبهای قدر دانسته شده است و قطعا این مذاکره علمی، ناظر به راه و روشی است که مسیر اعمال انسان را معین میکند و سرنوشت او را رقم میزند.
البته این آگاهی و معرفت، داشتن برخی معلومات و محفوظات نیست، بلکه شناختی عمیق از جایگاه انسان و خالق اوست که با عیار عمل؛ یعنی یک ماه روزهداری و شبزندهداری و دوری از گناه، قوت یافته است و از این رو، میتواند سرنوشت مطلوبی برای انسان رقم زند.
اما حکایت جامعه متشکل از انسانها نیز جدای از فرد فرد آنان نیست، بلکه سرنوشت جامعه نیز چون همه انسانها با آگاهی و معرفت و بینش عمیق اعضای آن گره خورده و همواره حرکتهای نجاتبخش بشری و در رأس آنها، قیامهای انبیای الهی، مبتنی بر آگاهی و آگاهیبخشی بوده است.
امام خمینی، رهبر کبیر انقلاب اسلامی نیز صرفا با تکیه بر همین امکان مهم، مردم ایران را به حرکت واداشت و تحولی عظیم را در ابعاد گوناگون جامعه ایران بنا نهاد که شعاعهای آن، همچنان در نقاط مختلف جهان حرکتآفرین است.
امام خمینی با اقتدا به امامان شیعه(ع)، هرگونه حرکت اجتماعی را نیازمند آگاهیبخشی به مردم و سپس انجام هر حرکتی توسط مردم میدانستند و قطعا بقا و بالندگی میراث گرانقدر امام خمینی(ره)، بسته به امتداد آگاهی و هشیاری مردم ایران اسلامی است.
اما در این میان، آنچه در کوران حوادث و بزنگاههای دوران در میان تهدیدات داخلی و خارجی میتواند عنصر آگاهیبخشی مردم را محقق نماید، جریان شفاف و آزاد اطلاعات است. این جریان البته در صورتی میتواند در راستای هدف والای خمینی کبیر(ره) عمل کند که ملزومات این حرکت؛ یعنی صداقت، شجاعت و پایبندی به اصول انقلاب اسلامی را همواره مد نظر قرار دهد.
تقریبا ۴۵میلیون نفر نابینا و ۱۳۵میلیون نفر با دید کم در دنیا وجود دارند و این یعنی تقریبا ۱۸۰میلیون نفر در دنیا دچار درجاتی از اختلالات بینایی هستند.
پنج دلیل عمده نابینایی عبارت از تراخم (عفونت چشمی)، آب مروارید، اختلالات انکساری، نابینایی کودکی یا خشکی چشم و انکوسرکیازیس یا نابینایی رودخانه است .
به گفته کارشناسان تقریبا ۲۰میلیون نفر در دنیا بعلت آب مروارید دچار نابینایی هستند و پنج برابر این تعداد نیازمند جراحی آب مروارید برای بازیابی دید کامل خود هستند.
همچنین تخمین زده میشود که سالانه باید سه هزار عمل آب مروارید به ازای هر یک میلیون نفر جمعیت انجام شود تا اختلال بینایی و نابینایی ناشی از آب مروارید کنترل گردد.
نابینایی کودکی یا خشکی چشم از جمله موارد شایع است که سالانه بیش از ۵۰۰هزار کودک به این دلیل بینایی خود را از دست داده و بسیاری از آنان در سنین پایین میمیرند.
کارشناسان میگویند: بیش از ۱/۴میلیون کودک در دنیا نابینا هستند و در صورت عدم مداخله جدی این رقم تا سال ۲۰۲۰به دو میلیون نفر خواهد رسید ضمن اینکه بیش از نیمی از این کودکان ظرف یک الی دو سال، عمدتا به علت عوارض ناشی از کوری میمیرند.
علل نابینایی کودکان متفاوت از علل نابینایی بزرگسالان است و همچنین تا حدی وابسته به منطقه زندگی آنان میباشد و اکثریت این نابیناییها نیز قابل پیشگیری یا درمان میباشد.
کارشناسان معتقدند: علل قابل اجتناب و قابل درمان نابینایی کودکان شامل انکسار قرنیه بعلت کمبودهای تغذیهای و عفونت ها، عوامل داخل رحمی ، سرخک و بیماریهای ژنتیکی میباشد.
دانشمندان معتقدند نابینایی ناشی از سوءتغذیه علت اصلی نابینایی کودکان در بیش از ۴۰درصد موارد است ، تخمین زده میشود که ۲۵۰میلیون کودک در سنین قبل از دبستان ، دچار کمبود ویتامین Aهستند و سالانه بعلت کمبود ویتامین ۲۵۰ ، Aهزار کودک نابینا شده و دو میلیون کودک میمیرند.
به عقیده کارشناسان تمامی عوامل شایع فوق که در بروز نابینایی موثر است ،در صورت برنامه ریزی صحیح و مدیریت کافی بر منابع براحتی قابل درمان و پیشگیری است و در این صورت میتوان از نابینایی میلیونها انسان در هر سال پیشگیری کرد.
در یک تعریف ساده نابینایی عبارت است از کاهش بینایی به حدی که مانع اشتغال فرد با اتکای خود میشود، یا فرد را برای زندگی وابسته به دیگران یا وسایل کمکی مینماید.
نابینایی درجههای بسیار گوناگونی دارد، برخی هرگز نور را نمیبینند، بعضی دیگر فقط میتوانند نور را از تاریکی تشخیص دهند و در میان نابینایان عدهای هم هستند که از دید ناچیزی برخوردارند.
از این همه نابینایی که در جهان زیست میکنند ، فقط درصد اندکی کور مادرزاد هستند ضمن اینکه کور متولد شدن ، پدیدهای است که هنوز علل آن را کاملا کشف نکرده اند.
به عقیده دانشمندان نابینایی پس از تولد بیشتر بر اثر بیماریهای چشمی رخ میدهد و گاهی هم یک بیماری عمومی ، مانند بیماری قند یا مننژیت ، ممکن است عامل کوری فرد باشد که البته در اغلب موارد قابل پیشگیری است.
سازمان بهداشت جهانی ( (WHOتخمین میزند در حال حاضر ۲۷تا ۳۵میلیون نابینا در جهان زندگی میکنند و ۹۰درصد نابینایان جهان در ممالک در حال توسعه و عمدتا در آسیا و آفریقا میباشند که اغلب در جوامع محروم و در مناطق روستایی زندگی میکنند.
خطر کوری در بسیاری از این جوامع به فراموشی سپرده شده و ۱۰تا ۴۰ برابر بیشتر از مناطق صنعتی توسعه یافته اروپا و آمریکا است.
این در حالی است که سازمان بهداشت جهانی ، برای پیشگیری از نابینایی، مراکزی در ۶۰کشور در حال توسعه مستقر ساخته است تا با مطالعات گروهی ، اطلاعات صحیح اپیدمیولوژیک را بدست آورده و پایه ریزی برای برنامه ریزی هدف دار ، اجرا و ارزیابی صحیح برنامههای پیشگیری از نابینایی فراهم شود.
پس از ذکر همه عوامل بروز نابینایی باید گفت که نابینایان نیز همانند دیگر افراد جامعه حق استفاده از کلیه امکانات رفاهی معمول در محیط و اجتماع را دارند.
آنان حق دارند از پیاده روها، خیابان ها، بزرگراهها و وسایل حمل و نقل همگانی مانند هواپیما، قطار، اتوبوس، اتومبیل، کشتی، هتل، اماکن عمومی، مراکز تفریحی و مذهبی استفاده کنند.
اگر در بعضی اوقات، محدودیتی برای استفاده از این تسهیلات و اماکن وجود داشته باشد باید فراگیر و برای همه افراد جامعهباشد و اگر شخص یا سازمانی فقط برای نابینایان در استفاده از تسهیلات همگانی، محدودیت ایجاد کند یا حقوق نابینایان عاقل و بالغ را نادیده بگیرد، مجرم شناخته میشود.
همچنین به عقیده کارشناسان دولت موظف است که نابینایان را به مشارکت در امور دولتی تشویق کند تا آنان به کار مشغول شوند و مسوولان دولتی همه ساله باید روز ۲۳مهرماه مطابق با ۱۵اکتبر را به عنوان بزرگداشت نابینایان و قانون عصای سفید، به نحوی شایسته ارج نهند.
کارشناسان همچنین معتقدند مردم نیز باید در برخورد با نابینایان رفتار معقولانهای داشته باشند و گامهای صمیمانه و موثری برای آنان بردارند. / ایرنا
زمانی که دل بیتاب است و هوای پرواز در سر ، زمانی که چشمها بهانه باریدن میگیرند ، زبان که زمزمه نیایش میجوید، دستها تشنه قنوت میشوند ، نسیم رحمت الهی وزیدن میگیرد و درهای بهشت باز میشود.
رمضان قطعهای از بهشت است که همگان بر خوان گسترده نعمات الهی مهمان میشوند، چیدن سفرههای بیریای افطاری ، نان و خرما، تو را تا نخلستانهای غریب کوفه میبرد و مردی تنها در میان نخلستان در چاه زمزمه میکند.
سحرهای رمضان بهانهای برای درک مناجات نیمه شب در خلوت انس معبود و معاشقه با تک تک واژههای نماز و دعا، و مهمترین رهآورد روزه بر اساس آیه ۱۸۳سوره بقره رسیدن به گوهر پرارج تقوا و تربیت معنوی انسان و گذشتن او از بزرگ راهی است که به پارسایی منتهی میشود.
روزه با گرسنگی و تشنگی و محدودیتهایی همراه است تا خواب غفلت از چشم انسان گرفتار در تار دنیای فریبا ، برباید و او را به فردایی دیگر یادآور کند.
وداع با ماه آرامش ، حکمت آفرینی ، یادآوری معاد ، آزمون اخلاص، روسیاهی شیطان، پاداشی بیکران ، آمادگی برای سایر عبادت ها، سحرخیزی، تقویت اراده و غلبه بر غرایز ، انس با معبود ، خویشتنداری ، شکیبایی ، انس با معنویات، از درسهای فردی روزهداری که در ماه رمضان به دست آمد و چه زود گذشت.
ماه قدر و قدر دانستن شبها و روزهایی که هر ثانیهاش با قدر و منزلت همرا بود ، ماه نزول قرآن ، ماه وعظ، پند و اندرز ، آثار اجتماعی فراوانی نیز از قبیل درس برادری و برابری به این صورت که وضع گرسنگان و محرومان جامعه را به صورت محسوس یافتیم و ارزش این مهم به اندازهای بود که پیامبر نور و رحمت (ص) توصیف میکنند که "رمضان شهرلله و هو ربیع الفقراء" رمضان ماه خدا و بهار فقیران است.
احترام به جامعه روزهدار، تمرین احترام به قانون جامعه، تمرین اجرای قوانینی مشترک و محک زدن طاقت و توان افراد در یک عبادت جمعی ، کاهش جرایم اجتماعی و فرصتی برای مهرورزی و هزاران درس دیگر، جملگی برکات این ماه بود که به انتهای آن رسیدیم.
مسلمانان باهم به کلاس درس رمضان رفتند و خواهی ، نخواهی این ماه گذشت، ماه سپری شد حال باید با یک روح پاک و دلی سپید در میان دلتنگی برای معلم و هم شاگردیهای این کلاس خداحافظی کنند و نمرات این آزمون خداپرستی را در وجدان و ضمیر خود جمع کرده که آیا واقعا نمره قبولی را کسب کردهایم یا خدای ناکرده....
و اینک مسلمانان در آستانه برگزاری جشن غلبه بر هواهای نفسانی و جشن قبولی در این ماه ، عید بازگشت انسان به روح و فطرت پاک ، عید رهایی از خود پرستی و رسیدن به خداپرستی ، عید سعید فطر ، روز رفع دلتنگی و کسب شادی و نشاط را باهم میزبان خواهند بود.
در آیات و روایات برای این عید بزرگ مسلمانان سفارش زیادی شدهاست ، از جمله در این روز مومنان با یک فطرت پاک و تازه متولد و از تمامی پلیدیها دور شده و از عفو بزرگ الهی که فرصتی دوباره برای یک زندگی عاری از گناه پیش آمده ، بهرهمند خواهند شد.
عیدفطر به نوعی نماد قدرت اتحاد و انسجام مسلمین است، مومنان خداجو بعد از یک ماه عبودیت و روزهداری ، در یک اجتماع گسترده نمازعید بجای میآورند و شکرانه میدهند و درس بزرگ نماز عید در دعای قنوت آن برای همه ما راهگشا است که میگوید: " ان تدخلنی فی کل خیرادخلت منه محمدا و آل محمد و ان تخرجنی من کل سوء اخرجت محمدا و آل محمد" و این یعنی پاکسازی جامعه از تمامی مصادیق گناه و زشتی و ورود به همه خوبی ها.
درست است که ماه رمضان میرود ولی امید که بالاترین دلبستگی به رحمت واسعه خداوند است در دلهای مومنان همیشه جاری و ساری خواهد بود و درسهای این ماه سرلوحه تمامی ماههای دیگر ما در طول سال میشود ، زیرا هیچ معلوم نیست که آیا رمضان دیگری را تجربه خواهیم کرد یا خیر؟
عید فطر بستر و زمینه ساز وحدت کلمه براى تمام مسلمانان جهان بوده و روز نمایش عظمت دین اسلام، زمینهساز تجدید حیات دوباره اسلام و انسان، دمیدن روح ایمان و نشاط براى بندگان الهى و روز غفران و آمرزش است.
عید فطر یکى از دو عید بزرگ در سنت اسلامى است که درباره آن احادیث و روایات بیشمار وارد شده است. مسلمانان روزه دار که ماه رمضان را به روزه دارى به پا داشته و از خوردن و آشامیدن و بسیارى از کارهاى مباح دیگر امتناع ورزیده اند، اکنون پس از گذشت ماه رمضان در نخستین روز ماه شوال اجر و پاداش خود را از خداوند مىطلبند، اجر و پاداشى که خود خداوند به آنان وعده داده است.
روز اول ماه شوال را بدین سبب عید فطر خواندهاند که در این روز، امر امساک و صوم از خوردن و آشامیدن برداشته شده و رخصت داده شد که مؤمنان در روز افطار کنند و روزه خود را بشکنند فطر و فطر و فطور به معناى خوردن و آشامیدن، ابتداى خوردن و آشامیدن است و نیز گفته شده است که به معناى آغاز خوردن و آشامیدن است پس از مدتى از نخوردن و نیاشامیدن. ابتداى خوردن و آشامیدن را افطار مىنامند و از این رو است که پس از اتمام روز و هنگامى که مغرب شرعى در روزهاى ماه رمضان، شروع مىشود انسان افطار مىکند یعنى اجازه خوردن پس از امساک از خوردن به او داده مىشود.
عید فطر داراى اعمال و عباداتى است که در روایات معصومین(ع) به آنها پرداخته شده و ادعیه خاصى نیز آمده است.
از سخنان معصومین(ع) چنین مستفاد مىشود که روز عید فطر، روز گرفتن مزد است و لذا در این روز مستحب است که انسان بسیار دعا کند و به یاد خدا باشد و روز خود را به بطالت و تنبلى نگذراند و خیر دنیا و آخرت را بطلبد.
امیرالمؤمنین على(علیه السلام) در یکى از اعیاد فطر خطبهاى خواندهاند و در آن مؤمنان را بشارت و مبطلان را بیم دادهاند.
در این خطبه آمده است: اى مردم! این روز شما روزى است که نیکوکاران در آن پاداش مىگیرند و زیانکاران و تبهکاران در آن مایوس و ناامید مىگردند و این شباهتى زیاد به روز قیامتتان دارد، پس با خارج شدن از منازل و رهسپار جایگاه نماز عید شدن به یاد آورید خروجتان از قبرها و رفتنتان را به سوى پروردگار، و با ایستادن در جایگاه نماز به یاد آورید ایستادن در برابر پروردگارتان را و با بازگشت به سوى منازل خود، متذکر شوید بازگشتتان را به سوى منازلتان در بهشت برین، اى بندگان خدا، کمترین چیزى که به زنان و مردان روزهدار داده مىشود این است که فرشتهاى در آخرین روز ماه رمضان به آنان ندا مىدهد و مىگوید: «هان!بشارتتان باد، اى بندگان خدا که گناهان گذشتهتان آمرزیده شد، پس به فکر آینده خویش باشید که چگونه بقیه ایام را بگذرانید.»
عارف وارسته ملکى تبریزى درباره عید فطر آورده است: «عید فطر روزى است که خداوند آنرا از میان دیگر روزها بر گزیده است و ویژه هدیه بخشیدن و جایزه دادن به بندگان خویش ساخته و آنان را اجازه داده است تا در این روز نزد حضرت او گرد آیند و بر خوان کرم او بنشینند و ادب بندگى بجاى آرند، چشم امید به درگاه او دوزند و از خطاهاى خویش پوزش خواهند، نیازهاى خویش به نزد او آرند و آرزوهاى خویش از او خواهند ونیز آنان را وعده و مژده داده است که هر نیازى به او آرند، بر آوره و بیش از آنچه چشم دارند به آنان ببخشند و از مهربانى و بندهنوازى، بخشایش و کارسازى در حق آنان روا دارد که گمان نیز نمىبرند.»
همچنین در قنوت نماز عید مىخوانیم:
«... اسئلک بحق هذا الیوم الذى جعلته للمسلمین عیدا و لمحمد صلى الله علیه و آله ذخرا و شرفا و کرامة و مزیدا ان تصلى على محمد و آل محمد و ان تدخلنى فى کل خیر ادخلت فیه محمدا و آل محمد و ان تخرجنى من کل سوء اخرجت منه محمدا و آل محمد، صلواتک علیه و علیهم اللهم انى اسالک خیر ما سئلک عبادک الصالحون و اعوذ بک مما استعاذ منه عبادک المخلصون»
بارالها! به حق این روزى که آن را براى مسلمانان عید و براى محمد(ص) ذخیره و شرافت و کرامت و فضیلت قرار دادى از تو مىخواهم که بر محمد و آل محمد درود بفرستى و مرا در هر خیرى وارد کنى که محمد و آل محمد را در آن وارد کردى و از هر سوء و بدى خارج سازى که محمد و آل محمد را خارج ساختى، درود و صلوات تو بر او و آنها، خداوندا، از تو مىطلبم آنچه بندگان شایستهات از تو خواستند و به تو پناه مىبرم از آنچه بندگان خالصتبه تو پناه بردند.
در صحیفه سجادیه نیز دعایى از امام سجاد(ع) به مناسبت وداع ماه مبارک رمضان و استقبال عید سعید فطر وارد شده است:
«اللهم صل على محمد و آله و اجبر مصیبتنا بشهرنا و بارک لنا فى یوم عیدنا و فطرنا و اجعله من خیر یوم مر علینا، اجلبه لعفو و امحاه لذنب و اغفرلنا ما خفى من ذنوبنا و ما علن ... اللهم انا نتوب الیک فى یوم فطرنا الذى جعلته للمؤمنین عیدا و سرورا و لاهل ملتک مجمعا و محتشدا، من کل ذنب اذنبناه او سوء اسلفناه او خاطر شرا اضمرناه توبة من لا ینطوى على رجوع الى.»
پروردگارا! بر محمد و آل محمد درود فرست و مصیبت ما را در این ماه جبران کن و روز فطر را بر ما عیدى مبارک و خجسته بگردان و آن را از بهترین روزهایى قرار ده که بر ما گذشته است که در این روز بیشتر ما را مورد عفو قرار دهى و گناهانمان را بشوئى و خداوندا بر ما ببخشایى آنچه در پنهان و آشکارا گناه گردانیم ... خداوندا! در این روز عید فطرمان که براى مؤمنان روز عید و خوشحالى و براى مسلمانان روز اجتماع و گردهمائى قرار دادى از هر گناهى که مرتکب شدهایم و هر کار بدى که کردهایم و هر نیت ناشایستهاى که در ضمیرمان نقش بسته است به سوى تو باز مىگردیم و توبه مىکنیم، توبهاى که در آن بازگشتبه گناه هرگز نباشد و بازگشتى که در آن هرگز روى آوردن به معصیت نباشد. بارالها! این عید را بر تمام مؤمنان مبارک گردان و در این روز، ما را توفیق بازگشتبه سویت و توبه از گناهان عطا فرما.»
علی (ع) که اولین روز بعثت به اسلام گروید، زندگی گهربار خود را وقف این مکتب انسان ساز کرد و جز رضایت خالق چیزی در نظر نداشت.
او برای رهایی انسان و انسانیت از یوغ کفر، شرک، نفاق، ظلمت و جهل، لحظه لحظه زندگی پرارزش و پرافتخار خویش را وقف کرد.
شیر روز و راهب شب که در مصاف با کفار، مشرکین و منافقین، تیغ تیزش کارساز بود، در عبادت و عبودیت خالق آن چنان از خود بیخود میشد که هر انسان متفکری در شگفت میشود که چگونه تن خاکی، قادراست این روح بزرگ و توانا و بیهمتا را در خود جای دهد.
امروز و امشب و پس از ضربت خوردن، علی(ع) در بستر مرگ است و اما هم چنان در مقابل معشوقش به نماز عشق ایستاده است.
عاشق امشب به وصل معشوق میرسد و مرید به مرادش میپیوندد.
مگر نه این که مرید همواره به دنبال مراد است ، پس این همه تحمل دوری برای چیست ؟ اما عشق را هرگز مرزی نیست و زمان در حجله عاشقی معنا ندارد، از همین روست که علی(ع) برای رسیدن به صبح آن همه بیتاب است .
کجا الفاظ و تعابیر گنجایش این معنا را دارد، معنایی که ابعادش از زمان و مکان خارج است .
یا علی ! تو امشب به حجله عشق میروی و ما میمانیم و این همه پلیدی و عداوت و بیعدالتی .
یا علی ! میادین جهاد پس از این که شمشیر بران خود را میانشان رها کردی، چگونه تو را مینگرند؟
یا علی ! چگونه دنیا را به اهلش سپردی، در حالی که خود از نااهلی دنیاپرستان آگاه بودی ؟
یا علی ! چگونه ترک میکنی شیعیانت را در حالی که میدانی چگونه ناملایمات این دنیای فانی همچون طوفان بر خانه هایشان میکوبد و دل هایشان به دایره تردید گرفتار میشود.
یا علی ! گفتی که برای انسان ، در دنیا زیوری نیکوتر از گوهر فضیلت نیست که بایستی به رشته تقوا بکشد و به گردن آویزد، تا در زندگی مایه آسایش وجدان و پس از مرگ ، حجت برخورداری از رحمت رحمان شود.
و انسان را هشدار دادی; آنگاه که دنیا در برابرت سرتعظیم فرود آورد و تمام جبروتش را به پایت ریزد ،گامهایت به سوی دورترین دورها روانه شود که نه گردبادهای سهمگین لرزاند و از جای بدرش آورد و نه لیزی لغزشگاه ها به بازی خزاندش .
شنیدم که میگفتی، "سوگند به خدا که نوزدهم رمضان یگانه روزی نبود که در آن، رخت برای سفر دراز بستم..."
امشب بندهای با خدا راز و نیاز میکند و طرف معاملهاش خود خداست.
امشب گامهای در کوچه و پس کوچههای عاشقی و سرگردانی برداشته میشوند.
امشب لبها زمزمه میکند، "من به امید عطای تو گنه کارشدم... " دانههای تسبیح همه ذکر، سجادهها همه حاجت، زبانها همه سکوت و شرمندگی از این همه مظلومیت .
آری امشب شب وصل است ، وصل علی ! امشب شب قدر است، به میزان قدرعلی ! امشب شب حضور، شب نور علی نور، شب سوگ و سکوت، شبی که فضیلتش از هزار ماه عبادت برتر است، شبی که ملائک از نزدیک نظاره گرند که چگونه انسان کاملی در محراب عشق به اوج میرسد.
علی جان، کی ز یادم برود "فزت و رب کعبه" گفتنت را ، کی از یادم برود صورت غرق به خونت را و کی از ذهنم نقش بربندد، مظلومیتت آن گونه که به اهل دنیا فریادش کردی که ، " والله از من مظلوم تر در دنیا نیست ." به گرد نخلهای کوفه در دل شب گشتیم به امیدی که ببینیم رخ زیبایت که هر شب محو ذات خالق یکتا بودی، اما اینک ما ماندهایم و سوگ و غم تنهایی تو.
علی جان میدانم که برای اعتلای پرچم درخشنده مکتب اسلام ،از آن روز که محمد (ص) گرد خاک پر برکت "حرا" را بر تو افشاند، آن را توتیای دیده ساختی.
علی جان، دنیا را با زهد و بهره اندک برگرفتی، چون میدانستی که سایه اش دیر نپاید و عزت و اقتدارش بسر آید.
دنیا گذرگاه است و انسان آهسته آهسته روان به سوی آرامگاه و سرانجامش منزلگه باریتعالی و خوشا بر کسی که امشب با چشمی گریان با ذکر "یا علی یاعلی " به این منزلگه میرود.
* سخن آخر
امشب همه چشمان شیعیان علی (ع) گریان است . گریان از فراق او و از مظلومیتش. مریدش باشیم و قدرش بدانیم. او را که قرآن ناطق است بخوانیم و به گفتارش عمل کنیم .
امشب شب بیست و یکم ماه رمضان است . شب قدر و شب شهادت علی (ع). از بزرگان نقل شده است که "ماه رمضان قطعهای از بهشت است " و خداوند به ما دراین ماه فرصت میدهد تا بر سفرهای بنشینیم و متنعم شویم .
امشب هم شبی دیگر از لیالی قدر است. همان شبی که منتظرش بودیم و لحظه شماری میکردیم تا بیاید، یک شب آن تا صبح افضل از هزار ماه است. گویند در واقع این شبها کلید اصلاح همه امور است کما این که همه حرکتهای ما از همین جا آغاز میشود.
خوشا به حال کسانی که ارزش این لیالی را بدانند و از آنها فیض اکمل ببرند و خود را بیمه شهید این شبها گردانند. //از:علی اکبر قزوینیان
انجام اقدامات دفاع غیرعامل، در جنگهای نامتقارن امروزی در جهت مقابله با تهاجمات خصمانه و تقلیل خسارت ناشی از حملات هوایی، زمینی و دریایی کشور مهاجم، موضوعی بنیادی است که وسعت و گستره آن تمامی زیرساختها و مراکز حیاتی و حساس نظامی و غیرنظامی، سیاسی، ارتباطی، مواصلاتی نظیر بنادر ، فرودگاهها، و پلها، مراکز فرماندهی و جمعیت مردمی کشور را در برمیگیرد.
جنگ یکی از عناصر پایدار تاریخ بشری است. به طوری که جامعهشناسان آن را به عنوان یک پدیده و واقعیت اجتماعی قلمداد نمودهاند. بشریت در طول 5 هزار سال تاریخ تمدن خود 14 هزار جنگ را دیده و در این جنگها بیش از 4 میلیارد انسان جان باختهاند. گفتنی اینکه در طول چند هزار سال تمدن بشری صرفا 268 سال بدون جنگ و مناقشه بوده است، در طی 45 سال (از سال 1945 تا 1990) در کره زمین فقط 3 هفته بدون جنگ بوده و اکثر این جنگها در کشورهای جهان سوم به وقوع پیوسته است.
در قرن بیستم بیش از 220 جنگ به وقوع پیوسته و بیش از 200 میلیون تلفات انسانی داشته است. میهن اسلامیمان طی سالیان گذشته شاهد چهار جنگ مهم (جنگ تحمیلی، جنگ اول خلیج فارس، جنگ افغانستان و جنگ آخر آمریکا و انگلیس علیه عراق) بوده است و وقوع مناقشات و جنگهای دیگری با اهداف ژئوپلتیک، مهار، محاصره و مقابله با انقلاب اسلامی جزء اهداف راهبردی استکبار جهانی میباشد.
تجارب حاصله از جنگهای گذشته خصوصا هشت سال دفاع مقدس، جنگ 43 روزه 1991 متحدین علیه عراق (جنگ اول خلیج فارس)، جنگ 11 هفتهای سال 1999 ناتو علیه یوگسلاوی، جنگ اخیر امریکا و انگلیس علیه عراق موید این نظر است که کشور مهاجم جهت در هم شکستن اراده ملت و توان اقتصادی، نظامی و سیاسی کشور مورد تهاجم با اتخاذ استراتژی انهدام مراکز ثقل؛ توجه خود را صرف بمباران و انهدام مراکز حیاتی و حساس مینماید.
انجام اقدامات دفاع غیرعامل، در جنگهای نامتقارن امروزی در جهت مقابله با تهاجمات خصمانه و تقلیل خسارت ناشی از حملات هوایی، زمینی و دریایی کشور مهاجم، موضوعی بنیادی است که وسعت و گستره آن تمامی زیرساختها و مراکز حیاتی و حساس نظامی و غیرنظامی، سیاسی، ارتباطی، مواصلاتی نظیر بنادر، فرودگاهها، و پلها، زیر ساختهای محصولات کلیدی نظیر پالایشگاهها، نیروگاهها، مجتمعهای بزرگ صنعتی، مراکز هدایت و فرماندهی و جمعیت مردمی کشور را در برمیگیرد تا حدی که حفظ امنیت ملی و اقتصادی، شکستناپذیری در جنگ، به نحو چشمگیری وابسته به برنامهریزی و ساماندهی همه جانبه در موضوع حیاتی دفاع غیرعامل میباشد.
نگرشی تحقیقی به آمار و سوابق ثبت شده جنگهای گذشته موید این موضوع میباشد که به علل وجود شکاف فناوری بین تسلیحات مدرن آفندی هوایی دشمن و تسلیحات پدافند هوایی خودی، آسیبپذیری سامانههای پدافند هوایی در برابر جنگ الکترونیک، غافلگیر شدن این سامانهها در برابر هواپیماهای تهاجمی و موشکهای کروز و بالستیک، پرتاب موشک از ماورا برد جنگ افزارهای پدافند هوایی، فقدان سلاحهای ضد موشک، اهداف حیاتی و حساس موجود را در صورت نبود و یا ضعف اقدامات دفاع غیرعامل به هدفهای ساده و آسانی برای هدفگیری موفق و سریع هواپیماهای حملهور و تسلیحات آفندی دشمن تبدیل خواهد نمود.
جنگها با پیشرفت فناوری و بکارگیری تسلیحات مدرن و هوشمند، ماهیت پیچیدهتر و مخربتری به خود گرفته و هر روزه در گوشهای از جهان شاهد کشتار انبوه مردم و تخریب و انهدام منابع و سرمایهها و زیرساختهای ملی آنها در اثر بمباران و انبوه آتش ویرانگر دشمنان بوده و این روند متوقف نشده و ادامه خواهد یافت.
در خلال جنگ جهانی دوم برای از بین بردن یک نیروگاه با احتمال انهدام 96 درصد که ابعادی معادل 400 در 500 فوت مربع داشت تعداد 650 بمب 500 کیلوگرمی توسط 110 بمبافکن B-17 به کار میرفت اما در جنگ خلیج فارس، هر نیروگاه توسط دو بمب هدایت شونده به طور دقیق منهدم گردید یعنی هر هواپیمای بمبافکن در جنگ خلیج فارس معادل 110 بمبافکن B-17 کارایی داشت.
در جنگ سال 1991 (جنگ خلیج فارس) پالایشگاهها و مخازن نفتی با 1200 تن بمب طی 500 سورتی پرواز بر روی 28 پالایشگاه عراق بمباران و تولید نفت عراق به طور کلی متوقف گردید.
امروزه کشورهایی که طعم خرابی و خسارت ناشی از جنگ را چشیدهاند جهت حفظ سرمایههای ملی و منابع حیاتی خود توجه خاص و ویژهای به دفاع غیرعامل نموده و در راهبرد دفاعی خود جایگاه والایی برای آن قایل شدهاند ونمونه بارز آن کشور کره شمالی میباشد که با اتخاذ سیاست و استراتژی تمرکززدایی در این راستا اقدامات بنیادی و اساسی جالب توجهی اتخاذ نموده است و جوهره و ثقل اصلی آن، اقدامات دفاع غیرعامل و ملاحظات جدی دفاعی، امنیتی و اقتصادی در ساخت و احداث مراکز حیاتی از قبیل متروی پیونگیانگ با عمق 95 الی 105 متر مقاوم در برابر سلاحهای متعارف و غیرمتعارف، احتراز از ساخت و احداث مجتمعهای بزرگ و زیرساختهای حجیم کلیدی و توجه به ساخت و احداث مراکز حیاتی و حساس به صورت کوچک و پراکنده نمودن آنها در اقصی نقاط کشور ، احداث تونلهای عظیم زیرزمینی، ایجاد صدها بندر کوچک با ظرفیت بارگیری یک تا دو کشتی در طول سواحل کشور، احداث جاده کمربندی با تونلهای زیرزمینی در مرزها برای تسهیل نقل و انتقالات نظامی، احداث سد بزرگ نامپو در نزدیکی مصب رودخانه ددونگ کنگ در حاشیه سواحل غربی کره شمالی با استفاده دو منظوره اقتصادی و دفاعی سلاح آب بوده است.
نوام چامسکی قبل از وقوع جنگ اخیر عراق در مقایسه میان عراق و کره شمالی میگوید "به نظر میرسد به واسطه بیدفاع بودن عراق، تهاجم به این کشور باموفقیت انجام می شود" اگر کره شمالی و عراق را با هم مقایسه کنیم ، عراق بیدفاعترین و ضعیفترین رژیم منطقه است در حالی که یکی از مخوفترین دیکتاتورها در آنجا حکومت میکند در مقابل، کره شمالی یک تهدید به حساب میآید و به یک دلیل ساده به آن حمله نمیشود زیرا کره شمالی از یک عامل بازدارنده قوی برخوردار است یعنی توپخانه عظیمی که سئول را هدف گرفته است در صورتی که امریکا به این کشور حمله کند کره شمالی میتواند قسمت زیادی از کره جنوبی را نابود کند، به عبارت دیگر امریکا به کشورهای دنیا میگوید: "اگر بیدفاع هستید ما هر زمان که دلمان بخواهد به شما حمله میکنیم و اگر سدی دارید ما عقبنشینی میکنیم".
اجتنابناپذیر بودن وقوع جنگها در طول تاریخ بشری ، وقوع حداقل 4 جنگ مهم در حریم مرزهای سرزمین میهن اسلامی در چند ساله اخیر و اهداف راهبردی امریکا در محاصره، مهار، تضعیف و براندازی جمهوری اسلامی، وجود طیف گسترده تهدیدات بالقوه و بالفعل کانونهای بحران در پیرامون کشور، این پیام را به ما میدهد،"همچنانکه نباید مرعوب تهدیدهای دشمن گردید، از سوی دیگر میبایست با اقدامات و تدابیر موثر دفاعی، خود را آماده مقابله با تهدیدات بالقوه و بالفعل دشمن نمود" و بخش بسیار مهم و حیاتی از این آمادگی در شرایط تهدیدات نامتقارن ، اتخاذ راهبردهای دفاعی غیرعامل در جهت خنثی سازی و تقلیل و کاهش خسارات حملات احتمالی هوایی دشمن به مراکز ثقل میهن اسلامی و بالا بردن آستانه مقاومت ملی میباشد. شایسته است این رهنمود و سخن حکیمانه امام راحل، را فرا روی خود قرار دهیم که:
در هر شرایطی باید بنیه دفاعی کشور در بهترین وضعیت باشد، مردم در طول سالهای جنگ و مبارزه، ابعاد کینه و قساوت و عداوت دشمنان خدا و خود را لمس کردهاند، باید خطر تهاجم جهانخواران در شیوهها و شکلهای مختلف احتمال تجاوز را مجددا از سوی ابرقدرتها و نوکرانشان بایدجدی بگیریم.
تعاریف و اصطلاحات
یکی از کارهای اساسی و بنیادین مورد توجه معاونت پدافند غیرعامل، ایجاد یکنواختی و استاندارد سازی در تعاریف و واژگان کلیدی پدافند غیرعامل میباشد تاانشاءا... مفهومی مشترک برای مخاطبین ایجاد گردد، زیرا تا هنگامی که اشخاص و سازمانها در درک معانی واژهها اختلاف دارند، درک مشترک را با مشکل مواجه خواهد ساخت.
پدافند غیرعامل Passive Defense
به مجموعه اقداماتی اطلاق می گردد که مستلزم به کارگیری جنگ افزار نبوده و با اجرای آن میتوان از وارد شدن خسارات مالی به تجهیزات و تاسیسات حیاتی و حساس نظامی و غیرنظامی و تلفات انسانی جلوگیری نموده و یا میزان این خسارات و تلفات را به حداقل ممکن کاهش داد.
اقدامات پدافند غیرعامل شامل استتار، اختفاء، پوشش، فریب، تفرقه و پراکندگی، استحکامات و سازههای امن و اعلام خبر میباشد.
ملاحظات
1- در تعاریف ارایه شده در منابع خارجی عامل تهدید دشمن در پدافند غیرعامل به صورت عام با واژه عملیات خصمانه Hostile Attack و در پدافند هوایی غیرعامل حملات هوایی و موشکی دشمن عنوان شده است.
2- علیرغم اینکه اصل مکانیابی جزء مصادیق پدافند غیرعامل منظور نشده است ولی در آییننامه استتار آنرا جزء 3 اصل عمده و اولیه پدافند غیرعامل مشروحه ذیل،محسوب نموده است و اهمیت آن به حدی است که مکانیابی صحیح و غیرصحیح، سایر اقدامات پدافند غیرعامل را تحت تاثیر جدی قرار میدهد.
مکانیابی siting or Location
انضباط استتار Camouflage Discipline
ایجاد استتار Camouflage Construction
توضیح اینکه سه موضوع عمده که میبایست درمکانیابی به آن توجه خاص مبذول گردد به شرح ذیل است:
1) ماموریت Mission : امکان اجرای ماموریت در مکان تعیین شده موجود باشد.
2) پراکندگی Dispersion : وسعت مکان انتخابی به صورتی باشد که امکان پراکندگی مناسب تاسیسات و تجهیزات را فراهم نمایند.
3) شکل عوارض و محیط Terrain Pattern : احداث تاسیسات و استقرار تجهیزات به گونهای باشد که همرنگی و هماهنگی با عوارض محیطی (روستایی، کویری، کوهستانی، جنگلی و شهری) را داشته باشد.
دفاع غیرنظامی (Civil Defense )
دفاع غیرنظامی، تقلیل خسارت مالی و صدمات جانی وارده بر غیرنظامیان در جنگ یا در اثر حوادث طبیعی نظیر سیل، زلزله، طوفان، آتشفشان، آتشسوزی و خشکسالی میباشد.
در منابع خارجی، وظایف دفاع غیرنظامی شامل چهار عنوان ذیل میباشد:
1- اقدامات پیشگیرانه و کاهش دهنده Mitigation
2- آماده سازی و امداد رسانی Preparation
3- هشدار و اخطار Response
4- بازسازی مجدد Recovery
ملاحظات
ارائه تعریف دفاع غیرنظمی در این نوشتار که در حوزه پدافند غیرعامل نمیباشد بیشتر در جهت آگاهی مخاطبین در تمیز بین پدافند غیرعامل و دفاع غیرنظامی میباشد زیرا به دلیل عدم شناخت جامع در بسیاری از کتب، مقالات و یا نوشتارهای داخلی مشاهده گردیده است که دو مفهوم یاد شده با همدیگر اشتباه گرفته میشود.
هدف Target
موجودیتی مشخص، اعم از جاندار یا بیجان که در نظر است با توسل به عملیات نظامی، سیاسی، اقتصادی یا روانی به آن صدمه زده شود، منهدم گردد تسخیر شود، یا تحت کنترل در آید.
پدافند عامل Active Defense
عبارتست از بکارگیری مستقیم جنگ افزار، به منظور خنثی نمودن و یا کاهش اثرات علمیات خصمانه هوایی زمینی، دریایی، نفوذی و خرابکارانه بر روی اهداف مورد نظر.
مراکز حیاتی Vital Centers
مراکزی هستند که در صورت انهدام کل یا قسمتی از آنها موجب بروز بحران، آسیب و صدمات جدی و مخاطرهآمیز در نظام سیاسی، هدایت، کنترل و فرماندهی، تولیدی و اقتصادی، پشتیبانی، ارتباطی و مواصلاتی، اجتماعی، دفاعی با سطح تاثیرگذار سراسری در کشور گردد.
مراکز حساس Critical Centers
مراکزی هستند که در صورت انهدام کل یا قسمتی از آنها، موجب بروز بحران، آسیب و صدمات قابل توجه در نظام سیاسی، هدایت،کنترل و فرماندهی، تولیدی و اقتصادی، پشتیبانی، ارتباطی و مواصلاتی، دفاعی با سطح تاثیرگذاری منطقهای در کشور گردد.
مراکز مهم Important Centers
مراکزی هستند که در صورت انهدام کل یا قسمتی از آنها، موجب بروز آسیب و صدمات محدود در نظام سیاسی، هدایت، کنترل و فرماندهی، تولیدی و اقتصادی، پشتیبانی، ارتباطی و مواصلاتی، اجتماعی، دفاعی با سطح تاثیرگذاری محلی در کشور گردد.
استتار و اختفا Camouflage & Concealment
فن و هنری است که با استفاده از وسائل طبیعی یا مصنوعی، امکان کشف و شناسایی نیروها، تجهیزات و تاسیسات را از دیدهبانی، تجسس و عکسبرداری دشمن تقلیل داده و یا مخفی داشته و حفاظت نماید.مفهوم کلی استتار همرنگ و همشکل کردن تاسیسات، تجهیزات و نیروها با محیط اطراف میباشد.
اختفاء ، حفاظت در برابر دید دشمن را تامین مینماید و استتار امکان کشف یا شناسایی نیروهای، تجهیزات و تاسیسات و فعالیتها را تقلیل میدهد.
پوشش Cover
پوشش، پنهان سازی و حفاظت تاسیسات تجهیزات تسلیحات، نیروی انسانی در برابر دید و تیر دشمن میباشد.
پراکندگی Dispersion
گسترش، باز و پخش نمودن و تمرکز زدایی نیروها، تجهیزات، تاسیسات یا فعالیتهای خودی به منظور تقلیل آسیبپذیری آنها در مقابل عملیات دشمن به طوری که مجموعهای از آنها هدف واحدی را تشکیل ندهند.
تفرقه و جابجایی Separation
جداسازی، گسترش افراد، تجهیزات و فعالیتهای خودی از محل استقرار اصلی به محلی دیگر به منظور تقلیل آسیبپذیری، کاهش خسارات و تلفات میباشد، مانند انتقال هواپیماهای مسافربری به فرودگاههای دورتر از برد سلاحهای دشمن و یا انتقال تجهیزات حساس قابل حمل از محل اصلی به محل موقت که بعلت عدم شناسایی و حساسیت مکانی، دارای امنیت و حفاظت بیشتری میباشد.
فریب Deception
کلیه اقدامات طراحی شده حیلهگرانهی است که موجب گمراهی و غفلت دشمن در نیل به اطلاعات و محاسبه و برآورد صحیح از توان کمی و کیفی طرف مقابل گردیده و او را در تشخیص هدف و هدفگیری با شک و تردیدی مواجه نماید.فریب، انحراف ذهن دشمن از اهداف حقیقی و مهم به سمت اهداف کاذب و کم اهمیت میباشد.
مکان یابی Location
یکی از اقدامات اساسی و عمده پدافند غیرعامل، انتخاب محل مناسب میباشد و تا آنجا که ممکن است باید از ایجاد تاسیسات حیاتی و حساس در دشتهای مسطح یا نسبتاً هموار اجتناب کرد. زیرا تاسیسات احداث شده در چنین محلهایی را نمیتوان از دید دشمن مخفی نگاهداشت و آسیبپذیری آن در برابر تهدیدات افزایش میدهد. ایجاد تاسیسات حیاتی و حساس در کنار بزرگراهها، جادههای اصلی، کنار سواحل دریا، رودخانهها و نزدیکی مرزها موجب سهولت شناسایی و هدفیابی آسان آنها توسط دشمن میگردد.
آمایش سرزمینی Spatial
تنظیم و برنامهریزی کمی و کیفی یک موضع، مکان (واحدهای خرد و کلان) با در نظر داشتن شرایط و عوامل سیاسی نظامی، امنیتی، اقتصادی، اجتماعی، اقلیمی در سطح کلان و سیع میباشد. از مهمترین ویژگیهای آن نگرش همه جانبه به مسائل، آینده نگری و دوراندیشی و نتیجهگیریهای مکانی از محتویات استراتژی توسعه ملی میباشد.
آمایش سرزمینی، بهترین، دقیقترین و ظریفترین طرز انتقال عاقبتاندیشی منطقی و ملی حکومت بر سرزمین یا فضای حیاتی (واحدهای خرد و کلان) در چارچوب عدالت است.
در کشورهای اروپایی مفهوم آمایش سرزمینی ابتدا مفهوم دفاعی دارد و سپس مفهوم توسعهای پیدا میکند، قبل از ساخت نیروگاه، بزرگراه، سد و زیر ساختهای کلیدی موضوع در کمیتههای نظامی و دفاعی مطرح میگردد و پس از بررسی لازم و اعمال ملاحظات دفاعی و امنیتی نسبت به ساخت آنها اقدام میگردد.
اعلام خبر Early Warning
آگاهی و هشدار به نیروهای خودی مبنی بر اینکه عملیات تعرضی قریب الوقوع دشمن، نزدیک میباشد، این هشدار که برای آماده شدن است چند دقیقه، چند ساعت، چند روز و یا زمان طولانیتر از آغاز مخاصمات اعلام میگردد.
دستگاههای و وسائل اعلام خبر شامل رادار، دیدهبانی بصری، آژیر، بلندگو، پیامها و آگهیهای هشدار دهنده میباشد.
قابلیت بقاء survivability
توانائی نیروهای مسلح و جوامع غیرنظامی یک کشور به نحوی که در مقابل حمله استقامت کند و ضمن تحمل آن قادر باشند به نحو موثری به وظایف محوله خود عمل نمایند، این توانایی عمدتاً در نتیجه دفاع عامل و غیرعامل به دست میآید.
استحکامات Fortification
ایجاد هرگونه حفاظی که در مقابل اصابت مستقیم بمب، راکت، موشک، گلوله، توپخانه، خمپاره و یا ترکش آنها مقاومت نموده و مانع صدمه رسیدن به نفرات تجهیزات یا تاسیسات گردیده و اثرات ترکش و موج انفجار را بطور نسبی خنثی نماید.
استتار، اختفاء، ماکت فریبنده CCD
استفاده و بهرهبرداری از اقلام، تجهیزات و روشهایی برای پنهان نمود،ن همگون سازی، تغییر شکل، شبیهسازی، ایجاد طعمه فریبنده و حذف شکل منظم هندسی اهداف در جهت ممانعت از کشف و شناسایی نیروها، تجهیزات، تاسیسات و فعالیتهای خودی توسط سامانههای آشکار ساز و حساسه دشمن.
اصول پدافند غیرعامل
مجموعه اقدامات بنیادی و زیر بنایی است که در صورت بکارگیری میتوان به اهداف پدافند غیرعامل از قبیل تقلیل خسارات و صدمات، کاهش قابلیت و توانایی سامانه شناسایی، هدفیابی و دقت هدفگیری تسلیحات آفندی دشمن و تحمل هزینه بیشتر به وی نائل گردد.
در اکثر منابع علمی و نظامی دنیا اصول و یا موضوعات پدافند غیرعامل شامل 6 الی 7 اقدام مشروحه ذیل میباشد که در طراحی و برنامهریزیها و اقدامات اجرایی دقیقاً میبایست مورد توجه قرار گیرد.
1- استتار Camouflage
2-اختفاء Concealment
3- پوشش Cover
4- فریب Deception
5- تفرقه و پراکندگی Separation & Dispersion
6- مقاومسازی و استحکامات Hardening
7- اعلام خبر Early Warning
استراتژی انهدام مراکز ثقل:
صاحبنظران سیاسی و نظامی آمریکا، پس از تحمل شکست تاریخی خود در جنگ ویتنام 1973- 1964 مطالعات و تحقیقات قابل توجه و مستمری را در جهت بررسی شکست خود در جنگ یاد شده و دستیابی به استراتژی و شیوههای موثرتر جنگهای هوایی نمودند، در سال 1988 سرهنگ هوایی جان واردن کتابی با عنوان نبرد هوایی را تهیه و تدوین نمود و در دهم آگوست 1991 با سمت مشاور نظامی امنیت ملی آمریکا، نظریه، خود را که به تئوری پنج حلقه واردن مشهور میباشد به پنتاگون و فرماندهان وقت نظامی، ژنرال نورمن شوار تسکف و ژنرال کولین پاول ارائه نمود که مورد قبول واقع گردید.
تئوری یاد شده بر این مبنا میباشد که مهمترین وظیفه در طرحریزی یک جنگ، شناسایی مراکز ثقل کشور مورد تهاجم بوده و چنانچه این مراکز با دقت لازم شناسایی و مورد هدف قرار گیرند، کشور مورد تهاجم در اولین روزهای جنگ طعم شکست نظامی را چشیده و در کوتاهترین مدت به خواستههای کشور مهاجم (آمریکا) تن در داده و تسلیم خواهد شد.
تئوری یا مدار 5 حلقه واردن دقیقا مورد استفاده فرماندهان عملیاتی آمریکا و متحدین در جنگ 43 روزه 1991 (جنگ اول خلیج فارس)، مناقشه کوزوو (جنگ 11 هفتهای سال 1999 ناتو علیه یوگسلاوی) و جنگ اخیر آمریکا و انگلیس علیه عراق (2003) قرار گرفته است.
در تئوری مذکور، مراکز ثقل یک کشور، به صورت سیستمی همانند اعضا یک بدن قلمداد گردیده و در صورت انهدام هر یک از مراکز ثقل، سیستم، پیکره و کالبد کشور مورد تهاجم فلج گردیده و قادر به ادامه فعالیت و حیات نخواهد بود.
مراکز حیاتی و حساس نظامی و غیرنظامی کشور، میبایست با برنامه ریزیهای جامع، مستمر و اقدامات اجرائی پدافند غیرعامل ضمن سلب ابتکار و آزادی عمل از دشمن و تحمیل شرایط سخت و دشوار، اقدامات تهاجمی وی را خنثی نموده و آستانه مقاومت نیروهای خودی را ارتقا دهند.
..............................................................................................
منبع:نشریه پدافند غیرعامل، شماره یک
خورشید امروز نقاب سیاه بر چهره کشیده و آسمان ماتم گرفته است، امروز دریچهای نورانی از آسمان به سوی زمین گشوده شد تا بزرگ مردی را با خود به نزد معبود ببرد و جهانی را در ماتمش عزادار کند.
کوفه آبستن حوادث است، اما او مصمم بود و رفت تا در عشقبازی با معبود به دیار او سفر کند.
ماه است که میدرخشد و ستارگانند که فروزانند، رعد وبرق به غرش درآمد و ناگاه بانگ رستگاری به گوش رسید " به خدای کعبه سوگند که رستگار شدم".
ماه بهسیاهی میگراید وستارگان انگار از جای خود کنده میشوند، ستونها بهلرزه درآمدند و علی (ع) در محراب عشق بهدست ملعونترین آدم بهخون غلتید.
باز هم هوس فاجعه آفرید، چشم سیاه و رویسفید که روح شیطان در آن دمیده بود "ابن مجلم" را اسیر خود کرد و او را با خود به سوی آتش برد.
سکوت حاکم بر کوفه کشنده است ، پس چرا کوهها متلاشی نمیشوند و آسمان به زمین نمیریزد؟! چرا آتش نمیبارد؟!
امشب شب شادی شیطان و اندوه خوبان است، تیغ کین فرق مهر را شکافت.
باز هم دستی کینه توز بالا رفت و بر فرق آفتاب فرود آمد دستی که هنگام بلندکردن شمشیر هم بیشک یا علی (ع) گفت.
میروم تا از خویشتن بیرون شوم ...
سه روز ازشکافتن فرق مولا با شمشیر کین میگذرد،امروز ۲۱ماه رمضان است، امروز خورشید طلوع نکرد، جهان تا هفت آسمان عزادار مولایش است، عزادار کسی که دنیا را سه طلاقه کرده بود.
بپوشای آسمان برتن خودجامعه ماتم کهبزرگ مرد تاریخ بهزخم زهر نامردان در بستر آرمیده و شفائی برایش نیست.
کودکان با دستانی لرزان که ظرفهای شیر را نگه داشتهاند اشک میریزند و سر به سوی آسمان بلند میکنند، ناگاه انتظار به سر میرسد...
این صدای شیون و ضجه است که از خانه علی (ع) بر میخیزد ، علی رفت علی رفت ، پدر یتیمان رفت ...
پردهها کنار رفت و معلوم شد این علی (ع) بود کهیار و دلسوز نیازمندان و یتیمان بود ، رفت تا همه احساس یتیمی کنند.
علی (ع) رفت تا این جمله بعد از قرنها در ذهنها ملکه شود که "علی(ع) کشته عدلش است ".
بسان درختان سبز و با شکوه بهاری سایههایشان را بیمنت برسر نیازمندان میافکنند،بیآنکه کسی آنهارابشناسد و یا اینکه قصد ظاهرنمایی داشته باشند.
از جنس بارانند که نعمت بارش خود رایکسان تقسیم میکنند، آنها تشنه محبت کردن هستند و هرگز از ریزش باران محبت سیراب نمیشوند.
آری آنها از جنس بارانند و دستان سخاوتمندشان، به سخاوتمندی درختان پر از میوه است.
آنها دلهایی بزرگ، اما کوچک به کوچکی دل پرستوی اسیرشده در قفس دارند، دلهای بزرگ اما کوچکشان توان دیدن دستان کوچک و ترک خورده کودکان را ندارد.
آنها توان دیدن بیسرپناهی کودکان برای تحصیل در زمستان و یا تابستان که زیر باران و یا در گرمای هلاککننده تابستان، کتاب فارسی را بدست گرفته و زیر لب کلمات را زمزمه میکنند، ندارند، آنها تحمل بیمهری و بیمحبتی و هزاران درد کوچک دیگر را ندارند.
آنها خود را مسوول میدانند و به حکم انسان بودن وظیفه خود میدانند که دست ناتوان را در حد توان خود هر چند کوچک گرفته و از سقوط به پرتگاههای هولناک نجات دهند.
نام آنها را چه باید گذاشت، همین بس که سخاوتمندند، سخاوتمندانی بزرگ و الهی.
آری آنها ایرانیاند، ایرانیانی که از پدران و مادرانشان بخشش، دوست داشتن و محبت ورزیدن را آموختهاند.
ایرانیانی که دستهای پر مهرشان را نثار کودکان یتیمی میکنند که کلمه پدر برایشان غریبه و نامانوس است.
جشن عاطفهها است جشن بزرگ تقسیم محبت ها، جشن دانش آموزانی که چشم امیدشان به دستان پرمهر مردان و زنانی است که بخشش و بخشیدن جزو صفات الهی آنها است.
نشست " گروه پنج بعلاوه یک " درحالی روز جمعه تصمیم گرفت هیچ تحریم، مجازات و تهدیدی علیه ایران تصویب نکند و موفقیتی را برای دیپلماسی هستهای ایران رقم بزند که دولت ایالات متحده آمریکا تمام توان خود را از دیپلماسی تا رسانه، بسیج و فضای داخلی و بینالمللی را آماده کرده بود تا قطعنامه سوم را برای تحریمهای شدیدتر ایران و زمینه گامهای شوم بعدی، به تصویب برساند اما ناکام ماند.
نتیجه نشست روز جمعه وزیران امورخارجه گروه موسوم به "پنج بعلاوه یک" (وزیران امورخارجه پنج کشور عضو دائمی شورای امنیت و آلمان ) و مسوول سیاست خارجی اتحادیه اروپا در نیویورک، یکبار دیگر نشان از پیروزی عقل و تدبیر و صلح طلبی و شکست جنگافروزان و خشونتآفرینان عرصه بینالمللی داشت.
این نشست بر سر موضوع پرونده هستهای ایران با صدور بیانیهای در این مورد، تصمیم گرفت هیچ تهدید یا محدودیتی را علیه ایران به تصویب نرساند و فرصت آشتی جویانهای فراهم سازد.
این درست نقطه مقابل رویکرد واشنگتن به موضوع فعالیت هستهای ایران است که از آغاز بر طبل جنگ و خشونت و تهدید کوبیده است.
واشنگتن بخصوص رییس جنگجوی دیپلماسی آن، کاندولیزا رایس در دو هفته اخیر تلاشهای فشرده و گستردهای را بکار بست تا از یک سو، اعضای گروه پنج بعلاوه یک را به اتخاذ تصمیم شدیدتر و تایید تحریمهای بیشتر، ترغیب کند و از سوی دیگر به عنوان زمینهساز آن، موج سهمگین رسانهای علیه جمهوری اسلامی بخصوص همزمان با سفر ریاست جمهوری اسلامی، به راه انداخت.
ناظران جهانی رسانهای این تصمیم گروه پنج بعلاوه یک را شکست آمریکا و فرانسه به عنوان کشورهای تندرو علیه ایران در این گروه میدانند به طوری که رویترز در گزارشی پس از این نشست، از نتیجه این اجلاس به عنوان شکست و بدبیاری آمریکا و فرانسه یاد کرد که در جست و جوی اعمال هرچه سریعتر فشارهای اقتصادی و سیاسی بر ایران بودند.
این نشست را همچنین میتوان توفیق و پیروزیی برای ایران دانست به گونهای که یک کارشناس در گفت وگوی جمعه شب با بخش فارسی بیبیسی، اوضاع را به نفع ایران و موفقیت کشورمان خواند.
بنابراین اگر گفته شود توافق چندی پیش ایران و آژانس (البرادعی) که با مخالفتهای شدید سردمداران کاخ سفید روبرو شده بود، خود را به گروه پنج بعلاوه یک و شورای امنیت تحمیل کرد، به بیراهه نرفتهایم.
تصمیم معقول و آشتی جویانه پنج بعلاوه یک، ادامه منطقی، همکاری ایران با آژانس و توافق اخیر میان این دو است.
پس میتوان گفت اینک گفتمان آژانس ( که برخاسته از دور جدید همراهی و همکاری ایران است )، بر موضوع هستهای ایران حاکم شده است بخصوص آنکه یکی از محورهای اصلی تصمیم روز جمعه پنج بعلاوه یک، رجوع به گزارش آتی البرادعی است. و اگر گفته شود با نشست دیروز پنج بعلاوه یک، موضوع فعالیت هستهای ایران، در مسیر آژانس قرار گرفته است، بیربط نگفتهایم.
و در چنین فضایی است که آمریکا در "بستر" جلسه گروه پنج بعلاوه یک، "رویا"ی تحریم دیگری را علیه ایران آرزو و جستجو میکرد که محقق نشد.
حضورشان در پهنای حوادث ، آرام جان و روح کسانی است که چشم امیدشان به دستان یاریگری است،دلاور مردانی که خطر میکنند و از خطر نمیهراسند، گمنام حوادث و رسولان نجات هستند.
گمنامان حوادث ترسی از حادثه ندارند،آنها مقابلهکنندگان حوادثاند که به حادثه میخندند و خنده نجات بخش خود را بیریا نثار حادثهدیدگان میکنند.
در تلاطم امواج خروشان چون قایقی نجاتبخش و در کویر سوزان چون سایبانی مهربان هستند.جان خود را بهخطر میاندازند تاجان دیگری بخشند،درحوادث حضور مییابند تا با حضورشان محبت و سلامت را به مصیبتزدگان هدیه کنند.
از اشک شوق مادری که فرزندش جان سالم از آتشسوزی هولناکی به درآورده شاد میشوند و همپای اشک پدری که فرزندش را در اتفاقی ناگوار از دست داده است اشک میریزیند.
آری آنها آتشنشانند ، فرشتگان نجاتی که میخواهند در کوتاهترین زمان ممکن اثری زیبا ازخود برجای بگذارند.
هفتم مهرماه بهنام ناجیانی نامگذاری شدهاست که شاید درطول روزها و سالها کمتر ازآنها یاد شود درحالی که حادثه در هر ثانیهای درکمین نشسته است.
وجود مراکز و ایستگاههای آتشنشانی و خدمات ایمنی در جوار زندگی مردم به ویژه درشهرهای بزرگ مزایایی فراوانی دارد و اینامر برکسی پوشیده نیست.
بروز حوادث و پیش آمدهای ناگوار اگر چه در برخی موارد قابل پیشگیری است اما گاه شاهد اتفاقاتی در اطراف خود هستیم که اگر نیروهای مجرب و تجهیزات پیشرفته نباشد فایق آمدن بر آنها مشکل و تا حدی محال به نظر میرسد.
آتشسوزیها یکی از رایجترین حوادثی است که با حضور بهموقع آتش نشانان فداکار قابل کنترل بوده و سطح خسارتهای جانی و مالی کاهش را مییابد.
قرآن را در دست گرفت، بوسید، اشک در چشمانش حلقه زد، بغضش را قورت داد، قرآن را بر روی سینی گذاشت و کاسهای آب که چند سکه به عنوان صدقه و چند گلبرگ گل سرخ در آن بود ، در کنارش گذاشت.
تنها پسرش را در آغوش کشید ، چقدر رعنا شده و خوش برو رو ، چشمها و پیشانیاش را بوسید و با هر جان کندنی بود از پسرش دل کند و او را دست خدا سپرد.
در دلش به خود نهیب زد ، زن الگوی تو فاطمه زهرا (س) و زینب کبری (س) است مگر اصغر تو از حسین زهرا(س) عزیزتر است، کمی آرام گرفت اما باز هم دل نگران میوه تن و پاره جگرش بود.
خدایا حفظش کن ، از خطرات از شر دشمن ، خدایا خودت نگهدارش باش اینها ورد زبانش شده بود سر سجاده نماز ، باز دانههای تسبیح را با ذکر صلواتی که بر زبان داشت یکی یکی در دست میغلتاند، آخر برای سلامتی پسرش روزی هزار صلوات نذر کرده بود.
با صدای هر زنگی به تکاپو میافتاد و با وجود اینکه پا درد شدیدی داشت دوان دوان خود را به دم در یا پای تلفن میرساند تا از دردانهاش خبر سلامتی بشنود.
روزها و روزها سپری میشد، از شوق شنیدن صدای پسرش قند در دلش آب میشد و گل به گونهاش مینشست و با دیدن هر نامه پسرش سوی چشمانش بیشتر و بیشتر میشد.
روزها و ماهها سپری شد، بالاخره روزی رسید که نه نامهای از راه دور میآمد و نه صدای پسرش را پشت تلفن میتوانست بشنود، یکی میگفت شهید شده، دیگری میگفت زخمی شده، یکی گفت اسیر شده و هر کسی به گونهای برای تسکین دل ناآرام و چشمان بیفروغش حرفی میزد.
دلش پر بود از غصه، از حرفهای ناگفته، چندین و چند سال از جنگ گذشته بود، اسرا به خانهآمده بودند، اجساد بسیاری از شهدا پیدا شده بود و از پسر او هنوز هیچ خبری نبود.
با صدای هر بار زنگ باز جان میگرفت و خود را به در یا پای تلفن میرساند اما هر بار ناامیدتر از بار دیگر با چشمانی گریان باز میگشت.
با وجود آن همه سال باز از ذکر صلواتش غافل نبود و همچنان برای سلامتی پسرش دعا میکرد.
هر بار که گروه تفحص از طریق تلویزیون اعلام میکرد که امروز کاروان پرستوهای خونین بال شهدا در مناطق جنگی به شهر میآیند، خود را به محل میرساند تا شاید از گمشده خویش نشانی یابد.
دست بر تابوتهای خالی از اجساد میکشید ، به خوبی میدانست اینها هم مادری دارند و چشم انتظاری که لحظه لحظه بیقرار شنیدن خبری از آنها بودهاند.
هر بار که به محل نگهداری کاروان پرستوهای خونین میرفت چند بسته نقل و شیرینی میگرفت و با فرستادن صلوات آنها را روی تابوتها پخش میکرد، برای خوش آمد گویی به پسران دیگر ایران زمین، صدای صلوات و خوش آمدی عزیزماش دل هر شنوندهای را آب میکرد.
روزی پای یکی از تابوتها که روی آن نوشته شده بود " شهید گمنام " دست کشید، اشک درچشمانش حلقه بست آخر پس از این همه سال هنوز خبری از پسرش، تنها مرد جنگی و دلاور خانهاش نشده بود.
به اصرار خواست داخل تابوت را ببیند، گویا در دلش مژدهای از وصال و بارقهای از امید جرقه زده بود، یکی از برادران انتظامات پس از جلب موافقت فرمانده به درخواست مادر عزیز از دست داده عمل کرد.
تابوت را باز کردند، چشمش به جسد افتاد، بیاختیار فریاد زد "آیا تو همان پسر رشید من نیستی، همانی که قدت از قد من بلندتر بود و سر خم میکردی تا پیشانیت را ببوسم، آیا تو همان عزیر گمشده من نیستی که بارها و بارها برای سلامتیات صلوات فرستادهام، چرا اینگونه با این جسد، تکه تکه شده و استخوانهای درهم ، صدای ناله و فغان تمام محوطه را پر کرده بود، باز فریاد زد، پسرم داغ دوریت مرا پیر کرده،..."
نمیدانم، از میان این همه شهیدی که در هشت سال دفاع مقدس تقدیم انقلاب و اسلام شد و هر کدام با یقین و از روی عشق و علاقه به امام و وطن خویش راهی جبهه شدند، چند نفر از آنان گمنام و مفقودالاثر شدهاند.
نمیدانم، هنوز چند مادر چشم به در دوختهاند تا روزی از یوسف گمشدهشان خبری آید و چشمانشان به جمال رعنای آنان روشن شود.
نمیدانم، هنوز چه تعداد از دختران این سرزمین در انتظار بازگشت برادر یا پدر خویشند تا راز چندین و چند ساله نگفته خود را برای آنان بازگو کنند.
نمیدانم در چند منطقه کشور همچون محل شهدای گمنام بهشت رضای شهر ایلام مقبره شهدای گمنام دیده میشود و شهدایی بزرگ که هنوز مادر و خانواده آنان چشم انتظار است، آرام در خاک آرمیدهاند.
اما این را به خوبی میدانم هر روز که کسی به هر دلیل گذرش به بهشت رضا مزار شهدای گمنام در شهر ایلام میافتد به یاد خانواده همه شهدای گمنام به این محل میآید بر این شهدا فاتحه میخواند و از آنان شفاعت میخواهد.
به خوبی میدانم که همه ملت ایران دیروز، امروز و فردا با تمام وجود شهدا و خانوادههایشان را دوست دارند و به پاس این همه فداکاری، ایثار و گذشت که آنان روزی از میهن و خاک و ایمان ملت داشتند، آنان را میستایند.
به خوبی این را میتوانم بفهمم، هر بار که کاروان پرستوهای خونین بال به شهر میآید همه از پیر و جوان، زن و مرد با چشمانی اشک آلود به استقبال این کاروان میروند تا به آنان خوشآمد، بگویند.
شهیدان زنده تاریخند، زنده از آن رو با خدا معامله کرده و همه هستی خود را در راه خدا برای اهداف متعای از دست دادهاند.
نامشان زنده و راهشان پر رهرو باد.ایرنا
کرمان، دیاری کهن با مردمانی سخت کوش و صبور همواره از ناملایمات تاریخی و حوادث طبیعی با سرافرازی قد برافراشته و همچنان با عزت و بزرگی در راه پیشرفت و آبادانی گام برمیدارند.
"ژان اوبن" یکی از معروفترین شرق شناسان فرانسوی معتقد است هر کس تاریخ کرمان را به درستی بخواند مانند آن است که تاریخ همه جهان را خوانده باشد.
"محمدعلی گلابزاده" در کتاب "کرمان پگاه هستی" مینویسد: "از آن روز که اسکندر از راه سیستان و از گذر گدروزیا یا همان جیرفت امروز به کرمان آمد و به شکرانه رهایی تعدادی از سربازانش که در کویر، اسیر طوفان شده بودند، آنها را آزاد گذاشت تا هر چه میخواهند انجام دهند و پس از آن تا حمله مغولها، غزها، محمد افغان، نادر و بالاخره آقامحمدخان همه و همه از نجابت این مردم سوء استفاده کرده و از هیچ رذالتی فروگذار نکردند".
وی همچنین میافزاید: "با این همه مردم کرمان همچون صخرهای شکستناپذیر تمامی این سختیها را تحمل کرده و شدائد روزگار را به سخره گرفتند تا آنجا که نام کرمان و کرمانی با خط روشن آفتاب، برپیشانی تاریخ رقم خورد".
"عبدالحسین سعیدیان" در کتاب سرزمین و مردم ایران مینویسد: "در کتیبه شاهان هخامنشی از کرمان به نام کارمانیا یاد شده و در کتاب کارنامه اردشیر بابکان نوشته شده که از جویبارهای آن شیر جاری است، کرمان گواشیر نیز نام داشت آوردهاند که گشتاسب شهر کرمان را ساخت و آتشکدههایی در این شهر بنا نمود بعضی عقیده دارند کرمان بناهایی از اردشیر بابکان میباشد که هنوز آثار دو قلعه (دختر و اردشیر) از عهد اردشیر باقی است و گروهی نیز بهرام گور را بانی شهر کرمان میدانند".
وی با اشاره به اینکه کرمان همواره مهد تمدن و فرهنگ بوده است مینویسد:
"آنچه از منابع تاریخی بر میآید کرمان از بناهای روزگار ساسانیان میباشد".
"کرمان در روزگار صفویه اهمیت فراوان یافت و در حمله افغانها به این شهر آسیب فراوان دید، نادر شاه کرمان را از شر افغانها نجات داد و در روزگار زندیه کرمان از اهمیت خاصی برخوردار بود".
"کرمان تا قبل از پناهنده شدن لطفعلیخان زند و حمله آقامحمدخان قاجار شهری آباد و دارای قناتهای متعدد بود که در مسیر آنها درختهای بسیار کاشته بودند اما چون آقامحمدخان قاجار کرمان را محاصره کرد قناتها را پر و درختان را قطع و قتل عامهای وحشیانه کرد، مردم بسیاری را کور و بسیاری از آثار تاریخی را ویران ساخت."
به رغم مصیبتها و سختیهایی که در طول تاریخ بر این دیار کهن رفته است اما این سرزمین همواره مفاخر و بزرگانی را در دامان خود پرورانده است که وجود هر یک به عنوان عزت و افتخار یک ملت کافی است.
خواجوی کرمانی، افضل کرمانی، عماد فقیه کرمانی، ابوحامد کرمانی، شاه شجاع کرمانی، شاه نعمتالله ولی، فواد کرمانی، حیاتی کرمانی، ملابمانعلی راجی ملقب به فروسی ثانی، احمد بهمنیار، دکتر احمد ناظرزاده کرمانی و دکتر ابراهیم باستانی پاریزی از جمله بزرگان شعر و ادب و فرهنگ این دیار هستند.
در دانش ریاضی، چهره نامداری چون ابوعبدالله محمد بن عیسی ماهانی که در قرن سوم هجری برای نخستین مرتبه مسئله معادلات سه مجهولی را مطرح ساخت و همچنین عباس ریاضی کرمانی استاد برجسته نجوم و ریاضی عصر حاضر از مفاخر این رشته بشمار میروند.
در عرصه سیاست، بزرگانی چون میرزاآقاخان کرمانی و شیخ احمد روحی آزادیخواهانی که به دست محمدعلی شاه در تبریز به شهادت رسیدند و میرزا رضا کرمانی که با قتل ناصرالدین شاه شهامت و ایثار مردم این دیار را به تماشا گذاشت و نیز آزادیخواهان دیگری چون مجدالاسلام کرمانی و ناظمالاسلام کرمانی و همچنین شهید محمد جواد باهنر و آیت الله هاشمی رفسنجانی از این دیار برخاستند.
در عرصه هنر، بزرگ مرد عرصه موسیقی ایران روحالله خالقی و استاد علی اکبر صنعتی نقاش و مجسمه ساز عصر حاضر سرآمد دیگران بشمار میروند.
محمدعلی گلابزاده در کتاب "کرمان پگاه هستی" مینویسد: کرمان گنجینهای از فرهنگ و هنر است که ریشه در اعماق تاریخ دارد.
کاوشهای شهداد صنایع دستی گرانبهایی را عرضه کرد که قریب ۵هزار سال پیش از این مردم هنرآفرین این خطه بعنوان تحفه کرمان به جهان عرضه میکردند.
وی مینویسد: "ارزشمندترین این کشفیات درفش ۵هزار سالهای است که هم اکنون در موزه ایران باستان نگهداری میشود.
کاوشهای اخیر جیرفت نیز آثاری را عرضه کرد که روند تاریخی جهان را دگرگون ساخت و از تمدنی چندین هزار ساله سخن به میان آورد.
قرنها پیش از این نیز پارچههای بافت راین کرمان به کشورهایی چون مصر و هندوستان صادر میشد و قالی کرمان از زمانهای دور زینت بخش کاخ شاهان و بزرگان روزگار بود"./ایرنا