استفادهاز دست چپ برای انجامکارهایاصلی که بهاصطلاح بهآن چپ دستی میگویند و مشکلات چپ دستها سبب شد که در سال ۱۹۷۶سازمان جهانی چپ دستان شکل گیرد و روز ۱۳آگوست برابر با ۲۲مرداد را روز جهانی چپدستها اعلام کند.
در سی سال گذشته از این روز برای بالابردن سطح آگاهی عموم نسبت به موضوع چپدستی در جهان استفاده شده است و در جهانی که راست دستها در آن اکثریت چشمگیری دارند، چپ دستها برای حفظ انجمن خود باشگاهها و فروشگاهها و حتی سایتهای خاص را در اینترنت راه اندازی کردند.
از جمله نشانههای چپدستی یا راست دستی را میتوان بلند کردن دست در کلاس، پرتاب کردنتوپ، مسواک زدن، شانه کردن، چکش زدن، آب دادن پایگیاه و دوختن نام برد.
نکته قابلت توجه این است که تنیچند از هنرمندان طراز اول جهان که دستی معجزهگر داشتهاند، از جمله" میکل آنژ"، " لئونارد داوینچی"،" رامبران" و "پیکاسو" چپدست بودهاند.
"باخ"،" بتهوون"،" انیشتن"،" اسحاق نیوتن" ،" مونتسکیو"، "ابن خلدون" ، "جبران خلیل جبران" ،" شکسپیر" ،" چارلی چاپلین" و "فرد آستر" و بسیاری دیگر نیز در زمره چپ دستها یاد شدهاند.
میگویند چپدستها با هوشترند ولی هنوز شواهد علمیکافی برایآن وجود ندارد و گفته میشود بسیاری از مدیران شرکتهای رایانهای از جمله Bill Gatesآقای کامپیوتر هم چپ دست است.
میل رازگون نوشتن خبرنگار تنها ترواش بغضهای فروخوردهاش یا حتی رنگین کردن سفره درویشیاش نیست. او عاشقانه، دلباخته سینه چاک این حرفه است.
من خبرنگاری رااز ته دل و تا سرحد جان دوست دارم و مغرورانه سر به آستان پاکش میسایم و بیهیچ نخوتی، سزوارانه بر آن میبالم.
در سفره این شغل شریف از نان چرب خبری نیست،درآمدش،درست به اندازه نمردن است، "پشتی"راحتیاش، قوز پینهبسته یک عمر انحنای قامتی است که روی تلنبار کاغذها "تا" شده، برد سوی چشمانش شاید به دوری تراوشات خیالش در خط سفید کاغذش هم نرسد.
که میداند شاید حتی در گستره اقلیم عشق هم هرگز به کسی دل نبندد تا سکه سلطنت کسی غیر از "قلم" را برای حکمرانی وجودش ضرب نکند.
غلاف شمشیر حرفهایش، لوح خونفام دلی است که لبریز از فوران حرفهای ناگفتنی است.
حیات خلوت فکرش از رنگاب هر منصب و مقامی جارو شده، او اصلا" نیازی به قدرت ندارد، چون قدرت قلمش، بغایت او را بس است.
در برابر زیور مشتهیات دنیا و زندگی، زکام است، باغستان زندگیاش برهوت میوههای فرصت طلبی و جاهخواهی است.
ضمیر اول شخص در قاموسش جایی ندارد. دیگر اصلا جایی برای پز دادنش نمانده ،چون هر روز از دهل پز دیگران، گوشش کر است.
خودنویسش برای دیگران مینویسد، کارنامه نام و نان او، پر از مهر رفوزگی است.
مچاله و کیسه بوکس دفاع از تظلم خواهی مردمی است که همواره فریادرسان صادق را میجویند.
جغرافیای بزرگ شخصیتش به پتک هواهای شوم یا امیال مذموم ترک نمیخورد اما شیشه ترد احساسش به تلنگر شبنم غلطان گونهی مظلومی ، در چشم برهم زدنی ، میشکند.
اثاث البیتش،کالای اندیشههایی است که حریصانه آنها را به جای کالاهای لوکس و رنگ و وارنگ در خانهاش چیده و همیشه، دلش به داشتن آنها خوش است.
معمولا از حقوق سر برجش خبری نیست، پاداشهای میلیونیاش، پیشکش. براستی دخلش به هزار زحمت به خرجش میرسد.
از روی عادت، وجب اندازههایش تعداد کلمات تیتر یا طول و عرض روزنامه است و برخلاف زراندوزان و ارباب زادگان، با اعداد نجومی، سروکاری ندارد.
خوب میداند که هرچند هم که لایق باشد،هیچ نشان و مدالی بر سینه یا شانهاش نخواهند نشاند، حتی بر خلاف دیگران، تا خون نداد، روزش را به نامش نکردند.
هر روز باید از دیگران خبر بدهد تا اینکه بالاخره یک روز ، خبرش را برای خانوادهاش ببرند.
همه میدانند که بالای چشمش، ابرو است و او خوراک حریصانه و همیشگی جشن و عزای دیگران است.
باور کنید خبرنگار اصلا در هفت آسمان هم یک ستاره ندارد. آنان، مردان و زنان گمنامیاند که به بهای ادای رسالتی آسمانی، آرزوهای زمینی را تا ابد خدا، بر خود حرام کردهاند.
او خوب میداند که باید از دکان آرزو بگذرد تا به کنز آبرو برسد.
خبرنگار در بازار مکاره تثلیث زراندوزان ، زورگویان، مزوران و آوردگاه پیکار با لابی بازان، تنعم طلبان، رانت خواران، گرگهای درندهخوی مافیایی، طشت رسوایی آنان را بیمحابا از بام به زیر میافکند و بیهیچ منتی، فدای حق مظلومان نجیب و سربزیر و بیکس میشود و شرف دادخواهی را به ننگ ژاژخواهی نمیفروشد.
خبرنگار میداند که شاید دست خدا از آستین او بیرون آمده است.
به همین دلایل و هزار و یک دلیل گفته و ناگفته، اظهر منالمشس است که چنین خبرنگاری همواره و همه جا در شان ملت نجیب ایران است و من نیز به خاطر ملتم، حرفهام را دوست دارم و سرفرازانه به آن میبالم.
باور کنید خوشبختی خدمت به چنین ملتی، به یک دنیا شرف و شان هر کار دیگری میارزد.
پس خبرنگاری را بغایت ستایش سزاست.
از : محمد رضا شکراللهی
آن زمانی که پذیرفت بنویسد و از مردم بگوید، پذیرفته بود کهباید برای تمام فصول بنویسد، نوشتاری "ماندگار".
نوشتههایش جلای روحش بود و مرهمی بر زخمهای کسانی که نمیشناخت و کسانی که هرگز او را نشناختند.
نوشتههایش گاه بسان امواج دریای خروشان بر صخرههای ساحل میکوبید و گاه چون تابش ملایم خورشید بر برگ درختان تنومند.
"قلم" در دستان او سجده میکرد و کاغذ برای غمهای نهفتهدرونش میگریست.
از اشک مردم میگفت و از لبخند آنها مینوشت از رنج مردم میگریست و حاصل گریههایش را بر روی کاغذ میآورد.
او "قاصدکی" بود برای تمام فصول، قاصدکی که بر فراز آسمان به پرواز در میآمد و از شوق نوشتن بر زمین مینشست.
او حتی از قاصدکهایی نوشت که بر فراز آسمان به پرواز در آمدند اما دیگر فرصت نشستن بر زمین را نیافتند و نام و یاد خود را در اوج آسمانها نوشتند.
او به آنها سجده کرد و از آنها نوشت، از کسانی سخن گفت که روزگاری حضور سبزشان آرام بخش سطر سطر روزنامهها و خبرگزاریها بود.
آری او خبرنگاری بود که از سرزمین عشق و محبت به وادی محنت قدم گذاشت و در برابر "محنت" قد خم نکرد.
او عشق را سرلوحه هدفش، صبر،استقامت و شجاعت را به پشتوانه قلمش ابزار حرفهاش قرار داد.
سرما، گرما، کسالت روحی و جسمی و هزاران مانع دیگر ذرهای از عشق او به حرفهاش نکاست.
او عاشق بود، عاشق کودکان پا برهنهای که از غم نان خفتهاند، او عاشق مادری بود که فصل خزان عمرش را به تنهایی در خانهای به دور از فرزندانش سپری میکرد، او عاشق دستان پینه بسته کارگر بود، آری او عاشق مردم بود و از تمام عشقهایش با تمام وجود مینوشت.
با نوشتههایش میگریست و گاه میخندید و هیچ ابایی از گفتنها و نوشتنها نداشت.
او از همه گفت و با رفتنش، قلم و نوشتن را این بار برای خبرنگار به یادگار گذاشت.
۱۷مرداد روز اوست روز همان کسانی که از همه گفتند جز خودشان که گنجینه اسرار مردم هستند.
شهید "محمود صارمی" و شهدای سانحه c۱۳۰با رفتنشان یادآور شدند کسانی هستند که همه جا و در همه حال حضور دارند آن هم حضوری سبز.
روز خبرنگار بار دیگر فرا رسید و جای بسیاری از خبرنگارانی که در راه حرفهشان جان باختند هرگز خالی نیست، چرا که زندهاند و روح نوشتههایشان در سطر سطر روزنامهها خود نمایی میکند و هر سال از آنها خواهیم گفت و به وجودشان افتخار خواهیم کرد.
خبرنگاران هر یک حرفی برای گفتن دارند، سخنهایی که در درون خود نهفته دارند و آن را به زبان نمیآورند. / ایرنا
چهکنم که قرار وجود بیتابم تویی.ترکش انفجار دلواژههای فروخوردهام تویی، راهم تویی و مفر تنهاییهای کشندهام تویی.
آسوده در سایهسار سبزت میآسایم.حق شناسانه بهدستت میگیرم. ششماد وجودت را نوازش میدهم. امواج آشفته افکارم را سوار بر توسن بادپای بیقرارت در جاده بیانتهای آرزوهایم به دشت سبز رامشگه دلپذیر نوشتن روانه میکنم.
با تیغ شرفت، ذره ذره شعور کورم را صیقل میدهم و در کوره تفته تراوشاتت، خشت خام حرفهای دلم را جلا میبخشم و در برق اهورایی آینهات، نور حقیقت را مییابم و با نی ذورق کوچکت راه ساحل نجات را جست و جو میکنم.
هرگز حظ و فخر داشتنت را با یک دنیا، عوض نمیکنم.
گیسوان پریشان بت آرمانهایم را دسته دسته با شلال طیف رنگین کمان وجودت شانه میزنم و جوانههای کلام گلشن رویاهایم را،قطره قطره قطره،با تراوش شهد فیاضت نشاء میکنم.
نبودت عین ماتم است. بغض بیتو ماندن را چه کنم. اگر تو را از من بگیرند، بغض مزمن من خواهی بود. تو علامت حیات منی.لحظه لحظه رگ نبض من با ذره ذره جوشش چشمه وجود تو میزند. جوهر مطهر تو در رگ رگ وجودم میدود. بیتو هیچم.
فراقت، تابلوی گور من در برهوت نیستی است. اصلا" تو هست منی. شوق دلربای بودنمی و بهانهی مستانه خیال بهشتآگینمی.
باید با یک دنیا احترام، ترکه نازت را در آغوش پنجههایم بفشارم و در رقص تلالوو گرمجوش نقشت بر سن خلق زیباترین نمایش کلامها، حتی لک هم نبینی.
چهمیگویم آنقدر عزیزی که دلدادگانت، حتی بدون وضو به تو دست هم نمیزنند.
داشتن تو جسارت میخواهد و فاجعه ذبح تو ، کوبیدن آخرین میخ بر تابوت جسورترین خون نگاران حقگوست.
گدازههای دل برشتهام، شاهبوی شکفتن گل واژههای فرحبخشی است که از غنچه مرطوب و عنابی کامت بیرون میتراود و پاک هواییام میکند.
سخاوتمندانه به هستیام معنا میدهی. مفتاح اقفال ناگفتههای دلمی.
زیبایی، روشنی، سپیدی ، اخلاق، هنر، فرهنگ، تمدن، شخصیت، حقیقت و زندگی، بیتو هیچ است. تو تندیس همه چیزی. به بودنم معنا و به شدنم جهت میدهی.
بیبدیلترین ثروت عالمی. ثروتمندترین آدمهای دنیا بیوجود تو فقیرترین انسانهای روی زمیناند.
اصلا" بیوجود تو "فرهنگ"،" فکر"،" اندیشه"، "آزادی" و حتی "دین" و در یک کلام"انسان"بیمعناست.به هر ثروتی میارزی. براستی که "تا" نداری. بیتاترین گوهر وجودی.آب گوارای هر تشنه لب معناطلبی.
سهم فقیرترین و غنیترین آدمها، از تو یکی است و شاید از این نظر درست در تیغهی تیز مرز عدالت قرار گرفته باشی، اما کیمیای جواهرنشان وجودت فقط قسمت خاصان سراپرده توست.
دارندگیات، اوج ثروت است و نداشتنات قعر مسکنت.از همین رو در این دنیای پر رنگ و لعاب،چه آدمهای حقیری که میخواهند حفرههای خالی شخصیت شان را با پز آویختن نوع"زرینیات"بر رخت وجود نفتالینیشان پر کنند و با زیور رختاب تو، سیرت سیاهشان را رفو کنند.
اما در آنسو، چه آدمهای فروتنی که میخواهند با اکسیر تیزاب وجودت به دل سنگ و سخت هرسیاهه جهلی رخنه کرده و روکش زنگارها از چهره حقایق برگیرند، حتی اگر در این راه عذاب بکشند یا بالاتر از آن، سرخی جسارتشان به سیاهی عزایشان بدل شود.
از روزنه سوزنی وجودت به دور دستهای مقصدم مینگرم و در این راه تنها به گوهر تابناک وجود تو دل بستهام،آخر آنقدر مقدسی که فخر سوگند مبارک خالق هستی به نامت زیبنده گشته است. شاید تنها شانس فلاح شیفتگانت باشی.
در سپهر کرانه ناپیدای تنهاییام،بخت بلند آشناییات را در چشمک ستارههای بت وجودت، یکی یکی، شماره میکنم و از داشتن مونسی چون تو، بر خود میبالم.
قلم طنازم:
امروز برایم مقدس است. امروز،" روز دیگری" است، آخر به خاطر وجود مقدس و شوکت قدسی تو ، این روز به نام " روز خبرنگار " آذین گشته و به مدد حریر روح دلنوازت بر تلاطم وجود بیتابم، اینک، اینگونه مستواره جشن سخنم.
همیشه با تو برای دیگران نوشتهام و امشب میخواهم با تو و برای تو بنویسم و انصافا" که این کار چقدر برایم سخت است،نوشتن سخت است و نوشتار برای تو که خود مادر نوشتنی، بسی سخت تر.
در برابر جایگاه کبریاییات چقدر احساس حقارت میکنم.مرا ببخش.از بیبضاعتی و کلام الکنم در وصف مقامت خردهمگیر هر چند از آن سخت خجلم. فقط از در باغ نگاه نمناک من به سرخی سرنوشت خونباره لالههای ذبیح ات بنگر و با غرور بر خود ببال.
وضوح ارج تو از ارزش خون مطهر فداییان پاکباز راهت بویژه محمود عزیزمان (صارمی) و صدها قربانی گمنامت، پیداست.
با این همه،نیک میدانم که چه دل پری از دست جابران و ظالمان زمانه داری.
خدا میداند که از زمان خلقتت، چقدر از خیزاب خضاب تو برای بزک صورتکهای سفله و شیرینی زهرابه افعیهای انسان نمای عالم بهرهها گرفته شده است.
احکام خونباری که سفاکان گیتی با ردپای تو از خود برجای گذاشتهاند،اندازه ندارد.
حتی گناه نوشتن تاریخ واژگونی را که کاتبین سلاطین جور به اشاره آنها نگاشتهاند، گاه به حساب تو گذاشته میشود و به اکتفای عبارت مجعول " قلم آلوده"، نام پاک تو را میآلایند تا نام مورخان مجرمشان را بپیرایند.
نیک میدانم که لحظهای از دست جفاپیشگان تاریخ آسوده نبودهای و هنوز نیز نیستی و همواره رنج و شاید ننگ دلگزای آلاییدن به فرامین ظالمانه آنها را به جان خریدهای و همواره سوختهای و ساختهای.
دردا، تویی که شرف ثبت نزول وحی به مددت ممکن شده، گاه چنان اسیر دستان قساوت پیشگان گشتهای که ناجوانمردانه ظالمانهترین، خونبارترین و جنایت- بارترین احکام خود را به رنگاب وجود تو آلودهاند.
اما این همه،باعث نمیشود که زلال سرشت شریف تو را بیالایند. باور کن، اگر همه گناهان عالم را هم به پای تو بنویسند، باز هم حتی تنها ثبت یک آیه، نجابت ابدی تو را بس است:"ن والقلم و مایسطرون"
از :محمد رضا شکراللهی
در این زمان خواسته های مردم و متحصنین ابعاد وسیعی تری یافت. از جمله این خواستهها عزل مسیو نوژ بلژیکی وعلاءالدوله و تاسیس "عدالتخانه" بود.
با بحرانی تر شدن اوضاع، شاه سرانجام در اواخر دی ماه مجبور به پذیرش خواسته های مردم و تاسیس عدالتخانه شد.
با پذیرش شاه اوضاع مدتی آرام شد، اما با گذشت چند ماه شاه و درباریان نسبت به تعهدات خویش بیتفاوت برخورد کردند، از این رو در اوایل سال " ۱۲۸۵سید محمد طباطبایی" درنامههایی دوگانه به شاه وعین الدوله(صدراعظم وقت) از آنان خواست که وعده های خود را برای اصلاح نظام عملی کنند.
در قسمتی از عریضه آیت الله طباطبایی به مظفرالدین شاه آمده است:
"اعلیحضرتا، مملکت خراب، رعیت پریشان و گداست. تعدی حکام و مامورین بر مال و عرض و جان رعیت از ظلم حکام و مامورین اندازه ندارد، از مال رعیت هر قدر میلشان اقتضا کند میبرند. پارسال دخترهای قوچانی را در عوض سه ری گندم مالیات که نداشتند بدهند، گرفته به ترکمانان و ارامنه عشق آباد به قیمت گزاف فروختند..."
با وجود چنین تمهیداتی ظاهرا شاه و درباریان گوش شنوایی برای این حرف های نداشتند ازاین رو با بالا گرفتن اعتراضات، عین الدوله دستورداد "شیخ محمد واعظ اصفهانی"- از منتقدین سلطنت و دربار -را دستگیر کنند.
در طی این درگیری یک طلبه کشته شد. بازار تهران بار دیگر تعطیل شد و مردم به رهبری آیت الله طباطبایی و بهبهانی در مسجد جامع متحصن شدند. در این تحصن برای نخستین بار شیخ فضل الله نوری،به عنوان بزرگترین مجتهدوقت تهران نیز به متحصنین پیوست.
گفت وگوهای شاه ونمایندگان متحصنین برای عزل عین الدوله بینتیجه ماند. بااوج گرفتن درگیریها میان سربازان ومردم، علما وهمراهانشان تهران را به قصد قم ترک کردند. این حرکت بعدها به "مهاجرت کبری" معروف شد.
جالب اینکه همزمان با مهاجرت علما به قم، به ابتکار آقا سید عبدالله بهبهانی عده ای از روحانیون و کسبه نیز به کنسولگری انگلستان روی آوردند و در آنجا متحصن شدند.
با چنین حرکتی جنبش ابعاد تازه ای یافت. هرروز بر تعدادمتحصنین افزوده می شد. به طوری که پس از گذشت چند روز به روایت مورخان به بیش از ده هزار نفر رسیده بود.
مردم از همه طبقات و بویژه از اصناف مختلف به تحصن میپیوستند.
صحنه های تاریخی وبه یاد ماندنی در باغ سفارت انگلیس بوجود آمده بود.
چادرها ی بر پا شده، دیگ های بزرک غذا، ترددها و گفت وگو های مردم از علمای متحصن در قم و واکنش های دربار به موضوعات روز همه وهمه بر هیجان و اضطراب مردم بیشتر میافزود.
بازرگانان بزرگی مانند "حاج محمد حسن امین الضرب"، "حاجی محمد معین التجار" و"ارباب جمشید" به جهت همکاری و همیاری بامردم هزینه های تحصن را تقبل کردند.
در اینجا مردم سه خواسته اصلی را مطرح کردند: عزل عین الدوله، بازگشت علما از قم و تاسیس عدالتخانه.
جالب اینکه مردم درآغاز خواهان پارلمان نبودند، اما با طولانی تر شدن تحصن و گفت وگوهای نمایندگان اصناف وگروههای مختلف مردم، منجر به آن شدکه خواسته اساسی تری مطرح نمایند و آن چیزی نبود جز تاسیس مجلس شورا.
با گسترش فشارها، شاه موافقت اولیه خودرا با تاسیس مجلس اعلام کرد و عین الدوله بلافاصله ازصدراعظمی استعفا داد وبالاخره درروز چهاردهم مرداد ماه ۱۲۸۵مظفرالدین شاه قاجار فرمان تشکیل مجلس شورای ملی و مشروطیت سلطنت ایران را صادر کرد.
صدور فرمان مشروطه و تشکیل مجلس شورای ملی و به دنبال آن تدوین قانون اساسی سر آغاز جریانی بود که با مرگ مظفرالدین شاه و سلطنت محمد علی شاه خود منشاء تحولات دیگری را رقم زد.
نهضت مشروطه هر چند به علت نفوذ افراد تند رو و فشارهای روس و انگلیس نتوانست کاملا به آرمان های خودبرسد و مشکلات بسیاری گریبانگیر نهضت مشروطه شد، امابا وجود همه این مشکلات بسیاری از محققان مشروطه را دارای جنبه های مثبت بسیاری میدانند که مهمترین آن ایستادن در برابر استبداد مطلقه قاجاری بود.
در واقع مشروطه در بدترین وضع قابل مقایسه با استبداد ناصرالدین شاهی نبود. از درون همین مشروطه و مجلس آن بود که آزادیخواهانی چون مدرس و خیابانی بیرون آمدند و همینها بودند که معترض دیکتاتوری رضا شاه شدند.
مخالفت با قرارداد استعماری مانند ۱۹۱۹درقبل از این جنبش سابقه نداشت و بعدها روی کارآمدن افرادی ماننددکتر مصدق وآیت الله کاشانی را باید از نتایج این نهضت دانست. / ایرنا
چهاردهم مرداد ماه سالروز صدور فرمان مشروطیت است . در این روز مظفرالدین شاه با صدورفرمانی درسال ۱۲۸۵سرانجام به مشروطه شدن سلطنت در ایران گردن نهاد.
دستور مظفرالدین شاه قاجار برای تشکیل "مجلس شورای ملی" در واقع نقطه عطف جنبشی بود که تحت عنوان "انقلاب مشروطه" ازحدود سال ۱۲۸۴تا۱۲۹۰ در ایران به راه افتاد.
در اواسط قرن نوزدهم میلادی گسترش ارتباط میان ایران و کشورهای غربی، اندیشه اصلاح طلبی را در میان نخبگان ایرانی بوجود آورد.
اقدامات بزرگانی همچون قائم مقام، امیرکبیر یا سپهسالار عملا باب تغییرات نوگرایانه را در ایران باز کرده بود.
از این گذشته در این زمان جنبش های مشروطه خواهی، ملت گرایی و استقلال جویی در اروپای نیمه دوم سده ۱۹به اوج خودرسید.این جنبشها ملت های گوناگونی را درگیر کرد.
این نکته که همه این جنبشها به همراه انقلاب ۱۹۰۵روسیه بر انقلابیون مشروطه خواه ایرانی تاثیرات شگرفی داشته است، تقریبا مورد اتفاق نظر همه محققین برجسته تاریخ مشروطیت است.
بیشتر تجددخواهان ایرانی مانند طالبوف ومستشارالدوله ایجادتغییرات در چارچوب دین را درایران امری ممکن دانسته و به دنبال راهی برای توجیه اصلاحات در بستر اسلام بودند.
از عوامل دیگر انقلاب مشروطیت در ایران، تاثیرات قیام های مردمی علیه امتیازاتی ننگین حکومتی به کشورهای خارجی بود. خصوصا قیام تنباکو که به مردم آموخت در برابر قدرت حاکمه شاه و دربار قیام کنند و از گونه ای موفقیت برخوردار باشند و علما که رهبران مردم بودند، کشف کردند که می توانند نقش موثری بین حکومت و مردم داشته باشند و کاری به نفع مردم و ضد سلطنت انجام دهند.
در واقع مخالفت باواگذاری امتیاز تجارت تنباکو به بیگانگان بستری شدتا برای نخستین بار تجدد خواهان و روحانیون با همراهی مردم در برابر استبداد داخلی و استعمار خارجی قیام کنند. ائتلافی که به شکلی دیگر و حدود یک دهه بعد در جنبش مشروطه ایران خود نمایی کرد .
در سال های آغازین قرن بیستم میلادی، "اقتصاد قاجاری"، اقتصادی در هم شکسته بود. خزانه دربار قاجار خالی و دولت مرکزی توانایی برخورد با نا آرامی های محلی در گوشه کنار کشور را نداشت.
بازرگانان در شهرهای بزرگ کشور، به ویژه به سیاست های گمرکی کشورمعترض بودند.
در اسفند ماه ۱۲۸۳عکسی از رییس گمرکات ایران، "مسیو نوز بلژیکی" منتشر شد که در آن عبا و عمامه بر تن کرده بود. اینجا بود که اعتراض ها بالا گرفت، مردم و روحانیون اقدام نوز را توهین آمیز خوانده و خواستار استعفای او شدند.
ناآرامیها و اوضاع نابسامان اقتصادی همچنان ادامه یافت تا سرانجام در پاییز ۱۲۸۴گران شدن قند موج جدیدی در جنبش مشروطه به راه انداخت.
هنگامی که علاءالدوله حاکم تهران دو تن از تجار مشهور تهران را به جرم گرانی قند به فلک بست، اعتراضها ابعاد تازه ای پیدا کرد.
متعاقب این حادثه مردم به سرعت بازار تهران را تعطیل و با حمایت علما آیت الله بهبهانی و طباطبایی در مسجدشاه جمع شدند.
در این زمان از خواسته اصلی مردم عزل علاء الدوله حاکم تهران بود.
با سخنرانی حاج جمالالدین واعظ اصفهانی تظاهرات مردم به خشونت گرایش یافت.
چند روز بعد ازاین حوادث، آیت الله طباطبایی و بهبهانی باتعداد زیادی از طلبهها و طرفدارانشان به نشانه اعتراض در مرقد حضرت عبدالعظیم بست نشستند. این حرکت در تاریخ مشروطه به "هجرت صغری" معروف شد.
جالب اینکه دراین حرکت بازاریان وتجار و حتی برخی درباریان ناراضی نقش قابل توجهی یافته و با حمایت مالی از این حرکت خواهان ادمه جنبش شدند.
به گزارش کرمان نیوز به نقل از بخش خبری ۱۶ ایرنا در حالی که مردم مسلمان ایران در سوگ از دست دادن عالمی ربانی و روحانی برجسته مرحوم آیت الله مشکینی، رییس مجلس خبرگان رهبری به سوگ نشسته اند، طیف خاصی از فعالان سیاسی و رسانهای بر آن شدند تا اینگونه القا کنند که گویا نظام برای جانشینی آن مرحوم گرفتار بحران شده است. این خط به خصوص از سوی نویسندگان داخلی همکار با رسانههای فارسی زبان وابسته به دولتهای آمریکا وانگلیس دنبال شده است. پایگاه رادیو دولتی انگلیس (بی.
بی.سی) در مطلبی با عنوان "فوت آیت الله مشکینی و شبه بحران جانشینی" به قلم یکی از فعالان حوزه روزنامه نگاری داخل کشوربه استقبال این موضوع رفته واینگونه وانمود کرده که گویا در ایران برای دستیابی به پست ریاست مجلس خبرگان رهبری جنگ قدرت وجود دارد.
همین خط تحلیلی از سوی رسانههای وابسته به آمریکا از جمله تلویزیون صدای آمریکا و رادیو فردا (ارگان سازمان سیا) دنبال میشود.
در داخل کشور نیز روزنامه اعتماد تقریبا تنها روزنامهای بود که بر اهمیت فقدان یک چهره برجسته ملی-مذهبی چشم پوشید و با برجسته کردن موضوع جانشینی رییس فقید مجلس خبرگان رهبری، در تحلیلی با عنوان "صندلی خالی ریاست خبرگان رهبری" گمانههای کاملا مشابهی با خط تبلیغی بیبیسی درباره جانشینی رییس مجلس خبرگان مطرح کرد.
آژانس بینالمللی انرژی اتمی روز شنبه در حالی پنجاهمین سالگرد تاسیس را پشت سرگذاشت که طی سالهای اخیر پرکارترین دوران فعالیت خود را سپری کرده است.
نام این سازمان که از سال ۱۹۵۷تشکیل شد کمتر در رسانهها شنیده میشد و افکار عمومی نیز کمتر با آن درگیر بود اما سالهای منتهی به آغاز جنگ آمریکا و متحدین اروپاییاش در عراق آغازی برای حضور مکرر نام این نهاد در رسانهها بود.
افکار عمومی جهان از هنگامی که بازرسان آژانس بینالمللی انرژی اتمی تمامی نقاط خاک عراق را به دنبال یافتن نشانههایی از سلاحهای هسته ای جستجو میکردند، با این نام بیشتر آشنا شدند.
گرچه هدف و کارکرد اصلی آژانس بینالمللی انرژی اتمی صرفا کارکردی علمی است اما سیر رویدادها در سالهای اخیر به گونهای بوده که این نهاد پیوند زیادی با مسایل سیاسی پیدا کرده است.
این پیوند به ویژه در موضوع عراق، کره شمالی و ایران خود را نشان داده است.
طی این مدت سایه این موضوعات بر سر آژانس به گونهای سنگینی کرده است.
تمامی نشستهای شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی که در واقع رکن تصمیمگیری این سازمان محسوب میشود، تحت الشعاع موضوعات سیاسی مرتبط با آن قرار گرفته است.
این موضوع به راحتی از هجوم خبرنگاران و ازدحام آنان پشت درهای محل برگزاری نشست به هنگام طرح مسایلی که بیشتر رنگ و بوی سیاسی دارد تا علمی دریافته میشود.
چه بسا جلساتی که در آن آژانس مسایلی را از قبیل همکاریهای فنی، علمی، بودجه و مانند آن برگزار میکند که هیچگاه مورد توجه خبرنگاران و رسانه ها قرار نمیگیرد.
این وضع گریبانگیر معاونتهای ششگانه آژانس را گرفته است.
اما در عمل تنها معاونت امور پادمانهای آژانس است که با فعالیتهای سیاسی مرتبط است.
این نهاد در واقع بازرسی جهانی هستهای را بر عهده دارد و با بازرسی هایش، کشورها را از نظر رعایت رژیم منع گسترش سلاحهای هستهای کنترل می کند.
فعالیت معاونت امور پادمانهای آژانس بینالمللی انرژی اتمی در کشورها که البته بر اساس توافقات دو جانبه بین آژانس و دولتها انجام میشود، زمینهای را فراهم میکند تا آژانس تصویر مناسبی از میزان پایبندی آنها به توافقات بینالمللی و وضعیت فعالیتهای هستهای داشته باشد.
هدف اصلی این مجموعه آنگونه که در اسناد آژانس آمده آن است که شواهد اطمینان بخشی را نسبت به فعالیتهای هستهای کشورها برای جامعه بینالمللی فراهم کند به گونهای که عدم انحراف آنان به سمت اهداف ممنوعه مشخص شود.
گزارشهای جنجالی شورای حکام که در رسانهها بازتاب مییابد دست پروده این معاونت آژانس است.
اطلاعات مورد نیاز این معاونت، آنگونه که در اسناد آژانس آمده است از سه منبع تامین میشود که عبارتند از اسنادی که از سوی دولتها ارایه میشود، تحقیقات میدانی بازرسان و کارشناسان این معاونت و سایر منابع که آژانس به آنها دسترسی دارد.
گرچه مقوله سایر منابع در اسناد آژانس تعریف نشده، اما آنچه که مشخص است این منابع به قدر کافی مورد وثوق آژانس هستند که بتوانند کشوری را برای سالها در صدر گزارشات شورای حکام قرار دهند.
در حال حاضر آژانس بینالمللی با تجربهای ۵۰ساله و ۱۳۷عضو، نهادی است که حافظ منافع اعضا در دسترسی آنان به فن آوری صلح آمیز هستهای است، گرچه برخی رسانهها به غلط نام "دیده بان هسته ای" را بر آن نهاده اند.
اسناد آژانس نشان میدهد که مهمترین هدف و ساز و کار این نهاد مستقل به گونهای طراحی شده که دستیابی اعضا را به حقوق هستهای خود که از این عضویت ناشی میشود را فراهم کند، نه آن که دیده بانی و نظارت مهمترین وظیفه آن باشد.
این نهاد گرچه به نوعی با سازمان ملل در ارتباط است اما آنگونه که خود این رابطه را تعریف میکند، رابطه بین یک سازمان "مستقل" با یک مرجع بین المللی است که بر اساس "توافقنامهای خاص" ایجاد شده است.
بر اساس این توافقنامه آژانس گزارشی سالانهای را به مجمع عمومی ارایه می کند و همچنین موظف است "ناپایبندی" کشورها به تعهدات هستهای خود را به شورای امنیت سازمان ملل گزارش کند.
این موضوع خواه ناخواه زمینهای را برای ورود آژانس به مسایل سیاسی ایجاد میکند گرچه مسوولان آن همواره تاکید دارند که فعالیت آژانس صرفا علمی و فنی است و نه سیاسی. / ایرنا
در کمتر از ساعتی خبر انفجار در سطح شهر پیچید. در دقایق نخستین انفجار کسی باور نمیکرد که ممکن است کانون انفجار، دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی در محله سرچشمه تهران باشد.
به محض انتشار خبر محل دقیق انفجار، هر ایرانی تلاش میکرد، با هر وسیله ممکن، خود را به سرچشمه برساند. هر فردی با هدفی در سرچشمه حاضر میشد، عدهای به قصد کمک به حادثهدیدگان، عدهای برای اطلاع از سرنوشت شهدا، شاید هم عدهای به قصد میزان موفقیت عملیات انفجار.
دقایقی پیش از انفجار نشستی در محل دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی تشکیل شد، حزبی که فقط ۱۳۲روز از اعلام موجودیت آن سپری شده بود.
مدعوین این جلسه، نمایندگان مجلس شورای اسلامی، برخی اعضای هیات دولت و تعدادی از مسوولان کشوری بودند. بحث روز درباره تورم بود، اما عدهای از اعضا خواستند که درباره انتخابات ریاست جمهوری نیز سخن به میان آید.
آخرین جملات شهید "محمد حسینی بهشتی" اینگونه بیان شد: " ما بار دیگر نباید اجازه دهیم، استعمارگران برای ما مهرهسازی کنند و سرنوشت مردم ما را به بازی بگیرند و...". متعاقب بیان این جملات، ناگهان انفجار مهیبی روی داد و در کمتر از ثانیهای، از سالن اجتماعات حزب جهموری اسلامی، جز تلی از خاک، چیزی باقی نماند.
فاجعه انفجار دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی در تهران و شهادت مظلومانه ۷۲تن از برجستگان، نیروهای لایق و کارآمد انقلاب و در راس آنها شهید مظلوم "محمد بهشتی"، عکسالعمل استکبار جهانی وعوامل داخلی آنها در قبال برکناری "بنی صدر" و حذف ضد انقلاب از صحنه سیاسی کشور بود.
عوامل این حادثه معتقد بودند که در اثر کشتار مسئولان عالی رتبه، اوضاع کشور به هم میریزد و انقلاب اسلامی از بین خواهد رفت. اما با امداد الهی و با حضور معدود مردان سیاسی در کنار رهبر انقلاب، اوضاع سیاسی کشور دوباره کمی سامان گرفت.
عوامل این جنایت بعدها به کرات اعتراف کردند که "در اثر این انفجار و از میان رفتن مسوولان عالی رتبه، اوضاع کشور بهم میریزد و انقلاب اسلامی از بین خواهد رفت".
حتی تا ماهها محور تبلیغاتی رادیوهای بیگانه به ارتباط انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی و سقوط انقلاب اختصاص داشت.
وضعیت کشور پس از این حادثه خیلی سخت بود. مجلس شورای اسلامی در مرز سقوط از نظر عدد قانونی قرار گرفت. "محمد حسینی بهشتی" رییس شورای عالی قضایی، به شهادت رسیده بود و شورای ریاست جمهوری که پس از عزل "بنی صدر" تشکیل شد، مهمترین عضوش را از دست داد. چهار عضو فعال کابینه و چند تن معاون وزیر هم در میان شهدا بودند.
حزب جمهوری اسلامی که در ۲۹بهمن سال ۵۷اعلام موجودیت کرد و محور تنظیم امور کشور بود، هفت عضو شورای مرکزی و دبیر کل خود را در لحظهای از دست داد.
شورای عالی دفاع، با عزل "بنیصدر"، شهادت "مصطفی چمران"، "محمد بهشتی" و نیز با وضعیت جسمانی آیت الله خامنهای حال و روز خوبی نداشت.
نقش آیت الله "محمد حسینی بهشتی" در طول مبارزات انقلاب و دوران کوتاه پس از پیروزی انقلاب اسلامی برای همیشه در ذهن ملت ایران ماندگار شد و هفتم تیر به عنوان روز قوه قضاییه نامگذاری شد، زیرا "بهشتی" معمار نظام قضایی جمهوری اسلامی نیز بود.
تاریخ نگاری زندگی پربار شهید "بهشتی" راهگشای نسل سوم و نسلهای بعد انقلاب خواهد بود.
خبرگزاری جمهوری اسلامی با هدف گرامیداشت واقعه هفتم تیر، روزشمار زندگی پربار این شهید والا مقام را منتشر میکند.
دوم آبان سال - ۱۳۰۷تولد در محله "لومبان" در استان اصفهان در یک خانواده روحانی، حجتالاسلام سید "فضل الله حسینی بهشتی" پدر وی و "معصومه بیگم خاتون آبادی" مادر وی بود.
سال - ۱۳۱۴تحصیل در دبستان ثروت، اصفهان
سال - ۱۳۱۷تحصیل در دبیرستان سعدی، اصفهان
سال - ۱۳۲۱آغاز تحصیل علوم حوزوی در مدرسه صدر، اصفهان
سال - ۱۳۲۴تحصیل ادبیات عرب، فقه و اصول، منطق و دروس ابتدایی فلسفه، اصفهان
سال - ۱۳۲۶شروع درس در محضر امام خمینی(ره)، آیت الله حجت و آیتالله العظمی بروجردی در شهر قم و آغاز سفرهای تبلیغی به دورترین روستاها همراه شهید "مرتضی مطهری" و به توصیه آیت اللهالعظمی بروجردی
سال -۱۳۲۷مباحثه و آشنایی با "محمد مفتح"، "موسی شبیری زنجانی"، "موسی صدر"، "ناصر مکارم شیرازی"، "احمد آذری قمی"، سید "مهدی روحانی"، "علی مشکینی" و "عبدالرحیم ربانی شیرازی"
سال - ۱۳۲۸شروع جلسات "گفتار ماه" و انتشار مقالات آن جلسهها در کتابهای گفتار ماه و گفتار عاشورا
سال - ۱۳۲۹شرکت در امتحان دیپلم ادبی و امتحان ورودی دانشکده "معقول و منقول" - الهیات و معارف اسلامی - دانشگاه تهران
سال - ۱۳۳۰عزیمت به تهران و آموختن زبان انگلیسی و حضور در ستاد اعتصاب تلگرافخانه اصفهان علیه سخنان "احمد قوام" نخست وزیر و سخنرانی که منجر به احضار او به شهربانی شد
سال - ۱۳۳۰بازگشت به قم و تدریس زبان انگلیسی در دبیرستانها و تکمیل تحصیلات و تدریس در حوزه علمیه قم، آشنایی با علامه سید "محمد حسین طباطبایی" و شرکت در جلسات بحث کتاب "اصول فلسفه و روش رئالیسم" سال - ۱۳۳۳تاسیس دبیرستان "دین و دانش" در قم، اخذ مدرک کارشناسی رشته "معقول" (فلسفه و حکمت اسلامی). عنوان پایان نامه وی "بساطت یا ترکب جسم" نام داشت. این پایان نامه زیر نظر دکتر "محمود شهابی" و تصویب هیات داوران با درجه عالی از دانشگاه تهران
سال - ۱۳۳۵آغاز دوره دکتری در رشته معقول (فلسفه و حکمت اسلامی)
سال - ۱۳۳۸تهیه و تنظیم کتاب " نماز چیست؟"
سال - ۱۳۳۹سازماندهی نحوه آموزش در حوزه علمیه قم با همکاری جمعی از فضلا و تشکیل کلاس زبان انگلیسی و مکالمه عربی روزمره و علوم طبیعی برای طلاب مستعد مدرسه حقانی
سال - ۱۳۳۹تهیه و تنظیم مقالههای "بانکداری و قوانین مالی اسلام"، "عالم خلق و عالم امر در قرآن"، "یک قشر جدید در جامعه ما"، "حکومت در اسلام"، "قانون علیت در علم و دین" در کنار سخنرانیهای مهم در جلسات ماهانه انجمن اسلامی مهندسین
سال - ۱۳۴۱زمینهسازی نهضت برای رهبری امام خمینی(ره) با ایجاد "کانون دانش آموزان قم" با همکاری شهید "محمد مفتح"
سال - ۱۳۴۲تشکیل هسته تحقیقاتی به منظور کار پژوهشی درباره حکومت اسلامی و ایراد سخنرانیهای مهم از جمله سخنرانی در جشن مبعث دانشگاه تهران
سال - ۱۳۴۲منع اقامت در قم به دستور ساواک و مهاجرت به تهران. عضویت در شورای روحانیت و فقاهت هیاتهای موتلفه اسلامی به توصیه امام خمینی(ره) و به همراه "مرتضی مطهری"، "محیالدین انواری"، "مهدی مولایی"
سال - ۱۳۴۳منتظر خدمت شدن از آموزش و پرورش در اثر فشارهای ساواک و سخنرانی در جشن میلاد پیامبر(ص) در مدرسه چهارباغ که منجر به احضار به شهربانی اصفهان شد
سال - ۱۳۴۴عزیمت به آلمان به توصیه مراجع تقلید و ایجاد مرکز اسلامی هامبورگ در آلمان
سال - ۱۳۴۵ارسال و تنظیم گزارشاتی از مرکز اسلامی هامبورگ برای مبارزان داخلی چون "محمد علی رجایی"، "مرتضی جزایری" و مرجع مبارز آیتاللهالعظمی "میلانی"
سال - ۱۳۴۷تهیه و تنظیم کتاب "صدای اسلام در اروپا" به پنج زبان سال - ۱۳۴۸تهیه و تنظیم مقالههای "کدام مسلک" و "نقش ایمان در زندگی اسلام"
سال - ۱۳۴۸سفر به کشورهای سوریه، لبنان و ترکیه و بازدید از فعالیت های اسلامی و تجدید عهد با امام موسی صدر
سال - ۱۳۴۹بازگشت به ایران و ممنوعیت خروج از کشور به دستور ساواک، پروندهسازی ساواک به واسطه سخنرانیها و فعالیتها در آلمان، به ویژه سخنرانی پیرامون "خداپرستی و قوانین عادلانه اسلام"، اشتغال مجدد در آموزش و پرورش و کسب عنوان کارشناس ارشد کتابهای علوم دینی در "سازمان کتابهای درسی ایران"
سال - ۱۳۵۰تاسیس مرکز تحقیقات اسلامی، با همکاری "محمد جواد باهنر" و "محمد رضا مهدوی کنی". آغاز جلسات تفسیر قرآن و تحلیل تحت پوشش "مکتب قرآن"
سال - ۱۳۵۱تنظیم طرح ناتمام "ایدئولوژی اسلامی برای نسل جوان" با همکاری "مرتضی مطهری"، تهیه و ارسال مقاله "حکم الجهاض و التعقیم فی الشریعه الاسلامیه" جهت کنفرانس سازمان بهداشت جهانی در شهر رباط مرکز کشور مراکش در زمینه تنظیم خانواده از دیدگاه اسلام
سال - ۱۳۵۳دفاع از پایان نامه دکتری تحت عنوان "مسائل مابعدالطبیعه درقرآن" با حضور هیات داورانی چون "مرتضی مطهری"، "محمد مفتح" و "امیرحسین آریان پور" با درجه بسیار خوب، تنظیم کتاب "خدا از دیدگاه قرآن"، سخنرانیهای متعدد پیرامون مرجعیت، رهبری، امامت و امت که منجر به انعکاس در گزارشات ساواک شد
سال - ۱۳۵۴دستگیری و بازداشت چند روزه در کمیته مرکزی ضد خرابکاری بر اساس گزارشهای ساواک، برقراری مجدد جلسات مکتب قرآن پس از آزادی، ادامه فعالیتهای روشنگرانه علیه رژیم و صدور اعلامیه به مناسبت فوت "محمد همایون" بنیانگذار حسینیه ارشاد.
سال - ۱۳۵۶برقراری جلسات بحث پیرامون "شناخت از دیدگاه قرآن" در منزل
سال - ۱۳۵۷سفر به اروپا و آمریکا جهت هماهنگی بین حرکتهای سیاسی معتقد به رهبری امامخمینی(ره)، پیریزی جامعه روحانیت مبارز با همراهی "مرتضی مطهری"، "محمد مفتح"، "محمد امامی کاشانی"، "علی اصغر مروارید" و صدور اعلامیه در اعتراض به محاصره منزل امام خمینی(ره) در عراق، ارسال نامه به رییس جمهوری وقت فرانسه برای حفظ حرمت امام خمینی(ره) در مدت اقامت ایشان در آن کشور، سفر به پاریس جهت مذاکره و هماهنگی با امام خمینی(ره)، صدور اعلامیه در اعتراض به حکومت نظامی و کشتار ۱۳آبان دانشگاه تهران
بهمن ماه سال - ۱۳۵۷تشکیل شورای انقلاب به فرمان حضرت امام(ره) با همکاری "مرتضی مطهری"، "محمد جواد باهنر"، "اکبر هاشمی رفسنجانی"، "محمود طالقانی"، سید "علی خامنهای"، "محمدرضا مهدوی کنی"، "مصطفی کتیرایی" و "احمد صدرسیدحاج جوادی"
- ۱۳۵۷/۱۱/۸تحصن همراه روحانیون در دانشگاه تهران به علت ممانعت از آمدن امام خمینی(ره) به کشور
- ۱۳۵۷/۱۱/۲۹اعلام موجودیت حزب جمهوری اسلامی به همراه "اکبر هاشمی رفسنجانی"، سید "علی خامنهای" و "محمد جواد باهنر"
- ۱۳۵۸/۴/۳۰شرکت در ائتلاف بزرگ احزاب و سازمانها برای نمایندگی مجلس خبرگان
- ۱۳۵۸/۵/۲۸پاسخ به معترضان و منتقدان انتخابات مجلس، به علت کسب آرای بالا توسط اعضای حزب جمهوری اسلامی
- ۱۳۵۸/۸/۲۴آخرین جلسه مجلس خبرگان و تدوین قانون اساسی
- ۱۳۵۸/۹/۱۰برگزاری سمینار بررسی قانون اساسی در دانشگاه تهران - ۱۳۵۸/۱۲/۴حکم امام(ره) به دکتر بهشتی مبنی بر مسوولیت دیوان عالی کشور
- ۱۳۵۸/۱۲/۱انتخاب اعضای شورای نگهبان قانون اساسی
- ۱۳۵۹/۱/۲سفر به مناطق جنگی غرب و جنوب کشور
- ۱۳۵۹/۲/۲۱نخستین مرحله انتخابات مجلس شورا، با انتخاب ۲۲۰نماینده - ۱۳۵۹/۳/۱۸سفر دکتر بهشتی به شیراز و تحلیل وضعیت انقلاب
- ۱۳۵۹/۳/۲۹اظهار نظر دکتر بهشتی درباره ماجرای نوار سخنرانی آقای حسن آیت
- ۱۳۵۹/۹/۴موضعگیری و اعلام نظر درباره "مکتب و تخصص"
- ۱۳۵۹/۱۰/۱۶سفر به مشهد و سخنرانی در پادگان ارتش
- ۱۳۵۹/۱۰/۲سخنرانی و اعلام نظر درباره لیبرالیسم و آزادی
- ۱۳۵۹/۱۱/۱۶اظهار نظر درباره گروگانها و اسناد سفارت آمریکا - ۱۳۵۹/۱۱/۲۳سخنرانی در قم و اعلام مواضع ضد آمریکایی
- ۱۳۵۹/۱۱/۲۵مصاحبه با روزنامه کیهان درباره تعدیل ثروتها، اسناد سفارت آمریکا و دادگاههای مدنی
- :۱۳۵۹/۱۱/۳۰مصاحبه مطبوعاتی و اعلام نظر درباره حمله به سخنرانی ها و شخصیتها پس از حمله به سخنرانی حجتالاسلام حسن لاهوتی در رشت
- ۱۳۵۹/۱۲/۷مصاحبه مطبوعاتی و اظهار نظر درباره سندهای مربوط به سفر آلمان، چماقداری و آزادی سه گروگان انگلیسی
- ۱۳۵۹/۱۲/۱۴سخنرانی در زمینه جنگ و اظهار نظر درباره هیات اعزامی به ایران برای آتش بس با عراق
- ۱۳۵۹/۱۲/۲۸مصاحبه مطبوعاتی و اعلام نظر در خصوص مشکلات داخلی و قضایای جنگ
- ۱۳۶۰/۱/۱۵تشکیل هیات برای حل اختلاف سران کشور توسط امام خمینی(ره) متشکل از "محمدرضا مهدوی کنی"، "محمد یزدی" و "شهابالدین اشراقی" - ۱۳۶۰/۲/۱۷دیدار از جبهههای جنوب در منطقه اهواز
- ۱۳۶۰/۲/۳۱مصاحبه مطبوعاتی درباره تغییرات در قوه قضاییه و مساله سرقت اسناد وزارت خارجه
- ۱۳۶۰/۳/۶مصاحبه مطبوعاتی و توضیح درباره جو متشنج جامعه - ۱۳۶۰/۳/۱۴مصاحبه مطبوعاتی با شرکت خبرنگاران خارجی و داخلی و اظهار نظر درباره هیات حل اختلاف و گفتههای رییس جمهوری
- ۱۳۶۰/۳/۱۷دیدار از جبهههای جنوب و شرکت در سمینار جنگ و جهاد و سخنرانی در اهواز
- ۱۳۶۰/۳/۲۰اعلام غیرقانونی بودن فعالیتهای "دفتر هماهنگی مردم با رییسجمهوری"
- ۱۳۶۰/۳/۳۰مصاحبه مطبوعاتی و طرح مسایل مربوط به تخلفات "ابوالحسن بنی صدر"
- ۱۳۶۰/۴/۲تشکیل شورای موقت ریاست جمهوری متشکل از "محمد علی رجایی"، "سید محمد حسینی بهشتی" و "اکبر هاشمی رفسنجانی"
- ۱۳۶۰/۴/۷انفجار بمب در دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی و شهادت آیت الله سید محمد حسینی بهشتی به همراه یارانش.
حمید شریفیکیا
تحقق شعارهای انتخاباتی که از سوی نامزدها طرح میشود همواره یکی از چالشهای جدی دولتها بعد از روی کار آمدن آنها بوده است.
در واقع مردم حال اگر نه ۱۰۰درصد که حداقل ۵۰درصد انتظار تحقق این شعارها و قولهای انتخاباتی را در طول دوره مسوولیت از فرد یا افراد منتخب خود دارند.
"عدالت محوری، محرومیت زدایی، مهرورزی، خدمت بیمنت، اصولگرایی و استکبارستیزی" از جمله شعارهای انتخاباتی دکتر محمود احمدینژاد در جریان نهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری بود که امروز دو سال از زمان روی کار آمدن دولت او میگذرد.
دولتی که در همان آغاز کار با حمایتهای بیدریغ مردم مواجه شد و به همان نسبت هم توقع و انتظار مردم از این دولت افزایش یافت.
اما عملکرد این مجموعه بر خلاف برخی مباحث اولیه به ویژه در برخی بخشهای چون حوزه اجتماعی، اقتصادی و فناوری هستهای تحولگرایانه و ابتکاری بود.
مباحثی همچون کاهش سود بانکی که سالها فقط در حد بحث بود، مبارزه با مفاسد اقتصادی، خصوصیسازی و اجرای بند ج اصل ۴۴قانون اساسی، مقابله جدی با رشد بیکاری در قالب اجرای طرحهای مختلف چون بنگاههای زودبازده اقتصادی و ساماندهی وضعیت مصرف بنزین در کشور از جمله شاخصههای اصلی عملکرد دولت نهم بعد از گذشت دو سال از آغاز فعالیتش است.
در واقع این دولت رویکرد خود را در مدیریت حوزههای مختلف اعم از مالی، صنعتی و اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی بر عدالت و تحول گذاشت.
در تاریخ انقلاب اسلامی ، نامها و یادهای بسیاری قابل تکریم هستند اما در میان آنان ، شهید چمران دارای ویژگیهای شخصیتی منحصر بفردی است.
چمران ، سرداری عارف، هنرمندی متعهد، رزمندهای غیور و مدیری مدبر بود.
"مصطفی" در سال ۱۳۱۰شمسی در یکیازمحلات جنوب تهران در خانوادهای متدین دیده به جهان گشود.
دوران متوسطه و دانشگاهی را با نمرات عالی در تهران به پایان رساند و سپس از سوی دانشکده فنی برای ادامه تحصیل راهی آمریکا شد و در آن سامان ، دانشنامه دکترای خود را دریافت کرد.
چمران را میتوان یکی از بانیان اصلی تاسیس انجمنهای اسلامی دانشجویی در آمریکا دانست.
باآغاز قیام ۱۵خرداد ۴۲بهرهبری امام خمینی (ره)، چمران بهصف مبارزان انقلابی پیوست و همواره یکی از مروجان اندیشههای امام در ایران و دیگر کشورهای اسلامی بود.
وی در همین دوران به همراه تنی چند از همفکران خود به مصر رفت و به مدت دو سال به فراگیری فنون جنگهای نامنظم و چریکی پرداخت وسپس به لبنان عزیمت کرد.
چمران منطقه شیعهنشین جنوب لبنان راانتخاب و در کنار ایجاد محیطهای آموزشی برای فرزندان این منطقه محروم ، مبارزه با غاصبان صهیونیست را سرلوحه کارهای خود قرارداد و تا بازگشت به میهن هیچگاه اسلحهای که برای انهدام دشمن صهیونیست در دست داشت، بر زمین نگذاشت.
بعداز پیروزی انقلاب اسلامی،دکتر چمران به ایران بازگشت و به ساماندهی نیروهای نظامی اقدام کرد.مقدمات تشکیل سپاه پاسداران و سازماندهی ارتش از جمله ماموریتهای اصلی او در اوائل انقلاب اسلامی بود.
وی درجریان فعالیتهای اجرایی اوایل پیروزی انقلاب اسلامی سمت معاون نخست وزیری را نیز در کارنامه درخشان خود داشت.
از اقدامات آن شهیدبزرگوار در این دوران میتوان کمک به ایجاد سپاه پاسداران و جهاد سازندگی،فعال کردن ارتش،حفظ کردستان و دفاع از خطه خوزستان که نهایتا همه این امور به انسجام جمهوری اسلامی انجامید، اشاره کرد.
اما امروز یادآور سالروز شهادت سرباز وفاداری است که دلباخته مکتب خمینی کبیر بود. سرداری که مصائب و مناصب زندگی زمینگیرش نکرد و در اوج عرفان، مسافر دشت نیکیها و روشنیها شد.
کسانی که با شهید دکتر چمران از نزدیک آشنایی داشتند، اذعان میکنند که او به ملاقات پروردگارش دل بسته بود وبه همین دلیل هماره در تلاش بود تا با جلب رضایت حق تعالی خود را به جوار دوست نزدیکتر کند.
در این راستا از رفاه زندگی مادی، از زن و فرزند و از مقام و منصب چشم پوشید وآنچه داشت در طبق اخلاص تقدیم پروردگار خویش کرد.
امامخمینی (ره) رهبر کبیر انقلاب اسلامی در شهادت چمران فرمودند:"چمران عزیز در حیات، بانور معرفت و پیوستگی به خدا قدم نهاد و در راه آن به جهاد برخاست و جان خود را نثار کرد. او با سرافرازی زیست و با سرافرازی شهید شد و به حق رسید"
رئیس سازمان بنیاد شهید و امور ایثارگران تهران بزرگ از شهید چمران به عنوان انسانی متواضع و عارفی مجاهد و شجاع یاد میکند و میگوید: این شهید بزرگوار حقی بزرگ بر گردن نسل جوان و جامعه ما دارد.
حجتالاسلام والمسلمین"سید حسن موذنی"به ۲۳سال حضور شهید چمران درخارج کشور اشاره و اظهار میدارد:این دورهی طولانی دوری از وطن کمترین انحراف فکری و عقیدتی را در او به وجود نیاورد.
موذنی میافزاید:شهید چمران الگوی واقعیعرفان و مبارزه علیه دشمنان بوده و ظلم ستیزی را سرلوحه کار خود قرار داده بود.
از : اکبر شوخ چشم
تعدادی زیادی از دانشجویان و نمایندگان تشکلهای دانشجویی فعال کشور در اعتراض به برگزاری جشن تولد ملکه الیزابت در سفارت انگلستان و شرکت تعدادی از فعالان سیاسی و فرهنگی و هنری ایرانی در این جشن، در مقابل این سفارت، نشست خبری و تجمع اعتراضآمیز برگزار کردند.
به گزارش کرمان نیوز به نقل از سایت عدالتخواهی در این نشست که با حضور نمایندگی از تشکلهایی چون اتحادیهی انجمنهای اسلامی مستقل دانشگاهها، جنبش عدالتخواه دانشجویی، طیف شیراز دفتر تحکیم وحدت، اتحادیهی تشکلهای دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی، جامعه اسلامی دانشجویان و بسیج دانشجویی برگزار شد، دانشجویان به برگزاری این جشن در ایام عزاداری مردم ایران به مناسبت ایام فاطمیه، فجایع سامرا و توهین به ملت ایران اعتراض کرد.
در ابتدای این مراسم برگزار کنندگان این تجمع با ترتیب دادن یک نشست خبری به بیان دیدگاههای خود پیرامون میهمانی سفارت انگلیس و سابقه خباثت ها و جنایت های روباه پیر پرداختند.
در ابتدا سئوالی از سوی خبرنگار واحد مرکزی خبر مطرح شد که خواستار توضیح بیشتر از کم و کیف و افراد ایرانی دعوت شده برای این جشن شد که ابراهیمی دبیر کل جامعه اسلامی دانشجویان در پاسخ گفت: ما به طور مستند می دانیم که چه کسانی به این مجلس دعوت شده اند، آنها تعدادی ازهنرمندان، سیاسیون واداده و ضد انقلاب، تعدادی از ایرانیان کثیف و خائن هستند.
وی در ادامه برگزاری این میهمانی را دهن کجی به خانواده های شهدا و ملت ایران دانست.
ابراهیمی به بیان سوابق خیانت های انگلیس در جهان اسلام پرداخت و تعطیلی این جاسو س خانه را خواستار شد.
کفایتی مسئول بسیج دانشگاه تهران نیز به انتقاد از سیاست های انگلیس در جهان اسلام پرداخت و خواستار محاکمه شرکت کنندگان در این جشن کثیف شد.
در بخش دیگری از این نشست، نماینده انجمن اسلامی دانشجویان مستقل گفت: معنا ندارد که در ام القرای جهان اسلام برای ملکه تزویر و فساد جشن تولد برگزار کنند.
این سخنان که با شعارهای تجمع کنندگان قطع شد ، در حالی ادامه یافت که سخنران دیگر این مراسم خبر از شناسایی دقیق میهمانان دعوت شده به سفارت انگلیس داد.
وی خطاب به نمایندگان رسانه های خبری گفت: از میهمان سفارت عکس بگیرید و به همه عالم مخابره کنید تا آنها رسوا شوند.
بیاتیان،نماینده دفتر تحکیم وحدت نیز در این میزگرد گفت: غربی ها خودشان محور شرارت هستند اما به ما می گویند محور شرارت. قوه قضاییه باید شرکت کنندگان در این میهمانی را به اشد مجازات برساند و محاکمه کند.
بیاتیان، همچین رفتار دولت انگلیس در ماجرای ملوانان انگلیسی و تجاوز به آبهای ایران را محکوم کردند.
عسگری، نماینده جنبش عدالتخواه دانشجویی با بیان سوابق جنایت های انگلیس، دعوت اخیر سفارت انگلیس از 1400 فعال ایرانی را توهین به مردم، انقلاب و اسلام دانست و گفت: زمانی که دستگاه قضایی در محاکمه متهمان جاسوسی مانند موسویان به این راحتی برخورد کند و وی بلافاصله در مجمع تشخیص مصلحت مشغول فعالیت شود، این وطن فروشان هم جرأت پیدا می کنند که در این مجالس شرکت نمایند.
وی ادامه به همزمانی عزاداری مسلمانان در خصوص فاجعه ننگین سامراء با این جشن کذایی اشاره کرد و ادامه داد: تقاضای ما از دولت اصولگرای دکتر احمدی نژاد این است که اولا" لیست کسانی که از دولت یا مسئولانی دولتی در این جشن شرگت کنند، را منتشر نماید و با آنان به شدت برخورد نماید. ثانیا" شرکت کنندگان وطن فروش ایرانی در این مجلس را تحت حفاظت امنیتی و اطلاعاتی خویش بگیرد و ثالثا" برای جبران این بی حرمتی سریعا" اقدام نماید.
عسگری گفت: زمانی که مسئولان دیپلماسی ایران با آمریکا در حال مذاکره، و نه محاکمه، هستند و وظایف اشغلگران به انان تفهیم نمی شود، ماجرای انفجار حرمین امامین عسگریین اتفاق می افتد که عاملان آن خود آمریکا و انگلیس است.
نماینده جنبش عدالتخواه به فاصله و تناقض حرف و عمل دولتمردان اشاره کرد و گفت : تا کی این تناقض ها ادامه خواهد داشت، چرا برخوردی نمی شود؟ مگر بنا به نظر وزرای اطلاعات و کشور، انفجار های سال گذشته اهواز و ناامنی سیستان و بلوچستان رنگ و بویی انگلیسی نداشت، پس برخورد تان با انگلیس چه شد؟
وی در پایان به انتقاد از نمایندگان، فعالان سیاسی ، صدا و سیما ، رسانه های اصولگرا و نیروی انتظامی پرداخت که چرا واکنش مناسبی در این خصوص اتخاذ نکردند.
یکی از سخنرانان با اشاره به هتک حرمت حرمین عسگریین(ع) به انتقاد از عملکرد صدا و سیما در این خصوص پرداخت و گفت: رسانه ملی در این روز فیلمی از یک کمدین انگلیسی را پخش کرد و اقدام مناسبی در این قضایا نکرد که اگر این روند اصلاح نشود، تجمع بعدی ما در مقابل صدا و سیما خواهد بود.
نماینده اتحادیه تشکل های دانشگاه آزاد هم به محکومیت این افراد پرداخت.
در پایان میزگرد تشکل های دانشجویی خواستار اخراج سفیر انگلیس، تعطیلی این سفارت، برخورد و محاکمه وطن فروشان شرکت کننده در این جشن پلید شدند.
دانشجویان پلاکادرهایی در دست داشتند که روی آن نوشته شده بود: "دیگ پلوی انگلیسی را بر سرتان خراب خواهیم کرد"، "نوکران انگلیس خجالت خجالت"، "مجلس عیش و نوش در سرزمین اسلامی به چه معناست؟"، "اهانت مجدد به حرمین شریفین را محکوم میکنیم".
در این تجمع دانشجویان در حالی که شعار میدادند "سیزده آبان ما تکرار باید گردد"، "مرگ بر انگلیس، مرگ بر منافق"، "سفارت انگلیس تعطیل باید گردد"، "سفیر صهیونیستی اخراج باید گردد"، "وای اگر خامنهای حکم جهادم دهد ارتش دنیا نتواند که جوابم دهد"، "عزا عزاست امروز روز عزاست امروز"، "الله اکبر، الله اکبر" در مقابل سفارت در اعتراض، اقدام به پرتاب بسته های رنگی کوچک نمودند که در و دیوار سفارت کثیف و رنگی شد.
با اوج گیری درگیریهایی بین نیروی انتظامی و تعدادی از دانشجویان، تردد در خیابان مقابل درب چهارراه استانبول سفارت نیز با مشکل مواجه شد. هر لحظه بر تعداد نیروهای انتظامی و یگان ویژه افزوده می شد و مانع تجمع و اعتراض دانشجویان شدند. زد و خوردها کم و بیش ادامه داشت که خبر رسید که مهمانان از درب شمالی وارد سفارت می شوند و لذا به صورت پرشور و پرغروری به سمت درب شمالی حرکت کردند.
عمده درگیری ها و زد و خوردهای ناجوانمردانه نیروی انتظامی در این قسمت انجام گرفت. نیروهای مجهز انتظامی با یورش های مکرر و حمله های شدید دانشجویان را از جلوی درب شمالی دور کردند. همگام با زد و خوردهای مکرر دانشجویان، گاز فلفل از سوی نیروی انتظامی در فضا منتشر می شود که همگان به شدت دچار سرفه و گرفتگی سینه می شوند.
این درگیری با شعارهای دانشجویان همراه بود. آنها شعار میدادند "نیروی انتظامی حمایت حمایت"، "نیروی انتظامی تو حافظ ملتی"، "نیروی انتظامی حفاظت از انگلیس وظیفهی شما نیست"، "سفارت انگلیس تعطیل باید گردد"، "هر که با آل علی درافتاد ور افتاد".
دانشجویان در بخش هایی هم از تجمع، سینه میزندند و شعار می دادند "حسین حسین شعار ماست شهادت افتخار ماست"، "ای رهبر آزاده آمادهایم آمادهایم"، "خونی که در رگ ماست هدیه به رهبر ماست"، "یا حسین یا حسین"، "منافق حیا کن سفارت رو رها کن".
این درگیری که تا نزدیکی اذان مغرب ادامه داشت، با افزایش وحشیگری و ناجوانمردی برخی از نیروهای انتظامی ، دانشجویان را وادار به واکنش متقابل نمود که تأثیری در روند درگیریها نداشت. خشونت ها آن چنان زیاد شد که برخی دانشجویان خشمگین را مجبور به پرتاب سنگ و اشیای دم دستی به سمت نیروی انتظامی نمود.
خشونت نیروی انتظامی بالا می گیرد تا جایی با ضرب و شتم شدید دانشجویان، در چندین مرحله، دانشجویان را مجبور به فرار به سمت کوچه ها و خیابان حافظ می کند. دانشجویان هنگام فرار هم، از دست نیروی انتظامی و باتوم هاشان در امان نماندند و شدیدا" کتک می خوردند.
خشونت نیروی انتظامی به جایی می رسد که یکی از مسئولان خشن و ناجوانمرد آنان به نام سردار محمودی، دانشجویان خصوصا" خواهران دانشجوی معترض در این تجمع را، شدیدا" به باد کتک می گیرد و به آنها اهانت می کند.
خشونت نیروی انتظامی که در این تجمع به عنوان حافظ مقتدر و خشن منافع انگلیس عمل می کرد، منجر به زخمی شدن حدود 15 تن از دانشجویان و بستری شدن آنها و بازداشت حداقل 6 نفر از جمله چهار تن از اعضای فعال انجمن اسلامی دانشجویان مستقل شد. در خیابان نوفل لوشاتو آمبولانسهایی قرار داشت که دانشجویان مجروح شده مداوا شدند.
دانشجویان معترض از مقابل سفارت دور شدند و دانشجویان در خیابان حافظ و کوچه ها پراکنده شدند و کوچههای منتهی به خیابان نوفل لوشاتو و دیگر کوچه ها بسته شد.
دانشجویان معترض با نزدیکی اذان مغرب در مقابل سفارت انگلیس با تجمع در مقابل خیابان پارس منتهی به نوفل لوشاتو نماز مغرب و عشا را به جماعت اقامه کردند.
در ادامه یکی از دانشجویان خطاب به تجمعکنندگان گفت ما در مقابل لانه کفر ایستادهایم و نیروی انتظامی وظیفه نداشت بیحرمتی کند. اما اگر بیحرمتی نسبت به شما شده و باطوم خوردهاید برای رضای خدا بوده است. در این لحظه دانشجویان شعار «نیروی انتظامی حمایت از انگلیس وظیفه شما نیست» را سر دادند.
همچنین یکی از دانشجویان خطاب به کسانی که در مراسم جشن تولد ملکه انگلیس حاضر شده بودند، اظهار داشت: اگر اتفاقی که اکنون برای بسیاری از مردم عراق و ناموس آنها میافتد برای شما اتفاقی نمیافتد به این خاطر است که جوانان پاک این مرز و بوم جان خود را در راه دفاع از این میهن فدا کردند.
وی در ادامه خطاب به نیروی انتظامی گفت: برخوردهای امروز از شما بعید بود اما دانشجویان به دلیل اینکه لباس پاسداری بر تن شماست به شما احترام میگذارند.
در پایان نماز تعدادی از خواهران شرکت کننده در تجمع ، برخورد وحشیانه نیروی انتظامی با خواهران را غیر قابل بخشش عنوان کردند و اظهار کردند که نیروی انتظامی که قرار است ناموس مردم را حفاظت نماید، آنها را مورد ضرب و شتم قرار می دهد. بنا به شنیده ها یکی از خواهران در حالی که بر زمین افتاده بود از سوی نیروی انتظامی مورد ضرب و شتم قرار می گیرد. تنی چند از خواهران هم مصدوم و مجروح شدند.
دانشجویان معترض تا ساعت 9:30 شب سعی داشتند با حضور در مقابل دربهای شرقی و شمالی سفارت، علاوه بر عکاسی افرادی که وارد سفارت میشوند را شناسایی کنند.
الف از مصدومان این حادثه، از نامساعد بودن حال آقای «مصطفی پارسا» که از دانشجویان علوم سیاسی دانشگاه آزاد تهران مرکز است، خبر داد که در بیمارستان باهر(واقع در شیخ هادی) بستری است. وی از عیادت دکتر زرگر، مسئول مرکز بسیج دانشگاههای تهران و یکی از مشاوران جوان ریاست جمهوری از پارسا خبر داد که هردو با توجه به وخامت حالش و عدم تکلمش ، بر پیگیری شکایت از نیروی انتظامی خصوصا" سردار محمودی تأکید کردند.
خشونت این شخص معلوم الحال بارها از سوی دانشجویان به برخی از مسئولان ارشد نیروی انتظامی تذکر داده شد و طبق آخرین اخبار دانشجویان مصدوم و مجروح قصد شکایت از ایشان را دارند.
هنوز از زخمی ها و دستگیرشدگان آمار دقیقی در دست نیست!
بنا به گفته حاضران، این تعداد نیروهای انتظامی تا کنون در هیچ تجمعی در این سه سال اخیر دیده نشده بود. شاید این مسأله بیانگر اهمیت حفظ سفارت انگلیس و حفظ ارتباط با این کشور استعمارگر است...
نیروی انتظامی همچنان در حال حراست از سفارت این جرثومه فساد است...
تشکل های دانشجویی در حال تنظیم بیانیه شدیدالحنی خطاب به نیروی انتظامی و وزارت کشور هستند...
اظهارات، سکنات و ظواهر "دانیل اورتگا" رئیس جمهوری "نیکاراگوئه " در طی سفر دو روزه خود به ایران و استقبال گرمی که از وی به عمل آمد نشان داد که دوانقلاب اسلامی (ایران ) و ساندنیستی ( نیکاراگوئه ) سال ۱۹۷۹میلادی بعد از گذشت نزدیک به ۳۰سال همچنان زنده و پابرجا مانده و به سمت اهداف موردنظر خود در حرکتند.
بررسی سیر حرکت این دو انقلاب از ابتدا تاکنون نشان میدهد که گرچه خاستگاه و ایدئولوژی این دو انقلاب متفاوت از یکدیگر است
ولی هردو اهداف مشترکی را دنبال کرده و با اتخاذ شیوهها و سیاستهای مشابه به دستاوردهای نسبتا یکسانی نیز دست یافته اند.
مهمترین وجه مشترک انقلاب اسلامی ایران و انقلاب ساندنیستی
نیکاراگوئه که باعث نزدیکی و دوستی شدید دولتهای این دو کشور بعد از گذشت سه دهه از عمر این انقلابها شده است، قطعا داشتن دشمنی مشترک به نام ایالات متحده آمریکاست.
از ۳۰سال پیش که شعار "مرگ برآمریکا" هم زمان در "تهران "و
"ماناگوا" طنین انداز شد، به رغم آنکه از سویی واکنشها و اقدامات خصمانه "کاخ سفید" را علیه این دو کشور برانگیخت،اما قلب های
انقلابیون این دو کشور را به رغم فاصله بسیار طولانی به یکدیگر
بسیار نزدیک کرد.
دانیل اورتگا در سال ۱۹۷۹میلادی به عنوان جوانترین رهبر یک
انقلاب ضدآمریکایی در آمریکای مرکزی، نیکاراگوئه را که تاآن
زمان به حیاط خلوت دولتمردان کاخ سفید شهرت داشت، از سلطه رژیم سراپا وابسته به آمریکا نجات داد.
او که رهبری ساندنیستها را برعهده داشت با حمایت قشرهای فقیر و زحمت کش نیکاراگوئه انقلاب مردمی ۱۹۷۹را به پیروزی رساند و حکومت "آناستازیو سوموزا" دیکتاتور مورد حمایت آمریکا را سرنگون ساخت .
وی به همراه ساندنیست های تشکیلدهنده دولت بیش از یک دهه یعنی تا سال ۱۹۹۰میلادی در مقابل فشارهای همه جانبه آمریکا مقاومت
کرد.
مدت زیادی از سالهای نخست انقلاب ضد آمریکایی نیکاراگوئه صرف خنثی کردن توطئه های آمریکا و مبارزه با شورشیان "کنترا" شد که
بطور مستقیم از سوی آمریکا تجهیز و تسلیح میشدند.
نیکاراگوئه در دوران ساندنیستها هم چنین شاهد تحریم های اقتصادی وضع شده از سوی واشینگتن بود و پی آمد های آن را به سختی تحمل کرد ولی سرانجام در مقابل دسیسه های آمریکا ناچار به عقب نشینی شد.
در انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۹۹۰میلادی غرب بازی جدیدی را در مقابل اورتگا آغاز نمود و در مقابل وی رقیبی قرارداد که قول هرگونه بهبود اوضاع اقتصادی و رفاه و امنیت را به مردم میداد.
اورتگا در برابر رقیب غربگرای خود که به شدت با دلارهای آمریکایی تغذیه و از سوی واشینگتن حمایت میشد شکست خورد و قدرت را به این سر سپرده کاخ سفید واگذار کرد.
سالها بعد او باردیگر به صحنه سیاست بازگشت و با شعار "مبارزه با فقر" به پیروزی رسید.
بازگشت پیروزمندانه اورتگا به عرصه قدرت در نیکاراگوئه بعد
از ۱۶سال یعنی پیروزی وی در انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۰۶میلادی، نشانه ای بارز از توفیق ساندنیستها در بنیان گذاری ارزشهای
انقلابی در نیکاراگوئه و پوشالی بودن دولتهایی است که تحت حمایت کاخ سفید در این ۱۶سال در این کشور به قدرت رسیده بودند.
مهمترین پیام حذف مسالمت آمیز و قانونی یک رهبر انقلاب و بازگشت مجدد وی به قدرت ، چیزی نیست جز سرافکندگی و شرمساری برای کسانی که انقلاب ساندنیستی را شورش مشتی مارکسیست وابسته به کمونیسم
بینالملل میدانستند و ساندنیستها را افرادی سرکش، ضدقانون و
دیکتاتور معرفی میکردند.
همتایان انقلابی اورتگا در ایران نیز گرچه دهه اول انقلاب خود را مانند ساندنیستها برای مقابله با توطئه های ریز و درشت کاخ سفید بسرکردند و هشت سال از این مدت را نیز درگیر جنگ تحمیلی عراق با تحریک و حمایت همه جانبه آمریکا بودند، اما هرگز از پی گیری اهداف اعلام شده انقلاب اسلامی دست برنداشتند.
برگزاری متوالی انتخابات ریاست جمهوری، مجلس شورای اسلامی و
شوراهای اسلامی شهر و روستا در دو دهه اخیر در ایران و دست به
دست گشتن قدرت درمیان افراد و جناحهای مختلف نه تنها به کم رنگ شدن و تضعیف صبغه انقلابی نظام منبعث از انقلاب اسلامی ۱۹۷۹میلادی ( ۱۳۵۷شمسی )در ایران منجر نشد، بلکه در تازهترین دور انتخابات ریاست جمهوری که یک سال قبل از بازگشت مجدد اورتگا به قدرت
برگزارشد، ملت ایران فردی را به مسند ریاست جمهوری برگزید که
شعارهای اولیه انقلاب را سرلوحه برنامه های خود قرار داده است .
سران هر دو کشور انقلابی نیز به خوبی نشان دادهاند که واشینگتن هرگز نمیتواند مانع اتحاد آنها با دیگر سران ضد آمریکایی در جهان شود.
پیوند نه تنها دستها بلکه دلهای رهبران ایران و نیکاراگوئه بعد از گذشت سالها از انقلاب ضدآمریکایی آنها و تکرار همان شعارهای اولیه انقلاب حتی با شدت بیشتر از آن زمان، قطعا برای کاخ سفیدنشینان
که با صرف میلیاردها دلار هزینه،سالها برای نابودی این دو انقلاب تلاش کردند، تندترین و کوبندهترین پیام بشمار میرود و جز
شرمساری و سرافکندگی دستاورددیگری
ندارد.
ایشان تاکید داشتند که: "اگر به من بگویند خدمتگزار، بهتر از این است که بگویند رهبر، رهبری مطرح نیست، خدمتگزاری مطرح است، اسلام ما را موظف کرده که خدمت کنیم."
آن روحانی وارسته و بزرگوار به رغم آن که در طی انجام رسالت تاریخی و دینی خود، جهان و جهانیان را تحت الشعاع اراده و ایمان خود قرار داده بود، لحظه ای جدا از مردم و مشغول به خود نشد.
در آستانه هیجدهمین سالگرد ارتحال آن عزیز سفر کرده فرازهایی از سخنان نغز و کلام دلنشین روح خدا را مرور میکنیم :
* در اسلام و پیش من رهبری مطرح نیست، برادری مطرح است.
* من با مردم ایران برادر هستم و خود را خادم و سرباز آنان میدانم.
* من از خدای تبارک و تعالی توفیق همه را میخواهم. من از بیرون آمده ام که خدمت به شما بکنم. من خادم شما هستم، من خادم ملت شما هستم.
* من آمده ام تا پیوند خدمتگزاری خودم را به شما عزیزان عرضه کنم، که تا حیات دارم خدمتگزار همه هستم، خدمتگزار ملتهای اسلامی، خدمتگزار ملت بزرک ایران، خدمتگزار دانشگاهیان و روحانیان، خدمتگزار همه قشرهای کشور و همه قشرهای کشورهای اسلامی و همه مستضعفین جهان.
* این جانب که یک نفر از خدمتگزاران علمای اعلام و ملت اسلام هستم، در مواقع خطیر و برای مصالح بزرک اسلامی، حاضرم برای کوچکترین افراد تواضع و کوچکی کنم، تا چه رسد به علمای اعلام و مراجع عظام- کثرالله امثالهم-.
* من دعا گوی همه شما هستم و خدمتگزار همه ملت و من امیدوارم که بتوانم این خدمتم را تمام کنم، و فرصت پیدا بکنم که این خدمت را تمام بکنم.
* خمینی دست یکایک شما را میبوسد و به یکایک شما احترام میگذارد و یکایک شما را رهبر خودش میداند، که بارها گفته ام من با شما یکی هستم.
* من آمده ام که بزرگواری شما را حفظ کنم من آمده ام که دشمن های شما را زمین بزنم.
* من احتیاج به کمک مالی ندارم. من با شاه، با یک قلم و چند صفحه کاغذ مبارزه میکنم و اگر یک وقت محتاج به کمکی باشم ملت من به من کمک خواهد کرد.
* پیش من مکان معینی مطرح نیست، عمل به تکلیف الهی مطرح است، مصالح عالیه اسلام و مسلمین مطرح است.
* برای من مکان مطرح نیست، آنچه مطرح است مبارزه بر ضد ظلم است، هر جا بهتر این مبارزه صورت بگیرد، آن جا خواهم بود.
* من اکنون قلب خود را برای سرنیزه های مامورین شما حاضر کرده ام، ولی برای قبول زورگوییها و خضوع در مقابل جبارهای شما حاضر نخواهم کرد.
* من برای چند روز زندگی با عار و ننک ارزشی قائل نیستم.
* خمینی را اگر دار بزنند تفاهم نخواهد کرد.
* اگر خمینی هم با شما سازش کند، ملت اسلام با شما سازش نمیکند.
* ملت ایران باید بداند که من در کنار آنان، تا آخرین نفس برای حفظ قوانین اسلام و مصالح مملکت به مبارزه خود ادامه میدهم.
* خدا میداند که شخصا برای خود ذره ای مصونیت و حق و امتیاز قائل نیستم.
اگر تخلفی از من هم سر زد، مهیای مواخذه ام.
* امیدوارم که خمینی از راه مستقیم اسلام، که مبارزه با قدرتهای ستمگر است هیچ گاه منحرف نشود.
* آنهایی که شناخته اند، میدانند که من آنی که باید انجام بدهم تحت تاثیر واقع نمیشوم، انجام میدهم.
* من بارها اعلام کرده ام که با هیچ کس، در هر مرتبه ای که باشد عقد اخوت نبسته ام، چهار چوب دوستی من، در درستی راه هر فرد نهفته است.
* من اعلام میکنم که هر کس به من نسبت بدهد مطلبی را که بر خلاف دستورات اسلامی است، دروغ گفته است.
* اگر من یک وقتی دیدم که مصلحت اسلام اقتضا میکند که یک حرفی بزنم می زنم ودنبالش راه میافتم و از هیچ چیز نمیترسم- بحمد الله تعالی-، والله تا حالا نترسیده ام، آن روز هم که میبردندم، آنها میترسیدند، من آنها را تسلیت میدادم که نترسید.
* من از آن آدمها نیستم که یک حکمی اگر کردم، بنشینم چرت بزنم که این حکم خودش برود، من راه میافتم دنبالش.
* من پاپ نیستم که فقط روزهای یک شنبه مراسمی انجام دهم و بقیه اوقات برای خودم سلطانی باشم و به امور دیگر کاری نداشته باشم.
* این که من دست از کار خودم برداشتم(که طلبگی بود) و آمدم این جا، برای این است که ما یک حکومت صالح نداشتیم، و یک قدرت صالحه در کار نبود.
* من دست برادری دراز میکنم به تمام ملتهای اسلام، به تمام مسلمین دنیا،در شرق و غرب عالم هر چه مسلم هستند.
* من دست عموم ملت اسلام و آزادیخواهان جهان را، در راه قطع ریشه استعمار و استعمارگران، استقلال ممالک اسلامی و گسستن زنجیر های اسارت، میفشارم.
* من دست و بازوی همه عزیزانی که در سراسر جهان کوله بار مبارزه را بر دوش گرفته اند، و عزم جهاد در راه خدا و اعتلای عزت مسلمین را نموده اند، می بوسم و سلام و درودهای خالصانه خود را به همه غنچه های آزادی و کمال نثار میکنم.
* من در این آخر عمر، متواضعانه دست خود را به طرف تمام گروهها,ییج که برای بر پایی اسلام و احکام آن، که تنها راه سعادت و ضامن استقلال و آزادی ایران از استعمار نو و کهنه است، کوشش و فداکاری میکنند دراز می کنم و از همه استمداد مینمایم.
* این جانب با تمام طاقت، در حصول وحدت همه اقشار ملت مسلمان کوشش کرده و میکنم.
* من به شما ملت ایران سفارش میکنم که اگر در روزنامه ای، در مطبوعاتی، در جای دیگری به من سب بکنند، فحش بدهند، کسی حق ندارد که یک کلمه بگوید.
من تحریم کردم بر شما جوابگویی را. برای اینکه توطئه است، توطئهها را با سکوت خنثی کنید و اگر چنانچه توطئه زیاد باشد با مشت خنثی میکنیم.
* من همواره به خلوص و صفای بسیجیان غبطه میخورم و از خدا میخواهم تا با بسیجیان محشورم گرداند، چرا که در این دنیا افتخارم این است که خود بسیجی ام.
* خون و جان ناقابل خویش را برای ادای واجب حق و فریضه دفاع از مسلمانان آماده نموده ام، و در انتظار فوز عظیم شهادتم.
* من وقتی مطالعه روحیه مردان و زنان "جوان از دست داده" را میکنم که شجاعانه در مقابل مصائب ایستادگی کرده و میکنند، برای خود احساس شرمندگی می کنم.
* هم برادرهای ما و هم خواهرهای ما، همه سربازهای اسلام هستیم. و من امیدوارم که در آن کتابی که بناست اسم سربازها را بنویسند، اسم ماها را هم به نام سرباز بنویسند.
* من امیدوارم به فوز "احدی الحسنیین" نایل شوم: یا پیشرفت مقصود و اقامه عدل و حق، یا شهادت در راه آن که راه حق است.
* قدرتها و ابرقدرتها و نوکران آنان مطمئن باشند که اگر خمینی یکه و تنهاهم بماند، به راه خود که راه مبارزه با کفر و ظلم و شرک و بت پرستی است،ادامه میدهد و به یاری خدا در کنار بسیجیان جهان اسلام، این پابرهنه های مغضوب دیکتاتورها، خواب راحت را از دیدگان جهانخواران و سر سپردگانی که
بر ستم و ظلم خویش اصرار مینمایند سلب خواهد کرد.
* هیهات که خمینی در برابر تجاوز دیو سیرتان و مشرکان و کافران به حریم قرآن کریم و عترت رسول خدا و امت محمد- صلی الله علیه و آله -و پیروان ابراهیم حنیف، ساکت و آرام بماند و یا نظاره گر صحنه های ذلت و حقارت مسلمانان باشد.
* نهضت ما قائم به شخص نیست، نهضت ما همگانی است، همه ملت رهبرند، همه بیدار شده اند.
امام خمینی (ره) با "مبدا" خواندن این روز برای نهضت اسلامی ایران بر اهمیت و تاثیر آن در پیروزی انقلاب اسلامی تاکید کردند و "شکر
نعمت های الهی" را در سال روز ۱۵خرداد بر مردم ایران لازم دانسته اند:
* "پانزده خرداد" مبدا نهضت اسلامی ایران است.
* واقعه پانزده خرداد ننک بزرگی برای هیات حاکمه به بار آورد.این واقعه فراموش شدنی نیست.
* باید "پانزده خرداد" و "نوزده دی" جاوید و زنده نگه داشته شود تا جلادی شاه از خاطرهها نرود و نسلهای آتیه جرایم شاهان سفاک را بدانند.
* من روز پانزدهم خرداد را برای همیشه عزای عمومی اعلام میکنم.
* قیام پانزده خرداد اسطوره قدرت ستم شاهی را در هم شکست و افسانهها و افسونها را باطل کرد.
* اولین و مهمترین فصل خونین مبارزه، در عاشورای پانزده خرداد رقم خورد.
* ملت عظیم ایران لازم است شکر نعمت های غیر متناهی الهی را، در سال روز پانزده خرداد به جان و دل بجا آورد.
* در حقیقت دست آورد نهضت پانزده خرداد ،۴۲پیروزی ۲۲بهمن ۵۷بود.
* ملتی که " ۱۵خرداد" روز خون و " ۱۷شهریور" روز نوید پیروزی خون، "جمعه سیاه روزی" رژیم را با افتخار و پیروزی پشت سر گذاشته است، از این محاصرات اقتصادی و نظامی باک ندارد. آنان باک دارند که اقتصاد را زیربنا و شکم را قبله گاه و دنیا را مقصد و مقصود میدانند.
* درود بر عاشورا، درود بر " ۱۵خرداد" و " ۲۲بهمن"، درود بر ایام الله و بر ملت شریف ارزشمند ایران.
عصر آزادگی و ایمان، با قیام تو آغاز میشودای سرو همیشه خرامان، و بهار آزادی خواهی با شمیم رایحه کلام شما حلول کرده است و مقلبالاقلوب همه انسانها آزاده شده است.
تو در نسل مرده جهان روح بالندگی دمیدی و در آستانه عشق، کشور خرد را پایتخت برافراشتگی بیرق عدالت اسلام کردهای.
و اینکه جهان معاصر از بند همه ایسمها و اومانیتههای غرب رها شده است و برای تولد دوباره خویش مدیون قیام شماست.
چهاردهم خردادست و " نماز آخر"، روح بیقراری میکند و با اینکه تن یارای یاری نداردش، بر میخیزد ذرهای از آداب آن نمیکاهد ، چنان قامت میبندد و قنوت میخواند که فرشتگان را محو تماشا شده اند.
چهاردهم خردادست و آستانه انتظار کشیدن برای فرج و اینکه شوق وصال یار را درمانی نیست و کلام آغاز میشود که " یا ایتها النفس المطمئنه ارجعی الی ربک راضیه مرضیه ".
و هنوز مردمان انتظار فرج از نیمه خرداد میکشند و مدرسه فیضیه همچنان دارالنتظار نیمه خردادماه مومنان است.
در ازدحام جمعیت سیاهپوش شور عزاست که به آسمان میپاشد، تنها شدیم، انگار ۱۸سال تنها شدیم و فغان هجدهسال دوریت را چگونه فریاد کنیم، مرد جماران،ای امام.
آمدهاند، گم شده از غم دوری تو در شیون، همه آمدهاند با چهرههای شسته شده به اشک دیده با چشمهای مشتاق یک لحظه حضورت و هنوز در باورشان نمی گنجد که چگونه تحمل کردند، هجده سال دوریت را.
خروش جمعیت است که حرم را سیاهپوش کرده، دسته دسته مردان و زنانی که می آیند و موج میزند حضورشان در میانه پرچمهای سبز و سیاه.
کاروانهای خسته از سفری دور و پیاده، جوانانی که حتی بوی حضور امام خمینی (ره) به مشامشان نخوردهاست و جوانتر از آنند که پیر جماران را دیده باشند.
آری آمدیم، همه یک صدا در یک پیکر، پوشیده از رخت سیاه، بهآغوش همیشه مهربانت و انگار هنوز طنین فریادت در بهشت زهراست که درفضا پیچیده، روزگاری که فرمان دادی و همه انقلاب کردیم.
چادرهای برافراشته در صحن مرقد، زنان و مردانی که در تکاپوی برگزاری آیین سوگواریاند و زائرانی که بیصدای نوحه، اشکشان امان نمیدهد، همه را میبینم و زبانم یارای توصیف کردنشان را ندارد.
صدای پای زائران است که موسیقی حضور یکپارچه مردم ایران زمین را در صحن مرقد مطهر امام خمینی (ره) مینوازد، بوی گلاب میآید و حدیث حضورت که می دانم جاری است در تن و جانمان.
و آفتابی کهشرمگین از روشنای خورشیدی چنین آتشین، چهرهدر نقاب میکشد.
چه سخت است توصیف این جمعیت عاشق، جوانانی کهپا برهنه آمدهاند و انگار گرمای داغ آسفالت تفتیده بر پوستشان بیاثر است.
مردانی و زنانی که گذر زمان کمرشان را خمیده، پوستشان را چروکیده و گرد خاکستری پیری بر موهایشان پاشیده است، اما با قلبی تپنده از عشق تو آمدهاند، تا نام تو را سینه به سینه و نسل به نسل فریاد کنند.
معمار کبیر انقلاب، بزرگ مرد تاریخ اسلام، روشنای پیامت امروز جهانیان را غرق اندیشه مبارزه برای آزادی کرده است و مردم مستضعف جای جای جهان، الگو گرفته از نام تو، پیامتو و انقلاب تو سالیانیاست که آزادی و خودباوری را تلاش میکنند.
هفتم خرداد ماه سال روز تشکیل اولین دوره "مجلس شورای اسلامی " است،این روز به عنوان روز "مجلس و قانون " نامگذاری شده است.
واژه مجلس اخذ شده از واژه فرانسوی "پارلمان"است این نهاد وظیفه قانونگذاری ونظارت برکار دولت یا قوه مجریه را بر عهده دارد.
نخستین مجلس قانونگذاری پس از مجالس روم و یونان باستان در سال ۹۲۰ میلادی درکشور کوچک "ایسلند" در شمال اروپا و پس از آن در اواسط قرن ۱۳درانگلیس تشکیل شد.
حدود و اختیارات مجلس در کشورهای مختلف متفاوت است. در بسیاری از کشورهای جهان سوم انتخابات پارلمانی و پارلمان جنبه صوری و نمایشی دارد و نمایندگان اینگونه مجالس که با مداخله و اعمال نفوذ دولت به مجلس راه مییابند، وظیفه ای جز تائید تصمیمات قدرت حاکم ندارند.
در کشورهایی که با اصول دمکراسی و مردم سالاری اداره میشوند
پارلمان مرکز ثقل سیاست وتصمیم گیری درباره مسائل مملکتی است.
درایران،پس از "انقلاب مشروطه" نخستین قانون اساسی تدوین و "مجلس شورای ملی " تشکیل شد.
به دنبال تحصن علما و مردم در دوره قاجار و درخواست های پیاپی آنها، " مظفرالدین شاه " در ۱۴مرداد ۱۴ )۱۲۸۵جمادی الثانی ۱۳۲۴ه .ق ) با صدور فرمانی دستور تشکیل مجلس مشورتی متشکل از منتخبان، شاهزادگان، علما،اعیان و اشراف، حاکمیت،تجار و اصناف را صادر کرد تا "در اداره امور دولتی و مصالح عامه ومنافع ملی کشور مشاوره کنند".
نخستین مجلس قانونگذاری ایران با سخنان "مظفرالدین شاه قاجار" در ۱۸شعبان ۱۳۲۴ه .ق آغاز به کار کرد و به موجب قوانینی که
درهمین مجلس تصویب شد انتخابات بعدی با رای مستقیم مردم انجام شد.
در مجلس اول ۱۵۶نماینده حضور داشتند. تا سال ۱۳۳۶هجری شمسی دوره مجلس دو ساله بود و پس از آن تا سال ۱۳۵۷چهار ساله شد. درابتدا زنان حق رای دادن نداشتند اما از سال ۱۳۴۳حق رای بدست آوردند.
گذشته از مجلس شورای ملی که از آن به عنوان مجلس قانون گذاری یاد می شد در سال ۱۳۲۸ه .ق - مجلس سنا نیز فعالیت خود را آغاز کرد.
دوره این مجلس ابتدا ۶سال بود و در سال ۱۳۴۵به ۴سال کاهش یافت .
۳۰نفر از ۶۰عضو سنا ( ۱۵نفر تهران + ۱۵نفر شهرستان ها) انتصابی بودند. اعضای مجلس سنا را بیشتر بزرگ مالکان و تجار بزرگ، وزرا و نظامیان ارشد بازنشسته، سفرا یا استانداران و دیگر شخصیت های برجسته تشکیل میدادند.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی در بهمن سال ۱۳۵۷با توجه به جایگاه مهم مشورت و شورا در اسلام و اهمیت مردم سالاری دینی و پیروی از کلام نغز و برحق امام راحل خمینی کبیر (ره ) که فرمودند "میزان رای ملت است " ، "مجلس شورای اسلامی " فعالیت خود را آغاز کرد.
این فعالیت هرگز دچار فترت و تعطیلی نشد و در هیچ شرایطی حتی در شرایطی بسیار سخت مانند جنک ایران و عراق، انتخابات مجلس در
حوزه های مناطق جنگ زده برگزار شد.
***ویژگی های نخستین مجلس شورای اسلامی
ویژگی های نخستین مجلس پس از انقلاب از جهات مختلف حایز اهمیت است.
نخستین مجلس در جمهوری اسلامی تحت عنوان "مجلس شورای ملی " در ۷خرداد ۱۳۵۹گشایش یافت . نامی که در جلسه ۳۱تیر ۱۳۵۹با تصویب نمایندگان به "مجلس شورای اسلامی " تغییر یافت .
انتخابات اولین دوره مجلس شورای اسلامی در بیست و چهارم اسفندماه ۱۳۵۸برگزار شد.
بر اساس اطلاعات پایگاه اطلاع رسانی مجلس شوارای اسلامی در آن زمان ۱۰میلیون و ۸۷۱هزار و ۶۴۵نفر در انتخابات شرکت کردند. با توجه به شرایط انقلابی جامعه ایران، این دوره از عمر مجلس به خاطر اختلاف نظر شدید نمایندگان که از طیفها و گروه های مختلف سیاسی بودند به تغییر قوانین قدیمی و تصویب قوانین جدید گذشت.
انتخابات اولین دوره مجلس شورای اسلامی در یک فضای کاملا باز سیاسی انجام شد و صلاحیت کاندید اها و داوطلبان از سوی وزارت کشور مورد بررسی قرار گرفت و توسط وزیر وقت تایید یا رد شد.
تنوع نامزدها و شعارهای انتخاباتی اولین دوه انتخابات مجلس شورای اسلامی از ویژگی و برجستگی خاصی برخوردار بود که بررسی این ویژگی ها از لحاظ تنوع آراء ودیدگاههای مختلف خود تحقیق و پژوهش مستقلی رامی طلبد.
گذشته از این تنوع، از جمله مسایلی که در آن دوره بحث برانگیز بود موضوع دو مرحله ای شدن انتخابات بود.
با طرح این موضوع ،گروهها و شخصیت های سیاسی به دو مرحله ای شدن انتخابات اعتراض کردند. به گفته مخالفان با اجرای این طرح، نمایندگان احزاب و گروهها از راهیابی به مجلس باز میماندند، در مقابل موافقان طرح چنین عنوان میکردند که دو مرحله ای شدن انتخابات موجب میشود تا نمایندگان منتخب ، نماینده طیف وسیعی از مردم باشند. سرانجام انتخابات با همان قانون دو مرحله ای به اجرا درآمد.
نخستین مجلس در جمهوری اسلامی تحت عنوان "مجلس شورای ملی " در ۷خرداد ۱۳۵۹گشایش یافت . نامی که در جلسه ۳۱تیر ۱۳۵۹با تصویب نمایندگان به "مجلس شورای اسلامی " تغییر یافت .
هم اکنون مجلس شورای اسلامی هفتمین دوره خود را میگذراند.
معمار کبیر انقلاب اهمیت قلم و انتشارات را به مثابه خونهایی
می دانستند که در جبههها ریخته میشود و همواره تاکید میفرمودند که "شهدا را قلمها میسازند و قلمها هستند که شهید پرورند".
ایشان همواره به اصحاب مطبوعات گوشزد میکردند که: "مسئولیت بزرک شما امروز قلمهایی است که در دست شماست."
فرازهایی از سخنان ارزشمند و نغز امام راحل (ره) درباره مطبوعات و رسانه های جمعی:
* تمام رسانهها مربی یک کشور هستند، باید تربیت کنند کشور را.
* امروز نقش رادیو تلویزیون از همه دستگاهها بالاتر است.
* باید رادیو و تلویزیون مربی جوان های ما، مربی مردم کشور باشند.
* رادیو و تلویزیون موظفند اخباری را نقل کنند که صد در صد صحت آن ثابت می باشد و برای اضطراب وتشویش اذهان، اخبار را از غیر منابع موثق نقل ننمایند.
* ما با رادیو مخالف نیستیم، ما با فحشا مخالفیم، ما با تلویزیون مخالف نیستیم، ما با آن چیزی که در خدمت اجانب برای عقب نگه داشتن جوانان ما و از دست دادن نیروی انسانی ماست، با آن مخالف هستیم.
* تلویزیون باید ارشاد بکند، رادیو باید ارشاد بکند، روزنامهها باید ارشاد بکنند، ورزنامهها نباید یک چیزهایی را که موجب تهییج مردم است و موجب انحراف مردم است در آنجا بنویسند.
* آنچه که در خبر گزاریها مهم است کیفیت آن است، زیرا هر کدام که به راستی و راستگویی نزدیکتر باشد، شوق انسان را به گوش دادن بیشتر میکند.
* واقع آن است که آن قدر که پابرهنهها به رادیو-تلویزیون حق دارند ما نداریم.
* مطبوعات باید یک بنگاه هدایت باشند.
* مطبوعات باید یک مدرسه سیار باشند تا مردم را از همه مسائل، به خصوص مسائل روز آگاه نمایند.
* به نظر من روزنامهها برای همه مردم است، و همه مردم در آن حق دارند و میشود گفت که گاهی جای دیگران غصب میشود.
* توجه کنید !اگر میخواهید کشور اسلامی باشد باید مطبوعاتش هم اسلامی باشد.
* روزنامهها باید با کسی صورت مخاصمه نداشته باشد بلکه صورت ارشاد داشته باشد.
* روزنامهها مال طبقه سوم است، مال طبقه اول نیست، و این هم نیست که همهاش مال حکومت باشد.
* مجله باید در خدمت کشور باشد. خدمت به کشور این است که تربیت کند، جوان تربیت کند، انسان درست کند، انسان برومند درست کند، انسان متفکر درست کند تا برای مملکت مفید باشد.
* آن که از همه خدمتها بالاتر است این است که نیروی انسانی ما را رشد بدهد و این به عهده مطبوعات است .اهمیت انتشارات مثل اهمیت خونهایی است که در جبههها ریخته میشود.
*** رسالت قلم
* قلمی فایده دارد که بیدارگر توده های مردم باشد.
* شهدا را قلمها میسازند و قلمها هستند که شهید پرورند.
* دماء شهدا اگر چه بسیار ارزشمند و سازنده است لکن قلمها بیشتر می توانند سازنده باشند.
* قلم خودش یکی از اسلحه هاست،این قلم باید دست اشخاص صالح و دست افاضل باشد.
* اشخاصی که قلم در دستشان است متوجه باشند که قلم آنها، زبان آنها، در حضور خداست.
* همت بگمارید که قلم و بیان خویش را برای تعالی اسلام و کشور و ملت خود به کار گیرید.
* قلمها اگر در دنیا برای خدا و برای خلق خدا به کار بیفتد، مسلسلها کنار میرود.
* شما کوشش کنید که با بیان و قلم، مسلسلها را کنار بگذارید و میدان را به قلمها و به علمها و به دانشها واگذار کنید.
* قلمها اگر در دنیا برای خدا و برای خلق خدا به کار بیفتد ، مسلسلها کنار میرود و اگر برای خدا و برای خلق خدا نباشد مسلسل ساز میشود.
* آن کسی قلمش قلم انسانی است که از روی انصاف بنویسد.
* قلمی آزاد است که توطئه گر نباشد.
* آن قدری که بشر از قلمهای صحیح نفع برده است از چیزی دیگر نبرده است و آن قدری که ضرر کشیده است، از چیزهای دیگر ضرر نبرده است.
* کسانی که اهل قلم هستند،اهل بیان هستند، کوشش کنند که مردم را دعوت به وحدت بکنند.
* مسئولیت بزرک شما امروز قلمهایی است که در دست شماست.
شاید هر فردی در طول زندگیاش بارها درباره زیان های سیگار مطالبی شنیده یا خوانده باشد ، اما نکته مهم آن است که در بسیاری موارد هشدارهای کارشناسان در این خصوص جدی گرفته نمیشود و در برخورد باچنین پدیده ای تنها به هشدارهای سطحی و ظاهری بسنده میشود.
این در حالی است که آمار نشان میدهد سیگار نه تنها عامل بسیاری از بیماریها بلکه از مهمترین عواملی است که فرد را به سوی مصرف مواد مخدر میکشاند و به همین دلیل باید هر چه سریع تر جهت مقابله با آن نقشه راهبردی ترسیم شود.
آمارها نشان میدهد اکثر افرادی که سابقه مصرف سیگار را دارند و بطور مرتب سیگار میکشند ممکن است در نهایت - حتی برای یک بار مصرف - به استعمال مواد مخدر روی آورند.
آمار نشان میدهد ۹۰درصد معتادان به انواع موادمخدر که توسط ماموران نیروی انتظامی دستگیر شدهاند پیش ازآنکه معتاد شوند سیگاری بوده اند.
بنابراین اگر سیگار را سرآغاز اعتیاد به مواد افیونی و بسیاری
ناهنجاری های دیگر بدانیم به بیراهه نرفته ایم.
به طور متوسط -فردی که سیگار میکشد. ۱۳الی ۱۴سال زودتر از افراد غیر سیگاری میمیرد و خطر مرک بسته به تعداد سیگار و مدت زمان سیگاری بودن متفاوت است . خطر مرگ برای کسی که در روز ۲بسته سیگار میکشد نسبت به فرد غیر سیگاری ۲برابر بیشتر است . علاوه بر این، هر چه مدت زمان سیگاری بودن فرد بیشتر شود، این خطر هم بیشتر میشود.
در آمریکا سالانه بیش از ۴۴هزار نفر بر اثر مصرف سیگار جان خود را از دست میدهند ،یعنی از هر ۵مرک در آمریکا یکی به علت سیگار است .
امروزه در کشورهای پیشرفته روز به روز با تمهیدات مختلف سعی دارند مصرف سیگار را کاهش دهند.
برای نمونه دولت انگلیس برنامه بلند مدتی را برای مبارزه با دخانیات اغاز کرده و گزارش های خبری نشان میدهد که بخش فرهنگی اتحادیه اروپا از صاحبان صنایع فیلم سازی درخواست کرده است که از نشان دادن هنرپیشه های سینما در حال کشیدن سیگار در آثار تصویری خودداری کنند.
در برخی کشورهای پیشرفته شرکت های دخانیات حق تبلیغ محصولات خود را در داخل کشور ندارند. در برخی از این کشورها نیز نوع سیگاری که برای صدور به کشورهای در حال توسعه تهیه میکنند دارای نیکوتین بیشتر و فاقد استاندارد است.
برای نمونه سیگار " " ۵۵۵که در انگلیس تولید میشود در عرضه داخلی خود دارای نیکوتین کمتر و در حد استانداردهای مجاز است درحالی که همین نوع سیگار که به کشورهای افریقایی صادر میشود دارای نیکوتین بیشتر و خارج از استاندارداست.
سازمان بهداشت جهانی به تازگی اعلام کرده است که بیش از یک میلیارد نفر در جهان به کشیدن سیگار معتادند که دو سوم آنها در کشورهای در حال توسعه زندگی میکنند و با توجه به چنین روندی در آینده ای نزدیک بیش از ۷۰درصد قربانیان سیگار در این کشورها هستند.
متاسفانه آمارهایی که در چند سال اخیر درباره مصرف دخانیات درایران توسط مقام های ذی صلاح ارایه شده بسیار نگرانکننده است.
وزارت بهداشت و درمان به تازگی اعلام کرده است که بیش از ۵۰هزار نفر سالانه در کشور به خاطر کشیدن سیگار جان خود را از دست میدهند و از این نگرانکننده تر اینکه سن اعتیاد به سیگار روزبروز کاهش مییابد.
آمارهای رسمی حکایت ازاین دارد که درمیان نوجوانان و جوانان ایرانی در طی ۲سال اخیر کشیدن سیگار بیش از ۱۷درصد افزایش داشته است و در این میان - دختران جوان به دلیل تاثیرپذیری بیشتر از گروههای همسان ، کمبود فعالیت های تفریحی و برخی عوامل دیگر سهم بیشتری ازاین افزایش را به خود اختصاص داده اند.
کارشناسان دلایل مختلفی برای گسترش مصرف سیگار در ایران ارائه میکنند دوستی های نامناسب ، کمبود مراکز و امکانات تفریحی برای جوانان ، بی توجهی مراکز آموزشی کشور به این معضل، راحتی دسترسی به سیگار برای همه سنین، پایین بودن قیمت آن ، قاچاق سیگار خارجی ، عدم رعایت ممنوعیت قانون کشیدن سیگار در مجامع عمومی،ازجمله این عوامل است.
بدون تردید توجه به دلایل گسترش مصرف سیگار در ایران میتواند به نوعی برای مسوولان ذی ربط برای حل این معضل کمک کند.
برای مبارزه با اعتیاد و جلوگیری از گسترش آن میتوان از اعتقادات و انگیزه های مذهبی کمک گرفت.
از آن جایی که عنصر مذهب در میان ملت ایران عنصری مسلط است ، علمای مذهبی میتوانند با فتواهایی که دراینباره صادر میکنند نقش موثری برای جلوگیری از گرایش جوانان به سیگار داشته باشند.
از: عمادالدین فیاضی
روابط عمومی در جامعه اطلاعاتی باید در سازمان حضوری قدرتمند و مؤثر داشته باشد تا بتواند مدیریت را در تصمیمگیریها و استراتژیهای سازمان در قبال محیط و مخاطبان یاری رساند و وی را از اهمیت ارتباط دوسویه با محیط، ارزیابی سازمان از نظر مخاطبان ، ضرورت مخاطب محوری در سازمان، تطبیق برنامهها و سیاستهای سازمان با گرایشها و خواستهها و نیازهای مخاطبان، آگاه کند.
تحولات ناشی از پیشرفت فنآوری اطلاعات و ارتباطات، مفهوم بسیاری از پدیدهها از جمله "روابط عمومی" را دستخوش دگرگونی ساخته و تاثیرپذیری از فنآوریهای نوین ارتباطی عصر جدیدی را در تاریخ روابط عمومی ایجاد کرده و بستر شکلگیری ”روابط عمومی الکترونیک“ را فراهم ساخته است.
باید پذیرفت که در شرایط کنونی جامعه، توسعهی روابط عمومی الکترونیک نه تنها یک ضرورت، بلکه یک الزام غیر قابل انکار است که خواسته یا ناخواسته باید به سوی آن برویم.
روابط عمومیها به دلایل مختلف باید بتوانند گام به گام و در عین حال با سرعتی قابل قبول، روشهای سنتی را کنار گذاشته و با استفاده از ابزار روابط عمومی الکترونیک، وظایف خود را انجام دهند و یا تلفیقی از روابط عمومی سنتی و الکترونیک را بکار گیرند؛ چرا که مخاطب امروز با مخاطب دیروز متفاوت است. مخاطبان امروزی، خود به دنبال اطلاعات رفته و منتظر دریافت اطلاعات از دیگران نیستند، بنابراین روابط عمومیها باید بتوانند با استفاده از شیوههای نوین، اطلاعات لازم مخاطب را در سریعترین زمان ممکن در اختیار وی قرار دهند.
حجم وسیع اطلاعات و دادههای گسترده که هر روزه نیز بر میزان آن افزوده میشود، یکی دیگر از الزامات حرکت به سمت روابط عمومی الکترونیک محسوب میشود، چرا که روشهای سنتی قادر به دستهبندی و ایجاد امکان دسترسی به حجم بالای دادههای سازمانهای اجتماعی، اقتصادی فرهنگی و خدماتی نیستند و تنها روابط عمومی الکترونیک میتواند با استفاده از فناوریهای نوین این علم، این مشکل را مرتفع کند.
عصر ارتباطات و اطلاعات، شرایط بینالمللی و بهرهگیری از رایانه و اینترنت در معادلات بینالمللی، دیگر ضرورت اجتنابناپذیر پرداختن به روابط عمومی الکترونیک است، به گونهای که دیگر نمیتوان اطلاعات دنیا را از طریق اینترنت دریافت کرد و با روشهای سنتی و معمول به آنها پاسخ داد. در چنین شرایطی تنها از طریق روابط عمومی الکترونیک، تعامل با کشورهای دنیا قابل توسعه بوده و میتوان به آن عمق بخشید.
در این جا باید یادآور شد، حرکت آزاد اطلاعات و آگاهیرسانی همگانی و توسعه انسانی، قدرتبخشی مردم و مشارکت بیشتر آنها در فرایند تصمیمسازی، کاستن از تنشها و مخاصمههای قومی، منطقهای و بینالمللی، ارتقای سطح سواد عمومی و ... نتیجه بهرهگیری صحیح از فنآوریهای نوین اطلاعاتی (IT) است.
اما شاید عمدهترین سؤالات ما در عصر اینترنت این باشد که چگونه میتوانیم در جهت اهداف روابط عمومی از سرویسهای الکترونیک استفاده کنیم و مهمتر این که چگونه میتوان توسط این سرویسها ارتباط مشتری و یا مخاطب را با روابط عمومی برقرار کرد.
در این راستا باید نکات زیر را مد نظر قرار دهیم؛
1- نوع جدیدی از مخاطبان با رسانههای الکترونیک در حال شکلگیری هستند.
2- روابط عمومی بهگونهای فزاینده در حال تغییر و گسترش است.
3- روابط عمومیها از ارتباط مستقیم به ارتباط از طریق تکنولوژی ارتباطات روی میآورند.
4- تکنیکهای جدید, مناسبات ارتباطی میان روابط عمومیها و مخاطبان آنها را تغییر خواهد داد, اما پیامرسانی یک مسوولیت مداوم برای روابط عمومیها باقی خواهد ماند.
با ورود به دنیای جدید که در آن اینترنت حرف اصلی را میزند، روابط عمومی مسوولیتهایی تازه مییابد که عمدهترین آنها به شرح زیر است؛
1- اطلاعیابی که در این مرحله تهیه و تولید اطلاعات انجام میگیرد.
2- اطلاعشناسی که مرحله تدوین و تنظیم اطلاعات است.
3- اطلاعرسانی که مرحله توزیع و تبیین اطلاعات است.
یکی دیگر از دلایلی که باعث پرداختن به این بحث میشود، آن است که روابط عمومی الکترونیک، سازمانها را از قید و بند محدودیتهای زمانی و مکانی رها ساخته و به توسعهی روابط عمومی و در نهایت به توسعهی کشور کمک خواهد کرد.
البته نباید از نظر دور داشت که بحث آموزش در روابط عمومی آن هم در چنین شرایطی از اهمیت ویژهای برخوردار است. برگزاری دورههای آموزشی کوتاهمدت، میانمدت و بلندمدت و همایشهای علمی منطقهای، ملی و بینالمللی با استفاده از حضور اساتید مجرب و موفق در این عرصه میتواند شرایط مساعدتری را برای پذیرش این تغییر و ایجاد انگیزههای بیشتر در مدیران، دستاندرکاران و متولیان روابط عمومی در کشور مهیا نماید. البته در این حوزه نیز مانند سایر حوزهها در بهرهگیری از تکنولوژیهای روز دنیا با تأخیری قابل تأمل نسبت به کشورهای توسعهیافته مواجه هستیم و باید در این مسیر با سرعت بیشتری گام برداریم. هر چند که اقدامات صورت گرفته در این عرصه مانند برگزاری همایشهای بینالمللی، وبلاگها و پایگاههای تخصصی روابط عمومی را میتوان برای شروع حرکت به سمت روابط عمومی الکترونیک، مناسب و مفید ارزیابی کرد.
با توجه به مطالب ارائه شده، چنین به نظر میرسد که روابط عمومی الکترونیک، از ضرورتهای اجتنابناپذیر دولت الکترونیک بوده و روابط عمومی است که میتواند و باید زمینههای لازم و بسترسازی مناسب را برای تحقق دولت الکترونیک فراهم نماید؛ چراکه هرگونه بیتوجهی نسبت به تربیت شهروند الکترونیک، باعث خواهد شد انرژی و هزینههای مربوط به ایجاد دولت الکترونیک هدر رفته و آن را با شکست مواجه کند.
با این همه، روشن است که نیاز به توسعه آموزش و تربیت شهروند الکترونیکی، به اندازة ایجاد زیرساختهای ارتباطی برای توسعه IT در کشور از اهمیت برخوردار است و اهمیتبخشی به روابط عمومی الکترونیک از سوی دولتمردان و سیاستگزاران عرصه روابط عمومی، میتواند این شرایط را تسهیل نماید./ حمیده آراسته
بیست وهشت سال پیش درچنین روزی کهتنها پنجاهروز ازفضای خفقانآوررژیم شاهنشاهی گذشتهبود، مردم ایران باحضور در انتخاباتی بینظیر وخلق نتیجهای شگفت انگیز، "جمهوری اسلامی" را به عنوان نظام حکومتی خود برگزیدند.
۱۲فروردین ۱۳۵۸نتایج همهپرسی درموردنوع حکومت، پس از پیروزی انقلاب اعلام شد و ۹۸/۲درصد مردم ایران به حکومت جمهوری اسلامی رای "آری" دادند.
انقلاب اسلامی در ۲۲بهمن ۱۳۵۷بهبارنشست وزمینهمهمترین همهپرسی تاریخ کشورمان برای تعیین نوع حکومت فراهم شد.
در ۱۲فروردین ۵۸حکومتی شکل گرفت که شعار اصلی آن "استقلال، آزادی ، جمهوری اسلامی" بود و نوراسلام را پس از گذشت قرنها نه تنها در ایران بلکه در سراسر جهان متجلی ساخت.
تشکیل جمهوری اسلامی نهتنها ارادهملی ایرانیان را بر سرنوشت خودتثبیت کرد و برای آنان استقلال و آزادی را به ارمغان آورد بلکهجلوهای ازوعدههای خداوند به محرومان و مستضعفان را متجلی کرد.
امام خمینی (ره) در ۱۲فروردین ۵۸پس از تثبیت نظام جمهوری اسلامی در پیامی فرمودند: "خداوند تعالی وعده فرمودهاست کهمستضعفین زمین را بهامید و توفیق درمقابل مستکبرین غلبه دهد و آنها را امام وپیشوا قراردهد، وعده خداوندتعالی نزدیک است. من امیدوارم کهما شاهد این وعده باشیم ومستضعفین بر مستکبرین غلبه کنند، چنانکه تاکنون غلبه کردند. من از عموم ملت ایران تشکر میکنم که در این همهپرسی شرکت کردند و رای قاطع خودشان که باید گفت صد در صد پیروزی بوده است را به جمهوری اسلامی دادند."
بنیانگذارجمهوری اسلامی دربخش دیگری از پیام خود فرمودند: "صبحگاه ۱۲ فروردین که روز نخست حکومت الله است از بزرگترین اعیاد ملی و مذهبی ماست وملت ماباید این روزبزرگ را عید بگیرند و زندهنگهدارند. روزی کهکنگرههای قصر ۲۵۰۰ساله حکومت طاغوتی فرو ریخت و سلطه شیطانی برای همیشه رخت بربست و حکومت مستضعفین جانشین آن گردید."
بر همین اساس، از سال ۵۸تاکنون ۱۲فروردین از بزرگترین اعیاد انقلاب اسلامی ایران بحساب میآید.
گنجاندن کلمه "جمهور" بهمعنای تودهیاانبوه مردم برای نظام شکل گرفته پس ازپیروزی انقلاب اسلامی، تعیینکننده بودن رای مردم در سرنوشت خود وهمه امور اجرایی کشور است.
کلمه"اسلامی" هم بهسبب تمایز آن ازدیگرنظامهای جمهوری است کهویژگیهای خاص خود را دارد کهدرآن ارزشهای الهی و قرآنی برتمامی شئون حاکمیت دارد.
حضرت امام (ره) با احساس خطر انحراف در صفوف متحد مردم، آنهاراازاین خطر آگاه کرده و فرمودند: "رای بدهید بهجمهوری اسلامی نه یک حرف زیادتر و نه یک حرف کمتر."
اگرچه مردم در طول مبارزات انقلابی خود شعار استقلال ، آزادی ، جمهوری اسلامی را سرلوحه شعارهایشان قراردادهبودند وبهاین ترتیب با فریادهای خود اجماع قاطع خود را درباره جمهوری اسلامی اعلام کرده بودند، اما برای تثبیت ثمرهمبارزات اسلامی شان در روزهای سرنوشت ساز ۱۰و ۱۱فروردین ۵۸باحضوری آگاهانه در پای صندوقهای رای به یکی از بزرگترین اهداف انقلاب اسلامی جامه عمل پوشانده و پیروزی نهایی انقلاب را باآرای عظیم و باورنکردنی خود تحقق بخشیدند.
به این ترتیب ۹۸/۲درصد مردم انقلابی ایران با لبیک به ندای رهبرکبیر انقلاب، پایههای نظام اسلامی را تثبیت کردند و حاکمیت اسلام ناب و مترقی در حکومتی بر پایه مشارکت و حضور مردم در سرنوشت خویش را خواستار شدند.
حاصل حضورگستردهمردم درانتخابات ۱۲فروردین، مانع ازهرگونه بحث وجدل درشکل و نوع حکومت ایران شد و با رهبریت قاطع امام خمینی (ره) ومجاهدتها و کوششهای بینظیر امت مسلمان ایران، حکومت اسلامی در سراسر ایران استقرار یافت تا زمینه تشکیل حکومت عدل اسلامی را برای ظهور امام زمان (عج) فراهم آورد.
امام خمینی (ره) به شکرانه این پیروزی درخشان در پیامی فرمودند: "من بهدنیا اعلام میکنم کهدرتاریخ ایران چنین همه پرسی سابقه ندارد که سرتاسر مملکت با شوق وشعف وعشق و علاقه به صندوقها هجوم آورده و رای مثبت خود را در آن ریخته و رژیم طاغوتی را برای همیشه به زبالهدان تاریخ دفن کند. من از این همبستگی بیمانند کههمه به ندای آسمانی /واعتصموا بحبلاللهجمیعا و لا تفرقوا/ لبیک گفتند وبهاتفاق آرا بهجمهوری اسلامی رای مثبت دادند و رشد سیاسی و اجتماعی خود را به شرق و غرب ثابت کردند، تقدیر میکنم." استقرارحکومت اسلامی درایران، یکی ازشواهدتاریخی وجود دموکراسی حقیقی در این سرزمین است.
اکنون نظام جمهوری اسلامی ایران بهعنوانالگوی حکومتی درجهان مطرح است و نمونهای از حکومت بر اساس دستورات خداوند و با تکیه بر رای و نظر مردم است و بههمین علت ازآغازبرپایی آن، همواره مورد هجوم و تعرض دشمنان قرار گرفته است.
حملهنظامی آمریکا بهطبس، تجاوز ۸سالهعراق بهسرزمین ایران وتوطئههای متعددداخلی وخارجی برای براندازی نظام جمهوری اسلامی نمونههایی ازترفندها و توطئههای دشمنان برای نابودی حکومت نوپای جمهوری اسلامی ایران است.
اگر مقاومت ملت ایران و ایمان و عشق آنان به ارزشهای دینی وانقلابی و جانفشانی شهدا، آزادگان، رزمندگان و جانبازان سرافرازنبود، استکبارجهانی به مقاصد پلید خود دست مییافت.
جمهوری اسلامی ایران هماکنون به عنوان یک نظام پذیرفتهشده در صحنههای مختلف بینالمللی حضور فعال دارد.
علاقهمندی بسیاری ازکشورهابهبرقراری رابطه با ایران و همچنین برقراری روابط سیاسی، فرهنگی و اقتصادی با بسیاری از کشورهاوافتخارآفرینی جوانان ایرانی درزمینههای گوناگون، نشانهثبات و اقتدار نظام جمهوری اسلامی ایران در عرصه جهانی است. /ایرنا
برای واژه عید معانی مختلفی ذکر شده، از جمله "خوى گرفته"، "هر چه باز آید ،از اندوه و بیمارى و غم و اندیشه و مانند آن"، "روز فراهم آمدن قوم"، "هر روز که در آن ، انجمن یا تذکار فضیلت مند یا حادثه بزرگى باشد"، گویند از آن رو به این نام خوانده شده که هر سال شادى نوینى باز آرد. | |
ابن منظورچنین می گوید که برخی معتقدند ، اصل واژه عید از «عادة» است، زیرا آنان (قوم)، بر جمع آمدن در آن روز، عادت کردهاند. به گفته ازهرى : "عید در نزد عرب، زمانى است که در آن شادیها یا اندوهها، باز مىگردد و تکرار مىشود. ابن اعرابى آن را منحصر به شادها دانسته است". واژه عید تنها یک بار در قرآن به کار رفته است : " اللّهُمَّ رَبَّنا اَنزِل عَلَینا مائِدَةَ منَ السَّماء تَکون لنا عیداً لاوَّلنا وآخرنا و آیة ً منک"...(سورة مائده / آیه 114) . در تفسیر نمونه ذیل این آیه گفته شده است : «عید در لغت،از ماده عود به معنى بازگشت است ، و لذا به روزهایى که مشکلات از قوم و جمعیتى بر طرف مىشود و بازگشت به پیروزیها و راحتیهاى نخستین مىکند عید گفته مىشود، و دراعیاد اسلامى به مناسبت این که در پرتو اطاعت یک ماه مبارک رمضان و یا انجام فریضه بزرگ حج، صفا و پاکى فطرى نخستین به روح و جان باز مىگردد و آلودگیهای خلاف فطرت از میان مىرود، عید گفته شده است و از آنجا که روز نزول مائده روز بازگشت به پیروزى و پاکى و ایمان به خدا بوده است حضرت مسیح (ع) آن را عید نامیده و همان طور که در روایات وارد شده ، نزول مائده در روز یکشنبه بود و شاید یکى از علل احترام روز یکشنبه در نظر مسیحیان نیز همین بوده است. اگر چه در روایتى که از امام على(ع) نقل شده مىخوانیم « و کل یوم لا یعصى الله فیه فهو یوم عید» . هر روز که در آن معصیت خدا نشود روز عید است نیز اشاره به همین موضوع است، زیرا روز ترک گناه، روز پیروزى و پاکى و بازگشت به فطرت نخستین است. در روایات معصومین(ع) نیز بارها به این موضوع اشاره شده است، امیر المومنین على (ع) فرموده اند هر روزى که در آن معصیت و گناه نشود، روز عید است. از سوید بن غفله نقل شده است که گفت : " در روز عید بر امیر المؤمنین على(ع) وارد شدم و دیدم که نزد او نان گندم و خطیفه (خوراکی ازآرد و شیر) و ملبنة ( غذا یا حلوایی که با شیر تهیه می شود ) است. پس به آن حضرت عرض کردم روز عید و خطیفه ؟! پس از آن حضرت فرمود : " انما هذا عید من غفرله "، این عید کسى است که آمرزیده شده است. و نیز در یکى از اعیاد، آن حضرت فرمود : «انما هو عید لمن قبل الله صیامه، و شکر قیامه، و کل یوم لا یعصى الله فیه فهو یوم عید»، « امروز تنها عید کسى است که خداوند روزهاش را پذیرفته و عبادتش را سپاس گزارده است ، هر روز که خداوند مورد نافرمانى قرار نگیرد، عید راستین است.» در روایات اسلامى براى اعیاد، به ویژه اعیاد مذهبى از جمله عید فطر، آداب و رسوم خاصی از جانب معصومین توصیه شده است. «زینوا اعیادکم بالتکبیر» عیدهاى خودتان را با تکبیر زینت بخشید ؛«زینوا العیدین بالتهلیل و التکبیر و التحمید و التقدیس» عید فطر و قربان را با گفتن ذکر لا اله الا الله، الله اکبر، الحمد لله و سبحان الله، زینت بخشید. عید ، زمان نو شدن و پاک شدن از گناهان است و نوروز زنده شدن و برپاشدن دوباره هستی ... ./مهر |