مبنای صف‌بندی‌های جدید سیاسی - "عدالت"

آیا عدالت می تواند مبنای صف بندی در یک جامعه گردد؟ در تاریخ مکتوب جوامع بشری با هر عقیده و مکتب فکری - سیاسی، هر گاه پای عدالت در میان بوده، خود عدالت مبنای دسته بندی شده است.


علت ایفای نقش عدالت در دسته بندی و ایجاد آرایش های جدید، در ذات این امر نهفته است. وقتی عدالت طلبی، عدالت خواهی و تلاش برای استقرار یک نظام عدالت محور جدی شود، تمام کسانی که منافع شان به خطر می افتد، به شیوه های مختلف و با پوشش های گوناگون به مخالفت خوانی برخاسته و برای ایجاد مانع و کارشکنی در مسیر اجرای عدالت فعال می شوند.

مقطع زمانی صدر اسلام و دوران به حکومت رسیدن حضرت امیرالمومنین علی (ع)، واصل قرار دادن عدالت برای اداره امور از سوی آن حضرت و ایجاد صف بندی های جدید بر همین مبنا، یک دوران قابل توجه و تامل از این جهت می باشد. عدالت خواهی آن حضرت و پافشاری ایشان بر اجرای عدالت، سبب گردید نزدیکترین همفکران و هم سنگران دوران جهاد و شهادت، جبهه جدیدی را در مقابل جبهه عدالت گشوده و با بهانه ای چون خون خواهی خلیفه مقتول (عثمان) جنگ جمل را به راه اندازند. در جنگ جمل کسانی با حضرت علی (ع) جنگیدند که عدالت خواهی آن حضرت با منافعی که آنان برای خود قائل بودند سازگار نبود.

عدالت خواهی از شعارهای اصلی انقلاب اسلامی بوده و اساسا یک نظام دینی با هدف استقرار عدالت تشکیل می شود. در سال های پس از پیروزی انقلاب اسلامی و دوران جمهوری اسلامی، به رغم تاکید و جدی بودن حضرت امام (ره) و مقام معظم رهبری بر اجرای عدالت، این اصل اساسی آن گونه که شایسته بود در عمل مورد توجه قرار نگرفت. در طول سال های اخیر رهبر معظم انقلاب اسلامی همواره بر این اصل تاکید کرده و توجه عملی مسئولان به عدالت و پیاده سازی آن در حوزه های مختلف را خواستار بوده اند. ایشان در دوران موسوم به اصلاحات، مبارزه با فقر، فساد، تبعیض و بی عدالتی را اصلاحات واقعی دانسته و بر انجام چنین اصلاحاتی به عنوان نیاز ضروری و فوری نظام جمهوری اسلامی پافشاری کردند. عدالت ابعاد گسترده حقوقی، قضایی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و... دارد و عدالت مورد نظر اسلام در تمامی این حوزه ها تعریف می شود. در غیاب عدالت فاصله های شدید طبقاتی پدیدار شده و نوکیسه ها و خاصه خواران با ثروت های باد آورده، طبقه جدیدی را تشکیل می دهند و خود به بزرگترین مانع بر سر راه استقرار عدالت تبدیل می گردند.

جمهوری اسلامی انصافاً در حوزه های مختلف دستاوردهای اعجاب انگیزی داشته و باید با تمام توان از این دستاوردها پاسداری کرد. اما در زمینه عدالت وضعیت موجود با آرمان ها و شعارهای انقلاب اسلامی فاصله داشته و باید نظام اسلامی عدالت محوری را در اولویت اول خود قرار دهد. اهمیت تلاش برای تحقق عدالت و پیاده سازی آن در حوزه های مختلف در جمهوری اسلامی به گونه ای است که رهبر معظم انقلاب اسلامی در همین راستا می فرمایند، اگر شعار عدالت را نادیده بگیریم، جمهوری اسلامی دیگر هیچ حرفی برای گفتن ندارد. براساس همین نگرش نسبت به موضوع عدالت و اهمیت آن در جمهوری اسلامی است که رهبر فرزانه انقلاب اسلامی، دهه چهارم انقلاب را دهه عدالت و پیشرفت نامگذاری کرده اند. این نامگذاری نشان از یک ضرورت دارد؛ ضرورتی که توجه به آن و تلاش برای تحقق و دست یافتن آن پایه های نظام اسلامی را بیش از پیش مستحکم نموده و جمهوری اسلامی ایران را به یک کشور الگو و مدل برای تمامی ملت های مسلمان و آزادیخواهان و عدالت پیشگان تبدیل خواهد کرد. در کنار این مهم باید به پیامد های عدالت محوری و تلاش برای تحقق آن توجه نمود. باید همه نیروهای دلسوز، وفادار، مومن و انقلابی به این نکته توجه کنند که هر گاه پیاده سازی عدالت اسلامی به صورت جدی مورد توجه قرار گیرد و مسئولانی در این راستا عزم خود را جزم نمایند تا در عرصه های مختلف براساس عدالت، قانونگذاری کرده و آن را اجرا نمایند، در چنین وضعیتی صف بندی های جدیدی درجامعه شکل خواهد گرفت. در این صف بندی جدید، چه بسا افراد متدین و با سابقه انقلابی، به محض در خطر دیدن منافع خود، با پوشش های مختلف نغمه های ناسازگاری را ساز نمایند.

اکنون در تفکر و اندیشه اصولگرایی، عدالت در کانون توجهات قرار گرفته و براساس تدابیر و رهنمودهای مقام معظم رهبری، دولت نهم مصمم به پیاده سازی عدالت به عنوان شعار اصلی گفتمان اصولگرایی در چارچوب اصول و مبانی نظام اسلامی می باشد. طی سالیان اخیر برای تحقق این مهم طرح و برنامه های گوناگونی مطرح و در مسیر اجرایی شدن قرار گرفته است. با وجود حمایت های خاص رهبری از این اقدامات، بعضا شاهد تخریب ها و هجمه هایی علیه دولت هستیم. تحلیل این تخریب ها و علل این هجمه ها، خصوصاً در مواردی که پای برخی از خود نیروهای اصولگرا در میان است از جهت اصطکاک سیاست عدالت محوری با منافع این گروه ها و افراد بسیار حائز اهمیت است.

کسانی که وضعیت فعلی منافعشان را تامین می کند و اجرای برخی از طرح ها و سیاست های عدالت محور، منافع آنها را به خطر می اندازد، تا چه اندازه حاضر هستند با این سیاست ها و طرح ها همراهی کنند؟ هر چند این افراد در سابقه خود به ظاهر ولایت مداری را به ثبت رسانده و نسبت به انقلاب و آرمان های آن تا به حال وفادار بوده اند. وقتی بحث سهام عدالت مطرح گردید و برای اولین بار مقرر شد، فقرا و مستضعفان جامعه هم روی این کره خاکی از سهمی برخوردار شوند، عده ای برای منافع خود احساس خطر کردند. اکنون که طرح تحول اقتصادی در حوزه های مختلفی چون اصلاح نظام یارانه ها، اصلاح نظام بانکی، اصلاح نظام گمرکی و... مطرح شده، عده ای از حیث به خطر افتادن منافع خویش فعال شده و به شیوه های مختلف کارشکنی و مانع تراشی در این مسیر را آغاز کرده اند. البته این سخن بدان معنا نیست که هر کس نسبت به سهام عدالت و یا وام تحول اقتصادی نقد و ایرادی وارد می کند، این گونه باشد. هستند کسانی که از سر دلسوزی و با نگاه کارشناسی و برای پیشبرد بهتر امور نسبت به سیاست، طرح و یا برنامه ای انتقادی را وارد کرده و هدف اصلاحی دارند. اما منظور از این نوشتار توجه دادن به این مهم است که همگان باید هوشیار باشیم که بر اساس تجربه تاریخی، وقتی پیاده سازی عدالت به صورت عملی، (نه شعاری) مورد توجه قرار گیرد، خودبه خود صف بندی های جدیدی در جامعه شکل می گیرد. در این صف بندی جدید، چه بسا کسانی که تا دیروز فقط شعار عدالت سر می دادند خود به مقابله با کسانی بپردازند که آماده اجرای عدالت هستند.