روایت گریه حضرت آدم در عرفات برای مظلومیت امام حسین (ع)
 
در عرفات، هنگامی که آدم به عرش نگریست و نامهای مقدس پنجگانه را دید و جبرئیل آنها را بدو تلقین کرد، حضرت آدم برای امام حسین (ع) گریست.

جبرییل گفت: ای آدم! بگو:
یا حمید بحق محمد!
و یا علی بحق علی!
و یا فاطر بحق فاطمه!
و یا محسن بحق الحسن!
و یا قدیم الاحسان بحق الحسین (علیه السلام)...!
هنگامی که نام پنجمین آنها را به زبان آورد، سیلاب اشکش جاری شد و قلبش خاشع گردید و گفت:
"چرا یاد و نام پنجمین آنان قلبم را می شکند و سیلاب اشک را جاری می سازد؟"
جبرئیل در بیان علت آن به مرثیه سرایی حسین (علیه السلام) پرداخت و آدم و فرشتگان نیز شنیدند و گریستند.
جبرئیل گفت: "بر فرزندت حسین در راه حق و عدالت، مصیبتی فرود می آید که همه مصائب، در برابر آن کوچک است."
پرسید: "آن مصیبت چیست؟"
جبرئیل گفت: "او تنهای تنها و غریبانه، با تشنگی وصف ناپذیری به شهادت می رسد. نه او یاوری خواهد داشت و نه مددکاری. ای آدم! کاش او را در دشت غمبار می نگریستی که از شدت تشنگی و اندکی یار و یاور، فریاد دادخواهانه اش به آسمان بلند است، اما جز با شمشیرها و شراره های مرگ، پاسش را نمی دهند. سرش را از قفا می برند و خیمه ها و حرم او را غارت می کنند و سرهای مقدس او و یارانش را همراه بانوان خاندان وحی، در شهرها می گردانند."
هنگامی که سیر آدم در زمین به نقطه ای که شهادتگاه حسین (علیه السلام) است، رسید در آنجا پایش لغزید و غلطید و خون از پایش جاری شد، سر به آسمان بلند کرد که: "بار خدایا! آیا گناهی از من سر زده است که اینگونه کیفر می شوم؟" بدو وحی رسید که: "نه! بلکه در این سرزمین، فرزندت حسین، به دست ارتجاع طلبان سیاهکار به شهادت می رسد. خون تو به نشان همدردی و همرنگی با او به زمین ریخت."
آدم پرسید: "قاتل او کیست؟"
پیام رسید: "عنصر پلیدی به نام یزید، او را لعن و نفرین کن."
آدم او را نفرین کرد و به سوی کوه عرفات گام سپرد.
منابع: بحارالانوار جلد 44 صفحه 242 و 245