سرور جوانان بهشت آمده است. زمین حق دارد برای در آغوش گرفتن رکنی از بهشت، دستانش بلرزد و پاهایش سُست شود. چه کسی در بزرگی نسب به قدر و پایه حسین(ع) خواهد رسید. نسبش را باید در عطر جانفزای رسول الله بجویى! نسبش را باید در جنس لطیف یاس جستوجو کنى. نسب حسین به پایههای کعبه میرسد؛ به على!
یک جرعه آفتاب ------------------ * سیمای امام حسین(ع) در احادیث پیامبر اعظم(ص) «ألْحَسَنُ وَ الْحُسَیْنُ سَیِّدا شَبابِ أهْلِ الْجَنَّةِ؛ حسن و حسین، سید جوانان اهل بهشتند».
«حُسَینٌ مِنّی وَ أَنَا مِنْ حُسَینٍ؛ حسین از من است و من از حسینم».
«اَنَا سِلْمٌ لِمَنْ سالَمْتُمْ وَ حَرْبٌ لِمَنْ حارَبْتُمْ؛ من با هر کس که با شما (حسن و حسین(ع)) در صلح باشد، در صلح و سازشم و با هر کس با شما در جنگ باشد، در جنگم».[1]
حُسَینٌ مِنّی وَ أَنَا مِنْ حُسَینٍ أَحَبَّ اللهُ مَنْ أَحَبَّ حُسَیناً، حُسَینٌ سِبْطٌ مِنَ الْأَسْباط. [2]
حسین از من است و من از حسینم. خدا دوست دارد کسی که حسین را دوست دارد. حسین سبطی از اسباط است.
«مَنْ أحَبَّنِی فَلْیُحِبُّ هذَیْن؛ هر کس مرا دوست دارد، باید این دو را (حسن و حسین(ع)) را دوست بدارد».
فضیلت دوستی امام حسین(ع) و نکوهش دشمنی با آن حضرت
اَلْحَسَنَ وَ الْحُسَیْنَ مَنْ أَحَبَّهُما فَفِی الْجَنَّةِ وَ مَنْ أَبْغَضَهُما فَفِی النّارِ.[3]
هر کس حسن و حسین را دوست بدارد، در بهشت است و هر کس آنها را دشمن بدارد، در آتش است.
أَنَا وَ عَلِیٌّ وَ فاطِمَةُ وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَینُ یَوْمَ الْقِیامَةِ فِی قُبَّةٍ تَحْتَ الْعَرْشِ.[4]
من، على، فاطمه، حسن و حسین روز قیامت در یک قبه زیر عرش هستیم.
پیامبر، حسن را بر ران راست و حسین را بر ران چپ نشاند، سپس دست بر سر آنها گذارد و فرمود: «اَلّلهُمَّ اِنّی اَسْتَوْدِعُهُما اِیّاکَ وَ صالِحَ الْمُؤمِنینِ؛ (خدایا، من این دو صالحالمؤمنین (علی(ع)) را نزد تو به ودیعه سپردم».[5]
* احادیث امام حسین(ع) ناتوانترینِ مردم کسی است که از دعا کردن واماند و بخیلترینِ مردم کسی است که در سلام دادن بخل ورزد.[6]
هرگاه آشفتگی و بلا به عاقلی روی آورد، اندوه خود را با دوراندیشی میزداید و برای چارهجویى، در خانه عقل را میکوبد.[7]
عقل جز از راه پیروی حق، به کمال نمیرسد.[8]
هر کس این پنج چیز را نداشته باشد، (از زندگی خود) بهره چندانی نمیبرد: عقل، دین، ادب، شرم و خوشخلقى.[9]
شریفترین مردم کسی است که پیش از اندرز دیگران پند گیرد و پیش از بیدارباش دیگران، خود بیدار شود. [10]
امام حسین(ع) در تعریف برترین عبادت میفرماید:
جمعى، خدا را از شوق بهشت میپرستند؛ این عبادت سوداگران است. گروهی خدا را از بیم دوزخ میپرستند؛ این عبادت بردگان است و برخی خدا را از روی شکر و قدرشناسی میپرستند که این عبادت آزادگان و بهترین عبادت است. [11]
از امام حسین(ع) پرسیدند: «ادب چیست؟» فرمود: «این است که از خانه خود بیرون آیی و با هیچکس برخورد نکنى، مگر آنکه او را برتر از خود ببینی».[12]
آن کس که بخشش تو را پذیرد، تو را در جوانمردی کمک کرده است. [13]
شکرگزاری تو بر نعمت پیشین، نعمت تازه را سبب میشود.
هر کس از تدبیر بازماند و از چارهها ناتوان گردد، مدارا، کلید (گرهگشای مشکلات) اوست.[14]
امام رضا(ع) از امام حسین(ع) نقل کرده است که آن حضرت فرمود: «هر کس دوست دارد اجل او تأخیر افتد و روزیاش فزونی یابد، باید صله رحم انجام دهد».[15]
سیدالشهدا(ع) میفرماید: «ای فرزند آدم! تو همانند روزها هستى؛ هر روز که بگذرد، بخشی از تو رفته است».[16]
«بدترین اوصاف زمامداران، ترس از دشمنان و بیرحمی بر ناتوانان و خودداری هنگام بخشش است».[17]
«هر کس خدا را آنگونه که حق پرستش اوست، بپرستد، خدا به او بالاتر از آرزوها و کفایتش ارزانی میکند».[18]
میلاد آفتاب ------------ خداوند در حدیث لوح میفرماید:
حسین(ع) را گنجینهدار وحی خود قرار دادم و او را با شهادت گرامی داشتم و زندگیاش را سعادتمندانه پایان دادم. او برترین شهید است و والاترین جایگاه را دارد. کلمه تامّه خود را با او قرار دادم و محبت کامل را نزد او نهادم و عترت او را معیار پاداش و کیفر شناختم.[19]
آفتاب وجود مبارک سیدالشهدا، روز پنجشنبه، سوم شعبان سال چهارم هجرت، از مشرق دامان فاطمه زهرا(س) و در خانه امیرالمؤمنین علی(ع) طلوع کرد. ایشان 57 سال زیست که هفت سال آن در دوران حیات رسول خدا(ص) سپری شد. سی سال در خدمت امیرالمؤمنین علی(ع) بود. ده سال را نیز در دوران امامت برادر بزرگوارش، امام حسن مجتبی(ع) گذراند و ده سال هم عهدهدار مسئولیت سنگین امامت بود. دوران امامت امام سوم، با حکومت پلید معاویه و پس از آن، پسرش، یزید همزمان شد. در دوران معاویه، به دلیل فراهم نبودن شرایط لازم برای قیام، امام حسین(ع) نیز مانند برادرش امام حسن(ع)، به پیمان صلح پایبند ماند و قیام نکرد. البته وجود موانع بر سر راه قیام آن حضرت سبب نشد که امام در برابر بدعتها و بیدادگریهای بیشمار معاویه سکوت کند، بلکه در آن شرایط خفقانبار، تا آنجا که در توان داشت، با ستمهای معاویه مخالفت کرد؛ چه با نوشتن نامههای اعتراضآمیز و چه با سخنرانیهای کوبنده در مراسم حج برای مخالفت با دستگاه اموى. با مرگ معاویه و آغاز حکومت یزید، شرایط قیام حسینی فراهم شد. عوامل زمینهساز این قیام عبارت بودند از: مخالفت با بیعت یزید؛ دعوت کوفیان از امام حسین(ع) و ضرورت امر به معروف و نهی از منکر. عامل سوم، مهمتر از دو عامل دیگر بود؛ یعنی اگر یزید از امام بیعت نمیخواست و کوفیان هم آن حضرت را به قیام دعوت نمیکردند، باز هم به دلیل عامل سوم که به بیان خود امام، انگیزه آن حضرت برای قیام بود، این قیام خدایی صورت میگرفت.
برخی آثار ارزشمند و ماندگار قیام امام حسین(ع)[20]
1.بالا رفتن مقام آن حضرت در پیشگاه خداوند متعال؛
2. نجات اسلام و جاودانه ساختن شریعت و قرآن؛
3. بیداری شعور دینی و زنده کردن ویژگیهای انسانی در اجتماع؛
4. برانگیختن عواطف و احساسات نسبت به خاندان نبوت که عامل سعادت است؛
5. تأسیس مکتب عالی و همگانی تعلیم و تربیت که از نتایج مراسم سوگواری و عزاداری سیدالشهداست؛
6. محکومیت بنیامیه نزد مسلمانان و دیگر ملل که به شورشها و انقلابهای ضد اموی انجامید؛
7. ایجاد تحول فکری در مورد حکومت؛ امام با این اندیشه نادرست و خطرناک که اطاعت از هر حکومتى، حتی حکومت معاویه و یزید، واجب است، مبارزه کرد و نشان داد حکومتی واجب الاطاعت است که برپاکننده عدالت اسلامی و مجری احکام قرآن باشد؛
8. ایجاد واکنش جاودانه در برابر ستم و بیعدالتى.
اثر جاوادنه جهاد امام حسین(ع) در تاریخ این است که همواره الگو و نیروبخش مجاهدان راه حق و حامیان خیر و عدالت است.
حسین(ع) در نگاه پیامبر(ص) ----------------------------- این حسین کیست که عالم همه دیوانه اوست این چه شمعی است که جانها همه پروانه اوست امام حسین(ع) نزد پیامبر اکرم(ص) مقامی والا داشت، به گونهای که پیامبر او را محبوب و فرزند خود میخواند و میفرمود: «حسین از من است و من از حسینم.»[21] همچنین میفرمود: «خدایا، هر کس که حسین(ع) را دوست دارد، دوست بدار»[22] یا «هر کس به حسین(ع) مهر ورزد، مرا دوست داشته و هر که او را دشمن بدارد، مرا دشمن داشته است».[23]
رسول گرامی اسلام بارها فرمود: «خدا مرا امر کرده است که حسین و دوستانش را دوست بدارم.»[24] گاهی نیز محبتش را اینگونه اظهار میفرمود: «خدایا! من حسن و حسین(ع) را دوست دارم. تو نیز آنها را دوست بدار و هر کس آنها را دشمن دارد، دشمن بدار».[25]
همچنین از پدر امت، حضرت محمد(ص) نقل شده است: «حسن و حسین(ع)، گلهای من از دنیا هستند».[26] گاهی نیز میفرمود: «این دو، گلهای من در دنیا هستند. هر کس مرا دوست دارد، حسن و حسین(ع) را نیز دوست دارد».[27]
در روایت است که رسول خدا(ص) به امام حسین(ع) فرمود: «پسرم! تو چون جگر منى. خوشا به سعادت کسی که تو و ذریه تو را دوست دارد. پس وای بر قاتل و کشنده تو».[28]
پیامبر بارها حسن و حسین(ع) را سرور جوانان اهل بهشت معرفی کرد[29] و فرمود: «هر کس که دوست دارد دو سرور جوانان اهل بهشت را ببیند، به امام حسن(ع) و امام حسین(ع) نگاه کند».[30]
امام حسین(ع)، مصداق عترت،[31] اهل کساء،[32] کلمه طیبه[33] و صالحین[34] است.
برکتهای قیام سرخ ------------------------ درس آزادی به دنیا داد رفتار حسین بذر همت در جهان افشاند افکار حسین «گر نداری دین به عالم، لااقل آزاده باش» این کلام نغز میباشد ز گفتار حسین «مرگ با عزت ز عیش در مذلّت بهتر است» نغمهای میباشد از لعل گهربار حسین[35][36] سخن از خدمات رادمردی است که نه فقط بزرگترین قهرمان عرصههای حماسه و خون و قیام، بلکه نماد صبر، مقاومت، رشادت و شجاعت برای تحقق بخشیدن به احکام نورانی اسلام است. امام حسین(ع) در برههای از زمان، در عصر تاریکی و خفقان دوران حکومت اموى، برای نجات اسلام و ایجاد حکومت صالح اسلامى، آگاهانه به پاخاست و با نثار خون خود، طومار حکومت ضددینی بنیامیه را در هم پیچید. قیام او سرآغاز بسیاری از حرکتهای حقخواهانه و پیدایش خط جدیدی در حمایت و احیای اسلام شد. بسیاری از حوادث تاریخی در این جهان پهناور، به ویژه در جغرافیای جهان اسلام، در حرکت عاشورا ریشه دارد. خونی که از وجود حق حسین(ع) به پای نهال اسلام جاری شد، همچون آب حیات و مُرکّب پربرکتی بودکه آن نهال را بارور کرد و تاریخ معنویت و انسانیت را نوشت.
کلام جانبخشش، هنوز در گوش تاریخ طنینانداز است که فرمود: «اگر مسلمان نیستید، لااقل آزاده باشید».[37]
شاعر با بهره از این کلام نغز و پرمغز، چنین سروده است:
گر شما را به جهان دینی و آیینی نیست لااقل مردم آزاده به دنیا باشید
اگر امام حسین(ع) با مفاسد بنیامیه مبارزه نمیکرد، فهم حقیقت اسلام ممکن نبود و از جنایتهای خاندان اموی پرده برداشته نمیشد. اسلام سفیانی و معاویهای بر حکومت اسلامی حاکم میگشت. اسلام، دین نیرنگ و فریب میشد و به اسم دین، فساد و شرابخواری همچنان ادامه مییافت. امام حسین(ع) با قیام خود، سدّی نیرومند برای نگهبانی دین پدید آورد و جان خود و فرزندانش را نثار کرد تا قداست اسلام و ارزشهای راستین آن باقی بماند.
به راستى، قیام او سرآغاز جنبش تشیع و خون او، سرچشمه قیامهای خونین حقجویانه است. امام حسین(ع) با شهادت خود، منطقی بیمانند به بشر آموخت: منطق بذل جان در راه احیای دین.[38]
نقش قیام امام حسین در گسترش و تحکیم فرهنگ اهلبیت(2)
بزرگ فلسفه قتل شاه دین این است که مرگ سرخ به از زندگی ننگین است حسین، مظهر آزادگیّ و آزادی است خوشا کسی که چنینش مرام و آیین است نه ظلم کن به کسى، نی به زیر ظلم برو که این مرام حسین است و منطق دین است ببین که مقصد عالی وی چه بود ای دوست که درک آن سبب عزّ و جاه و تمکین است ز خاک مردم آزاده بوی خون آید نشان شیعه و آثار پیروی این است[39] هر کس بر اساس عقیده و دیدگاه خود از جنبههای گوناگون به قیام باشکوه و تاریخی امام حسین(ع) توجه کرده است. از این رو، تفسیر و تعبیرهای بسیاری از این قیام شده است. قیام حسین بن علی(ع) داستان ظهور عالیترین تجلیات روحی و معنوی انسان و کوچک شمردن همه مظاهر لذتهای مادی، به خاطر معنویت است.
این قیام، حقانیت اسلام را روشن و حیات و بقای آیین الهی را تضمین کرد. به همین سبب گفتهاند: «اگر منبع و رسول اسلام را محمد(ص) میدانیم، حسین(ع)، حماسهساز و امضاکننده دوام و بقای آن است».[40]
آرى، قیام حسینی آمیخته با شور و هیجان است، به گونهای که شهادت حسین بن علی(ع) قبل از آنکه رخ دهد، اشک رسول خدا(ص) را جاری کرد.[41]
برخی خدمات امام حسین(ع) به اسلام ------------------------------------------------
توجه دادن جامعه به نقش رهبری دینی و ویژگیهای آن؛
احیای عمل به فریضه امر به معروف و نهی از منکر؛
احیا و اقامه نماز؛
برپایی آزمونی انسانی و جداسازی مؤمنان حقیقی از مسلماننماها؛
مقدّم داشتن دین بر مال و جان و حفظ اصول؛
معرفی الگوی حقگرایى؛
حفظ حریمها و قداستها؛
جریانشناسی انحراف؛
ترسیم چهره زیباترین نوع مرگ؛
تقویت روحیه شهادتطلبى؛
بیان ارزش آزادی و آزادگى؛
ایستادگی در برابر دشمن تا پای جان (ظلمستیزی).[42]
امام حسین(ع) و الگوی مصرف -----------------------------------
امام حسین(ع)، در همه امور زندگى، اعتدال را رعایت میکرد و مردم را از گرفتار شدن در دام افراط و تفریط، بهویژه زیادهروی و اسراف برحذر میداشت.
درباره الگوی مصرف در سیره امام حسین(ع) میتوان به این برخورد اشاره کرد: وقتی ایشان در یکی از مراسمهای خانوادگى، پسر عمویش، عبدالله بن جعفر طیار را میبیند که بیشتر از حد معمول، اموال خود را میبخشد، به او اعتراض میکند و میگوید: «ای عبدالله! تو در بخشش اموال خود اسراف کردی».[43]
در بخشش هم اسراف نکنید!
مَثل معروفیه که میگه: «ذره ذره خیلی میشه، قطره قطره، سیلى.» اگه خوب دقت کنیم، به این حقیقت میرسیم که خداوند متعال نعمتهای بسیاری رو در اختیار انسان قرار داده و دستور صحیح استفاده از اونها رو هم در قرآن کریم با صراحت بیان کرده است. برای مثال: «بخورید و بیاشامید، ولی اسراف و زیادهروی نکنید».[44]
شاعر میگه: نه چندان بخور کز دهانت برآید نه چندان که از ضعف، جانت درآید حتی درباره انفاق و بخشش که این همه تأکید شده، باید جانب اعتدال رو رعایت کنیم، تا هیچ وقت درمانده نشیم.
عبدالله بن جعفر، پسر عمو و داماد امام حسین(ع) در یک مراسم خانوادگی، بیش از حد معمول، اموال خود را بذل و بخشش کرد. امام(ع) به او اعتراض کرد و فرمود: «ای عبدالله! تو در بخشش اموال خود اسراف کردی».[45]
خداوند در آیه 67 سوره فرقان میفرماید: «بندگان خوب خداوند کسانی هستند که در بخشش نه زیادهروی میکنند و نه کوتاهى، بلکه اعتدال را رعایت میکنند».
خداوند در آیات 26 تا 30 سوره اسراء، اسرافکنندگان را برادر شیطان مینامد.
حسین(ع) از پیامبر(ص) است ------------------------------------ امفضل، همسر عباس، عموی پیامبر، شبی خوابی دید که اونو نگران کرد. خدمت پیامبر اومد و از حضرت خواست خوابش رو تعبیر کنه. امفضل گفت: «خواب دیدم عضوی از اعضای شما در خانه من است... .» رسول خدا(ص) خواب اونو اینطور تعبیر کرد: «دخترم، فاطمه(س) پسری به دنیا میآورد که تو از او نگهداری میکنی». طولی نکشید که امام حسین(ع) به دنیا اومد و اون حضرت رو برای نگهداری به امفضل سپردن».[46] شاید این خواب نشونه همون حدیث پیامبر بود که درباره فرزند عزیزش، حسین(ع) میفرمود: «حسین از من است و من از حسینم.» حسین، پاره تن رسول خدا(ص) بود و ادامه نسل روشن پیامبر خدا در سلاله پاک حسین(ع) قرار گرفته بود.
در بحارالانوار نقل شده است که وقتی امام حسین(ع) متولد شد، اون حضرت رو در پارچه سفیدی پیچیدن و پیش رسول خدا بردن تا اسمی برای او انتخاب کنه. در این هنگام، جبرئیل نازل شد و به پیامبر فرمود: «حق تعالی به تو سلام میرساند و میفرماید: چون علی(ع) نسبت به تو، مثل هارون است نسبت به موسى، پس نام پسر کوچک هارون را بر این کودک بگذار. نام او شبیر بود؛ تو به زبان عربی او را حسین بخوان».[47]
دل من در هوای دیدن دوست خانه بر دوش میشود امشب عالم از پرتو جمال حسین پرنیانپوش میشود امشب خانه مصطفی ز بال مَلَک همه مفروش میشود امشب بر اساس روایتها، در جشن میلاد امام حسین(ع) ابوالائمه، سیدالشهداء فرشتگان زیادی شرکت کردن و به سرور و شادمانی پرداختند.
علامه مجلسی مینویسد:
ام سلمه گفت: برای حسین(ع) لباس بهشتی آوردند و پیامبر به او پوشاند. فرمود: این حلّه، لباسی است که پر جبرئیل و فرشتگان تار و پود آن را تشکیل میدهد. به حسینم میپوشانم و او را زینت میدهم که امروز روز زینت اوست و او را بسیار دوست دارم.[48]
زهی امشب که عالم غرق نور است به هرکس بنگرى، غرق سرور است سرور معنوی پیداست هر جا تجلای خدا پیداست هر جا شب میلاد ثارالله آمد جهانپردازِ عشق از راه آمد
ابیعبدالله، کنیه امام حسین است. پیامبر این کنیه رو برای ایشان انتخاب کرد. اباالائمه و اباالمساکین هم از دیگر کنیههای ایشان است. رشید، طیب، وفى، زکى، سید، سعید، التابع لمرضات الله، الدلیل علی ذات الله، الشهید بکربلاء و سیدالشهداء هم از لقبهای آن حضرت است. ولی معروفترین لقبی که پیامبر خدا، امام حسین(ع) را با آن خطاب میکرد، «سید شباب اهل الجنة» بود.
امشب به کف دل، دُرِ نایاب آمد میلاد حسین، فخر احباب آمد گویید به نوکران دربار حسین خیزید و ادب کنید، ارباب آمد امشب باید به دوستداران و عاشقان امام حسین(ع) تبریک ویژه گفت؛ اونایی که مصداق این حدیث گهربار رسول مهر و دوستی شدند: «هر کس من و این دو پسر (حسن و حسین) و پدر آنها را دوست بدارد، روز قیامت در صف من قرار خواهد گرفت».[49]
این حدیث پیامبر رو زیاد شنیدیم که «حسن و حسین، سید جوانان اهل بهشتند.» شیخ مفید از پیامبر خدا روایت میکند که حضرت فرمود: «حسن و حسین، گوشوارههای عرش الهی هستند. بهشت به خالق خود گفت: آیا ضعفا و فقرا را در من جای میدهى؟ خطاب شد: آیا خشنود نیستی که حسن و حسین، ارکان تو هستند. بهشت از این بشارت خداوند بر خود بالید و مانند عروسان فخرفروشی کرد».
نباید فراموش کرد که این همه محبت و سفارش پیامبر نسبت به امام حسن(ع) و امام حسین(ع)، فقط به خاطر علاقه و مهر ساده پدرانه نبود، بلکه دلیل این همه عشق و این همه سفارش، کمالات ویژه این دو بود که آنها را محبوب خداوند کرده بود. حسین، چراغ هدایت و کشتی نجات امت معرفی شده. پیامبر در منزلت امام حسین(ع) فرمود: «کسی که دوست دارد محبوبترین فرد زمینی را نزد اهل آسمان ببیند، به حسین(ع) نگاه کند».[50]
امام حسین(ع) تنها، محبوب پیامبر نبود. استاد علائلی میگوید: «اختلافی نیست در اینکه حسین، محبوب هر کس و برگزیده و پسندیده تمام قبایل و طبقات مردم بود. جاذبه او آن چنان در مردم نفوذ داشت که او را تقدیس میکردند و با دیدهای بالاتر از آنکه به دیگران مینگرند، به او نگاه میکردند».[51]
آن حضرت با مردم بود و در نهایت سادگی و تواضع با آنها زندگی میکرد. همه ساله پیاده به حج میرفت. در نماز جماعت حاضر میشد. به عیادت بیماران میرفت. دعوت فقیران رو میپذیرفت و خودش برای نیازمندان و بیوهزنان و یتیمان غذا میبرد.
امام حسین از همان ابتدا، از شهادت خودش و آینده قیامش آگاه بود. همانطور که جدّش، پیامبر خدا، خبر شهادت آن حضرت رو از جبرئیل شنیده بود؛ لذا ابن ابیالحدید درباره اون حضرت میگوید: «بزرگمرد تاریخ که حمیت و غیرت و انتخاب مرگ زیر شمشیر را در برابر پستی و ذلت به مردم جهان آموخت، ابیعبدالله حسین بن علی بن ابیطالب بود».[52]
ابواسامه از امام صادق(ع) درباره تفسیر آیه «یا ایتها النفس المطمئنه...» پرسید. امام فرمود: «این نفس مطمئنه راضیه مرضیه، جدّم، حسین(ع) است که خداوند از او راضی و او از خداوند راضی است و این سوره مخصوص حسین و شیعیان اوست که در روز قیامت با او در بهشت خواهند بود».[53]
محبت سرشار ------------------- ای که آمیخته مهرت با دل کرده عشق تو مرا دریا دل بذر عشقی که به دل کاشتهام جز هوای تو ندارد حاصل از می عشق تو، عاقل، مجنون وز خُم مهر تو مجنون، عاقل گر شود کار جهان زیر و زبر نشود عشق تو از دل زایل[54]
رسول خدا(ص) به امام حسین(ع) بسیار محبت میکرد و او را همیشه و همه جا گرامی میداشت. تا زنده بود، در کنار خود مینشاند، بهگونهای که این موضوع مایه شگفتی دیگران میشد. رسول خدا(ص) میکوشید این وابستگی را به همگان اعلام کند. پیامبر گرامی اسلام در شأن امام حسین(ع) و امام حسن(ع) سخنها فرموده و بارها محبتش را به آنها اظهار کرده است. ابوایوب انصاری میگوید: «بر رسول خدا(ص) وارد شدم. حسن(ع) و حسین(ع) را دیدم که در حضور او و در دامنش بازی میکردند. گفتم: یا رسول خدا! آیا آنها را دوست دارى؟ فرمود: چگونه آنها را دوست نداشته باشم درحالیکه آنها گلهای من هستند که میبویم».[55] رسول خدا(ص) در شأن امام حسین(ع) فرمود: «حسین(ع)، محبوبترین افراد نزد من است.»[56] در جایی دیگر فرمود: «حسین(ع) از من است و پاره وجود من است و من نیز از حسینم. هر دو از نور واحدیم و دین من از حسین(ع) حیات یافته است». پیامبر آنچنان به امام حسین(ع) محبت میکرد که به نظر عدهای عجیب میآمد. گفتهاند: «آن حضرت بالای منبر مشغول سخنرانی بود که حسین(ع) وارد مسجد شد و دوان دوان به سوی ایشان رفت. در حال دویدن، پایش در پیراهن بلندش گیر کرد و بر زمین افتاد. رسول خدا(ص) از بالای منبر پایین آمد. او را در آغوش گرفت و با خود به بالای منبر برد و بر دامنش نشاند و فرمود: خدا، شیطان را بکشد. هنگامی که او بر زمین افتاد، چنان شدم که گویی قلب من فرو افتاد».[57] در پارهای از اسناد آمده است، مردم درحالیکه از دیدن این صحنه حیرت کرده بودند، گفتند: تا این اندازه محبت از کسی ندیدهایم. پیامبر فرمود: «خدا، مرا به چنین ابراز محبتی فرمان داده است».[58] رسول خدا(ص) اسلام را به مردم عرضه کرد و بقای دین آن حضرت از قیام حسین بن علی(ع) و واقعه عاشورا است. اگر قیام حسین بن علی(ع) نبود، امروز اسلام سفیانی و معاویهای در میان مردم رواج داشت و از قرآن فقط اسمی باقی مانده بود. خدا خواست تاج چنین افتخاری را بر سر حسین(ع) بگذارد و چنین هم شد. رسول خدا(ص) افزون بر جنبه عاطفى، هم برای بیان واقعیت و هم به منظور اتمام حجت با مردم، محبت خود را به حسین(ع) اعلام میکرد، بهگونهای که این محبت حسینی نه فقط در قلب پیامبر، بلکه تا قیامت در همه قلبها میجوشد و انسانهای حقجو به آن حضرت عشق میورزند. پیامبر اکرم(ص)، چنین محبتی را پیشبینی و از آن به عنوان «محبت مکتوم» یاد کرده و فرموده است: «هر آینه، برای حسین(ع) در قلبهای اهل ایمان محبتی پنهانی وجود دارد».[59]
هر جا که بود غذای روحى از سفره نعمت حسین است دلهای همهْ خداپرستان کانون محبت حسین است[60]
به راستى
این حسین کیست که عالم همهْ دیوانه اوست این چه شمعی است که جانها همهْ پروانه اوست
چراغ راه --------- از نگاه بزرگان پیامبر اکرم(ص): «حسین از من و من از حسینم. خداوند دوست دارد هر کس که حسین را دوست بدارد».[61]
«مقام حسین در آسمانها بزرگتر از مقامش در زمین است، بر سمت راست عرش خدا نوشته شده است: «حسین چراغ هدایت و کشتی نجات است».[62]
ابوذر غفاری میگوید: خودم دیدم که پیامبر، حسن و حسین را میبوسید و میفرمود: «هر کس حسن و حسین و نسل و ذریهشان را مخلصانه دوست بدارد، آتش به صورت او نمیرسد. اگرچه گناهانش زیاد باشد، مگر گناهی که ایمان او را بگیرد».[63] «حسن و حسین، دو ریحانه خوشبوی منند».[64] «حسن و حسین، دو سرور جوانان اهل بهشتند».[65] «هر کس حسن و حسین(ع) را دوست بدارد، همانا مرا دوست داشته و هر کس آنان را دشمن بدارد، مرا دشمن داشته است».[66] از پیامبر پرسیدند: «چه کسانی از اهلبیت نزد شما محبوبترند؟ فرمود: حسن و حسین(ع).[67]
نکتهها شخصیت و فضایل امام حسین(ع) ---------------------------------------- 1.دانش معاویه وقتی میخواست حلقه علم و تدریس امام حسین(ع) را به مردی از قریش معرفی کند، به او گفت: «اگر وارد مسجد رسول خدا شدی و حلقهای از مردم را دیدی که چنان نشستهاند که گویی بر سرشان پرنده نشسته (یعنی تمام توجهشان به سخنران است)، پس آن مجلس اباعبدالله است».[68]
2. عبادت ابن اثیر از مصعب زبیری روایت کرد: «حسین با فضیلت و متمسک به دین بود و نماز و روزه و حج او بسیار بود».[69]
3. سخاوت ابن عساکر در تاریخ خود از ابیهشام فنّاد روایت میکند که او از بصره برای حسین(ع) کالا میآورد و آن حضرت، پیش از آنکه از جا برخیزد، همه را به مردم میبخشید.[70]
4. ادب و بزرگوارى امام زینالعابدین از پدرش امام حسین(ع) نقل میکرد که آن حضرت میفرمود: «اگر مردی به من دشنام دهد، در این گوش (و به گوش راستش اشاره فرمود) و عذر بیاورد، در گوش دیگرم، عذر او را میپذیرم».[71]
مردی خدمت امام حسن(ع) آمد و از ایشان کمک خواست. حضرت صد دینار به او داد. سپس نزد امام حسین(ع) رفت و از آن حضرت نیز کمک خواست. امام فرمود: برادرم چقدر به تو داد؟ پاسخ داد: صد دینار. امام حسین(ع) نود و نه دینار به او داد؛ زیرا نخواست با برادرش برابری کرده باشد.[72]
5. عدالت خواهی و ظلمستیزى امام حسین(ع) میفرمود: «اِنّیِ لا أرَی الْمَوْتَ اِلا السَّعادةً وَ لا الْحَیاة مَعَ الظّالِمِینَ اِلاّ بَرَماً؛ همانا من مرگ را جز سعادت، و زندگی با ظالمان را جز خفّت نمیدانم».
6. زهد ابن شهر آشوب در مورد زهد آن حضرت آورده است: به او گفته شد: «چقدر ترس تو از خداوند بزرگ است؟» فرمود: «در امان نیست کسی در روز قیامت مگر آن کسی که در دنیا از خدا بترسد».[73]
7. شجاعت عَماد میگوید: «شجاعت حسین صفتی بود که ظهور آن از او غریب نبود؛ زیرا ظهور شجاعت از او مثل ظهور طلا از معدن طلاست».[74]
8. صبر امام حسین(ع) در مقام صبر، امتحانی داد که دوست و دشمن در شگفت ماندند. در زیارت ناحیه مقدسه آمده است: «وَ لَقَدْ عَجِبَتْ مِنْ صَبْرِکَ ملائِکَةُالسَّماءُ؛ فرشتگان از صبر و شکیبایی تو به شگفت آمدند».
زلال قلم ----------- وقتی همهمه فرشتگان، سکوت هفت آسمان را به هم میریزد؛ وقتی آن همه ستاره به میهمانی چشمان حبیب خدا رفتهاند؛ وقتی ماه برای آمدنش این پا و آن پا میکند و خورشید، مبهوتِ هیبت ستارهای در زمین میماند؛ وقتی آیه تطهیر برای جاری شدن بیتابی میکند و عطر گلهای تکبیر در هوا بیداد؛ یعنی که احسن الخالقین، تمام جلوههای آسمانی را در کالبد زمینی گنجانده است؛ یعنی که روحی بزرگ و آیهای مقدس را در لفافی از جنس بشر پیچیده است. او کیست جز حسین(ع)؛ ستارهای که ردّ درخشان حضورش، دستان خالی زمین را به حضور نُه چراغ هدایت مزین میکند. او کیست جز ابوالائمه که محفل آلکسا را با قدمهای سرخش رونق میدهد؟ کیست جز خامس آل عبا، که فوجی از ملایک را به شوق سیاحتش از عرش به فرش میکشاند؟ سرور جوانان بهشت آمده است. زمین حق دارد برای در آغوش گرفتن رکنی از بهشت، دستانش بلرزد و پاهایش سُست شود. چه کسی در بزرگی نسب به قدر و پایه حسین(ع) خواهد رسید. نسبش را باید در عطر جانفزای رسول الله بجویى! نسبش را باید در جنس لطیف یاس جستوجو کنى. نسب حسین به پایههای کعبه میرسد؛ به على!
رواست که تنپوشش، پرنیان پر جبرئیل باشد و کامش را از شیره جان رسول برگیرند. رواست که شفاعت قدومش، فرشته مطرود عرش (یعنی فطرس) را مقرب درگاه سازد تا از شوق این شرافت، بر جماعت فرشتگان فخر فروشد.
... و تو آمدى --------------- ... و مادر، مادر معصوم تو دانست که انتظار به پایان رسیده و لحظه دیدار نزدیک است. دیدار کسی که نه ماه همراه او بود و لحظهلحظه با او سخن میگفت. دیدار کسی که تاریخ را با خون خویش دگرگون میکرد. دیدار کسی که در پی نامش هزاران حادثه و فلسفه سترگ نهفته بود.
تو آمدی و درختان، همه پیش پایت قیام کردند. ابرها از آسمان رفتند تا آفتاب، رخساره تو را ببیند و رسم روشنگری بیاموزد و آسمان در تو نظر کند و معنای بلندی را دریابد. تو آمدی که شمشیرداران ستمکار، پایان عمر خویش را نزدیک ببینند و خون در رگهای عاشقان آرزومند شهادت به خروش آید.
سلام ای فرزند مهربانی بتول و حیدر! ای میوه عشق تنها زوج معصوم آفرینش! ای حاصل پیوند دو دریای بیکران! ای اقیانوس تا ابد! بگذار رسول خدا(ص)، تو را در آغوش بگیرد و نامِ از آسمان آمدهات را در گوشَت زمزمه کند. بگذار محمد(ص) اشکهایش را پنهان از همه، با گوشه قنداقه تو بزداید و در دل خویش، از مصیبتهای آینده تو اندوهناک شود. بگذار امیر مؤمنان، لبخندِ شُکر بر لبانش بنشیند از اینکه آینده امامت از نسل سبر تو تداوم خواهد داشت.
لبخند بزن تا مادر به یاد نیاورد که قرار است شاهد چه ستمها در زندگانیات باشى. آنگونه بخند که تمام هستی به روی زهرا بخندد و نداند که پیامبر، روزهای سختِ نیامده را برای تو، در دل میگرید. چشم امید تمام رسولانِ پیش از این، چشم امید علی و فاطمه به توست. به دستهای منبری که اینک در گاهواره آرام گرفتهاند فردا زمین و زمان را به لرزه درمیآورند. به چشمهای کودکی که امروز بیدغدغه مادر و پدر را مینگرد و فردایی نه چندان دور بر زمین و آسمان ولایت مییابد.
اینک آسوده بخواب. امروز بیاضطراب باش، ای مرد فردای خون و شمشیر! که آینده، توفان ِمصایبش را چنان به سوی تو روانه خواهد کرد که یک عمر، فرصتِ آسوده را کم میآورى. آغوش مهر زهرا غنیمت است اینک. در آغوش عصمت او تا میتوانى، قد بکش. تا میتوانى، صبر و عظمت و استواری بیندوز. از این آغوش بیهمتا تا میشود حقیقت را بیاموز که او آینده اسلام و راه سرخ شهادت خونینش را به تو میسپارد.
حسین! تمام تاریخ به تو تکیه دارد و به خون تو؛ خونی که قطرهقطرهاش سرنوشت انسانها را تا ابد رقم خواهد زد و پیامی سرخ را به گوش تمام زمین و زمان خواهد رساند. چشم ِ تمام گذشتگان و آیندگان به توست؛ به مرد قهرمانی که با شمشیر خویش، با خون عزیزان و خون خویش، پرده از حقایق برمیافکند و هر چه باطل را محو میکند. به آنانکه انتظار تو را کشیدهاند، آنانکه آرزوی اقتدا به قیام تو را دارند، بگو شمشیرهایشان را مهیا کنند. تو اینک متولد شدهای و قیام بیبدیل خون علیه شمشیر اینک تولد یافته است. از امروز کربلا چشم به راه میماند برای روز موعود تو ای حسین! روزی که شبیه هیچ روزی نیست.
سلام بر حسین ----------------- از حسین، اکتفا به نام حسین نبود در خور مقام حسین بلکه باید که خلق دریابند علت اصلی قیام حسین کشته شد، زیر بار ظلم نرفت به به از قدرت تمام حسین بهر احیای دین شهادت یافت زنده گردید دین ز نام حسین(ع)[75]
سلام بر حسین(ع) که حیات خویش را در شهادت جستوجو کرد و بقا را در فنا خواست و ماندن را در رفتن دید.
سلام بر او که قیامش، نقطه پیوند میان توحید، عدل و امامت است و بازتاب فریاد اهل بیت و حضور مجدد آدم، نوح، ابراهیم، اسماعیل، موسى، عیسی و علی(ع) در قله فریادگرى.
سلام بر حسین(ع) وارث آدم، خط اتصال همه حرکتهای الهی و انقلابهای خدایى. هر قطره از اقیانوس قیامش، ترتیل خونبار آیات قرآنی و حرکتی حیاتآفرین است و تا جهان، باقی است، حماسهای ماندگار و جاودان خواهد بود.
قیام عاشورا، نقطه اتصال «بعثت» و «غدیر» است و احیاکننده فرهنگ اهل بیت(ع). امام حسین(ع)، تجسم سترگ آدم(ع) تا خاتم(ع) در ثبت ارزشهای الهی و قیامش، قوامبخش انسانیت است تا ظهور مهدی «عجل الله تعالی فرجه الشریف».
پیامبر گرامی اسلام فرمود: «بهراستى، حسین(ع)، چراغ هدایت و کشتی نجات امت است».[76]
امروز، کربلا متولد شد ----------------------- اینک قدوم نورس یک میلاد، هنگامه مجلل تاریخ است
باران ببار بر تن این دریا! او تشنهکام تاول تاریخ است
امروز راز زمزمه داوود، امروز رمز حنجره یحیى
روییده از گلوی صدایی سبز... از نعرهای که صیقل تاریخ است
تقدیرِ هرچه واقعه و توفان، آرام خفته در تن گهواره
آه! این دو چشم کودکی ِ امروز، فردای واقعه، یل تاریخ است
تقویمهای کهنه فرو مردند، خود را به ابتدای زمان بردند
امروز کربلا متولد شد... امروز روز اول تاریخ است...
کوتاه و گویا ------------- حسین جان! ای چراغ هدایت و ای کشتی نجات! شکوه رضایت و تسلیم و بندگیات در برابر خدا، همه ذرات عالم را مبهوت لحظه لحظه عاشورا و صحنه صحنه کربلایت کرده است.
ای جان شیرین رسول! تو پنجمین آیه آلکسا و گواه حقانیت نبی در روز مباهلهاى. از ازل تا ابد، ترنّم نام تو، گره از کار فروبسته اهل عالم گشوده است.
میلاد ریحانه رسول خدا، معنی آیه تطهیر، سرور شهیدان و آزادگان، اباعبدالله الحسین مبارک باد!
کدامین مکتب آزادگی است که در محضر مربی بزرگ شرافت و آزادمردی سر تعظیم فرود نیاورد و حسین را قامت بلندبالای ایثار و انسانیت نخواند؟
ای پرورده دامان رسول! ای تأویل سوره فجر! ای محبوبترین وجود زمینی نزد اهل آسمان! به یُمن میلاد فرخندهات، شفیع دستان خالیمان در محضر رسول خدا باش!
حسین(ع)، محبوب قلبهای مردم بود. در نهایت فروتنی و سادگی زندگی میکرد. همه ساله پیاده به حج میرفت. به عیادت بیماران میشتافت. انفاقش بیمانند بود. دعوت فقیران را رد نمیکرد و آنها را به میهمانی فرا میخواند. همچنین کیسههای غذا را به در خانه محتاجان و بیوهزنان و یتیمان میبرد.
در زمان خلافت پدرش، در صحنههای سیاسی و نظامی نقشی فعال داشت. در زمان امامت برادرش، امام حسن(ع)، لحظهای از پیروی و حمایت او دست نکشید و آنگاه که وعده الهی فرا رسید، برای ادای وظیفه و شهادت در راه خدا لحظهای درنگ نکرد.
آوردهاند که ... ---------------- روزی امام حسین(ع) به استراحتگاهی وارد شد و (در گوشهای)، تکه نانی دید؛ آن را به غلام خود داد و فرمود: «ای غلام! هر گاه بیرون آمدم، این لقمه را یادم بیاور.» غلام آن را خورد. همین که حضرت بیرون آمد، فرمود: «غلام! نان کو؟» غلام پاسخ داد: «آقاجان! آن را خوردم.» امام حسین(ع) فرمود: «تو در راه خدا آزادى.» کسی گفت: «سرورم! او را آزاد کردى؟» فرمود: «آرى. از جدّم، رسول خدا(ص) شنیدم که میفرمود: هر کس تکه نانی را بیابد، پس آن را پاک کند یا بشوید، سپس بخورد، در شکم او جای نمیگیرد، مگر آنکه خداوند او را از آتش آزاد سازد و من کسی را که خدا از آتش رها کرده است، به بردگی نمیگیرم».[78]
اگر صدقه نبود
امام حسین(ع) فقیرانی را دید که روی گلیمی نشسته بودند و تکه نانی میخوردند. سلام کرد. فقیران امام را به جمع خود دعوت کردند. حضرت کنار آنها نشست و فرمود: «اگر خوراک شما، صدقه نبود، با شما همخوراک میشدم.» سپس فرمود: «برخیزید تا به منزل برویم.» حضرت آنان را به منزل آورد و به ایشان خوراک و پوشاک داد و به هر یک چند درهم بخشید.[79]
پینوشتها:
[1] . سنن ترمذى،ج 13، ص 248.
[2] . کنز العمال، ج 6، ص 223، ح 3953. (سبط به معنای جماعت و قبیله است و شاید معنی حدیث این است که حسین در رفعت مقام، مرتبه یک امت را دارد).
[3] . سنن ابن ماجه، ج، ص 56.
[4] . کنز العمال، ج6، ص 217، ح 3798.
[5] . تذکرة الخواص، ص 267؛ کنز العمال، ج 6، ص 221.
[6] . بحارالانوار، ج 93، ص 294، ح 23.
[7] . فرهنگ جامع سخنان امام حسین(ع)، ص 815.
[8] . بحارالانوار، ج 78، ص 127، ح 11.
[9] . فرهنگ جامع سخنان امام حسین(ع)، ص 816.
[10] . تحفالعقول، ص 175.
[11] . احقاق الحق، ج11، ح 590.
[12] . فرهنگ جامع، ص 824.
[13] . بحارالانوار، ج 71، ص 357، ح 21.
[14] . بحارالانوار،ج 78، ص 128، ح 11.
[15] . عیون اخبار الرضا، ج 2، ص 48، ح 157.
[16] . ارشاد القلوب، ص 40.
[17] . بحارالانوار، ج 44، ص 189، ح 2.
[18] همان، ج 71، ص 184، ذیل حدیث 44.
[19] . کمال الدین، ج 1، ص 310.
[20] . نک: آیتالله صافی گلپایگانى، پرتوی از عظمت امام حسین(ع)، صص 417 457.
[21] . علی قائمى، در مکتب مهتر شهیدان؛ امام حسین(ع)، ص 73، به نقل از: فیروزآبادى، فضایل الخمسه فی صحاح السته.
[22] . همان،به نقل از: اسدالغابه، ج 2، ص 19.
[23] . همان،به نقل از: منتخب کنز العمال، ص 105.
[24] . همان، به نقل از: جلاءالعیون، ص 249.
[25] . همان،به نقل از: کنوز الحقاق، ج 1، ص 44.
[26] . همان به نقل از: اسدالغابه، ص 19.
[27] . همان،به نقل از: ذخائر العقبى، ص 124.
[28] . همان،به نقل از: ملحقات احقاق الحق، ج11، ص 316.
[29] . همان، به نقل از: حلیةالابرار، ج1، ص 565؛ مسند احمد بن حنبل، ج 3، ص 13.
[30] . همان،به نقل از: حلیة الابرار، ج 1، صص 289 و 558.
[31] . همان، به نقل از: اسدالغابه، ج 2، ص 12.
[32] . نک:حدید: 13.
[33] . نک: ابراهیم: 29.
[34] . نک: نساء:69.
[35] . رجز، خطبه، شعر امام حسین(ع)، فرهنگ عاشورا، ص 250، به نقل از: حسین(ع)؛ پیشوای انسانها، ص 70.
[36] . شعر از فضلالله صلواتى.
[37] . جواد محدثى، فرهنگ عاشورا، ص 26،به نقل از: بحارالانوار، ج 45، ص 51؛ مقتل خوارزمى، ج 2، ص 32.
[38] . خلاصهای از رمز محبتها، برگرفته از: در مکتب مهتر شهیدان؛ امام حسین(ع)، ص 57 و فرهنگ سخنان امام حسین(ع)، ترجمه: علی مؤیدى.
[39] . فرهنگ عاشورا، ص 399، منتخبی از شعر خوشدل تهرانى.
[40] . در مکتب مهتر شهیدان، امام حسین(ع)، ص 13. «الاسلام نبوی الحُدُوث و حسینی البقاء».
[41] . نک: همان، به نقل از: خصایص سیوطى، ج 2، ص 125.
[42] . چکیده تیترها برگرفته از: در مکتب مهتر شهیدان؛ فرهنگ جامع سخنان امام حسین(ع)، محمدرضا حکیمى، قیام جاودانه؛ محمد دشتى، فرهنگ سخنان امام حسین(ع)؛ ابوالفضل بهشتى، فلسفه و عوامل جاودانگی نهضت عاشورا.
[43] . محمد دشتى،فرهنگ سخنان امام حسین(ع)، انتشارات مشهور، چ 5، ص 91، ح 41، به نقل از: مستدرک الوسائل، ج 3، ص 465، ح 4009.
[44] . «کلوا و اشربوا و لاتُسرفوا» (اعراف: 31).
[45] . فرهنگ سخنان امام حسین(ع)، ص 91، به نقل از: مستدرک الوسائل، ج 3، ص 456، ح 4009.
[46] . الاصابه،ج 4، ص 461؛ بحارالانوار، ج 43، صص 242 و 243.
[47] . بحارالانوار، ج3، صص 238، 239 و 241.
[48] . همان، ج 10، ص 32.
[49] . کشف الغمه، ص .
[50] . امالی صدوق،ص 101.
[51] . سمو المعنى، ص 139.
[52] . باقر شریف، حیاة الامام الحسین(ع)، ج 1، ص 113.
[53] . ارشاد، ص 202.
[54] . شعر از جواد محدثى، فرهنگ عاشورا، ص 148.
[55] . در مکتب مهتر شهیدان؛ امام حسین(ع)، ص 53، به نقل از: مجمع الزوائد، ج 9، ص 182.
[56] . «اَحَبُّ النّاسْ اِلی حسین»، در مکتب مهتر شهیدان؛ امام حسین(ع)، ص 53، به نقل از: تهذیب ابن عساکر، ج 4، ص 327.
[57] . «اِنَّ اللهَ قَدْ اَمَرنی به»، در مکتب مهتر شهیدان؛ امام حسین(ع)، ص 55، به نقل از: مجالس المواعظ، ص 40.
[58] . «اَلْاِسلام نبوی الحدیث و حسینی البقاء»، در مکتب مهتر شهیدان؛ امام حسین(ع)، ص 57.
[59] . ابوالفضل بهشتى، فلسفه و عوامل جاودانگی نهضت عاشورا، ص 57، به نقل از: سفینة البحار، ماده «حسن»، ج 1، ص 257.
[60] . همان.
[61] . سنن ترمذى، باب مناقب حسن و حسین(ع)؛ کاملالزیارات، ص 114.
[62] . عیون اخبار الرضا(ع)، ص 62.
[63] . کامل الزیارات، ص 114.
[64] . صحیح بخارى، کتاب مناقب حسن و حسین(ع).
[65] . سنن ترمذى، ابواب المناقب، باب مناقب حسن و حسین(ع).
[66] . سنن ابن ماجه، فضایل حسن و حسین(ع).
[67] . سنن ترمذى، باب مناقب حسن و حسین(ع).
[68] . سمو المعنى، ص 98، به نقل از: تاریخ ابن عساکر، ج 4، ص 322.
[69] . اسد الغابه،ج 2، ص 20.
[70] . سمو المعنى، صص 150 و 151.
[71] . نظم در السمطین، ص 209.
[72] . سمو المعنى،ص 152.
[73] . مناقب، ج 4، ص 69.
[74] . ابوالشهداء، ص 71.
[75]. فرهنگ عاشورا، ص 63، به نقل از: حسین؛ پیشوای انسانها، ص 53.
[76]. اِنَّ الْحُسَیْنِ مِصْباحُ الْهُدی وَ سَفِینَةُ النَّجاة.
[77]. بحارالانوار، ج 43، ص 244.
[78]. عیون اخبار الرضا، ج 2، ص 47، ح 154.
[79]. بحارالانوار، ج 44، ص 191، ضمن ح 3.
منبع:ماهنامه اشارات - شماره 123 |