با تأسیس مجلس اعلای اسلامی شیعیان در دههی چهل، امام خمینی در پاسخ به نگرانی های برخی فضلای ایرانی مقیم نجف درباره آینده نهضت، امام صدر را امید خود برای ادارهی حکومت اسلامی نامید...
امام موسی صدر در روز 14 خرداد سال 1307 هجری شمسی در محلهی چهارمردان شهر مقدس قم دیده به جهان گشود. او نوادهی سیوسوم امام موسی کاظم بود. پدر ایشان مرحوم آیتالله سیدصدرالدین صدر، جانشین مرحوم آیتالله شیخعبدالکریم حائری مؤسس حوزهی علمیه قم و از مراجع بزرگ زمان خود بود. جد پدری ایشان مرحوم آیتالله سیداسماعیل صدر، جانشین مرحوم آیتالله میرزا حسن شیرازی و مرجع مطلق زمان خود، و مادر ایشان فرزند مرحوم آیتالله حاج آقا حسین قمی، جانشین مرحوم آیتالله سید ابوالحسن اصفهانی و رهبر قیام مردم مشهد بر علیه رضاخان بود. امام موسی صدر پس از اتمام سیکل اول و بخش مقدمات علوم حوزوی، در خرداد سال 1322 رسماً به حوزهی علمیهی قم پیوست، و طی مدتی کوتاه، ضمن بهرهگیری از محضر حضرات آیات سیدمحمدباقر سلطانی طباطبایی، شیخ عبدالجواد جبلعاملی، امام خمینی و سیدمحمد محققداماد، دروس دورهی سطح را به پایان رسانید. وی از ابتدای بهار سال 1326 وارد مرحلهی درس خارج گردید، و تا اواخر پاییز سال 1338، یعنی قریب سیزده سال تمام، از مدرسین بزرگ حوزههای علمیهی قم و نجف کسب فیض نمود. اساتید اصلی دروس خارج ایشان در قم، حضرات آیات سیدحسین طباطبایی بروجردی، محققداماد، صدر و سیدمحمد حجت، و در نجف حضرات آیات سیدمحسن حکیم، سیدابوالقاسم خویی، شیخحسین حلی و شیخمرتضی آلیاسین بودند. دروس فلسفی را نزد حضرات آیات سیدرضا صدر و علامه سید محمدحسین طباطبایی در قم، و نزد آیتالله شیخ صدرا بادکوبهای در نجف فرا گرفت. دوستان اصلی هم بحث امام موسی صدر را در قم، حضرات آیات سیدموسی شبیری زنجانی، شهید دکتر بهشتی، سید عبدالکریم موسوی اردبیلی و شیخ ناصر مکارمشیرازی، و در نجف آیتالله شهید سید محمدباقر صدر تشکیل میدادند. امام موسیصدر در طول زندگی حوزوی خود شاگردان برجستهای را تربیت کرده است. معروفترین آنان در لبنان شهید عباس موسوی دبیر کل سابق حزبالله است. امام موسیصدر در کنار تحصیلات حوزوی، دروس دبیرستان خود را به اتمام رساند، و در سال 1329 بهعنوان اولین دانشجوی روحانی در رشتهی «حقوق در اقتصاد» به دانشگاه تهران وارد، و در سال 1332 از آن فارغالتحصیل گردید. امام موسیصدر قبل از عزیمت به نجف اشرف، از سوی علامه طباطبایی مسئولیت نظارت بر نشریهی «انجمن تعلیمات دینی» را برعهده گرفت. وی همزمان با تحصیل در حوزهی علمیهی نجف، به عضویت هیئت امناء جمعیت «منتدی النشر» درآمد، و پس از بازگشت به قم ضمن ادارهی یکی از مدارس ملی این شهر، مسئولیت سردبیری مجلهی تازه تأسیس «مکتب اسلام» را عهدهدار گردید. از مهمترین اقدامات امام موسی صدر در آخرین سال اقامت در شهر قم، تدوین طرحی گسترده جهت اصلاح نظام آموزشی حوزههای علمیه بود، که با همفکری حضرات آیات دکتر بهشتی و مکارم شیرازی صورت گرفت. امام موسی صدر در اواخر سال 1338 و به دنبال توصیههای حضرات آیات بروجردی، حکیم و شیخ مرتضی آلیاسین، وصیت مرحوم آیتالله سیدعبدالحسین شرفالدین رهبر متوفی شیعیان لبنان را لبیک گفت و به عنوان جانشین آن مرحوم، سرزمین مادری خود ایران را به سوی لبنان ترک نمود. اصلاح امور فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی جامعهی شیعیان لبنان از یکسو، و استفاده از ظرفیتهای منحصر به فرد لبنان جهت نمایاندن چهرهی عاقل، عادل، انساندوست و با زمان مکتب اهل بیت به جهانیان از سوی دیگر، اهداف اصلی این هجرت را تشکیل میداد. امام موسی صدر برای نیل به این اهداف، و با توجه به جغرافیای اجتماعی و سیاسی لبنان در منطقه و جهان، از همان بدو ورود فعالیتهای خود را در سه حوزهی موازی سازماندهی نمود: 1ـ بازسازی هویت، انسجام و عزت تاریخی شیعیان لبنان امام موسی صدر از زمستان سال 1338 و همزمان با آغاز فعالیتهای گستردهی دینی و فرهنگی خود در مناطق شیعهنشین لبنان، مطالعات عمیقی را به منظور ریشهیابی عوامل عقبماندگی اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی شیعیان لبنان به اجرا گذارد. حاصل این مطالعات، برنامههای کوتاهمدت، میانمدت و درازمدتی بود که از اواسط سال 1339 و در راستای سیاست محرومیتزدایی، طراحی و اجرا گردید. امام موسی صدر در زمستان سال 1339 و پس از تجدید سازمان جمعیت خیریهی «البر و الاحسان»، با تنظیم برنامهای ضربتی جهت تأمین نیازهای مالی خانوادههای بیبضاعت، ناهنجاری تکدی را به کلی از سطح شهر صور و اطراف آن برانداخت. وی در فاصلهی سالهای 1340تا1348 و در چارچوب برنامهای میان مدت، با طی سالانه صدهزار کیلومتر در میان شهرها و روستاهای سراسر لبنان، دهها جمعیت خیریه و مؤسسات فرهنگی و آموزش حرفهای را راهاندازی نمودکه حاصل آن کسب اشتغال و خودکفایی اقتصادی هزاران خانوادهی بیبضاعت، کاهش درصد بیسوادی، رشد فرهنگ عمومی، و به اجرا درآمدن صدها پروژهی کوچک و بزرگ عمرانی در مناطق محروم آن کشور بود. امام موسی صدر در تابستان سال1345 و پس از اجتماعات عظیم و چند روزهی شیعیان لبنان در بیعت با ایشان، رسماً از حکومت وقت درخواست نمود تا همانند دیگر طوائف آن کشور، مجلسی برای سازماندهی طایفهی شیعه و پیگیری مسائل آن تأسیس گردد. مجلس اعلای اسلامی شیعیان که اولین بخش از برنامهی درازمدت امام صدر بهشمار میرفت، در اول خرداد سال1348 تأسیس، و خود آن بزرگوار با اجماع آراء به ریاست آن انتخاب گردید. امام موسی صدر از بهار سال 1348 تا اواسط زمستان سال 1352 با دولت وقت لبنان به گفتگو نشست، تا آن را برای اجرای پروژههای زیربنایی و وظایف قانونی خود در قبال مناطق شیعهنشین و محروم آن کشور ترغیب نماید. در پی امتناع دولت لبنان از پذیرش این مطالبات و نیز اتمام حجت با آن، جنبش محرومان لبنان در اوایل سال 1353 به رهبری امام موسی صدر شکل گرفت، و راهپیماییهای مردمی عظیمی در شهرهای بعلبک، صور و صیدا علیه دولت به وقوع پیوست. اوجگیری بحران خاورمیانه، صفآرایی احزاب افراطی مسیحی در برابر مقاومت فلسطینی، و به لبنان کشیده شدن برخی اختلافات جهان عرب، امام موسی صدر را بر آن داشت تا برای حفظ ثبات کشور و ممانعت از سرکوبی فلسطینیها، تودههای مردم را موقتاً از عرصهی رویارویی با دولت کنار کشاند، و پیگیری مطالبات بر حق شیعیان را تا آمدن رئیس جمهور بعد به تأخیر اندازد. امام موسی صدر در سال 1354 بهرغم کارشکنیهای شدید دولت، مجدداً با اجماع آراء به ریاست مجلس اعلای اسلامی شیعیان برگزیده شد. با آغاز جنگ داخلی لبنان در فروردین سال 1354، تمامی تلاشهای امام موسی صدر مصروف پایان دادن به این بحران صرف گردید. وی در خرداد آن سال در مسجد عاملیهی بیروت به اعتصاب نشست، و به پشتوانهی مشروعیت مردمی و مقبولیت وسیع و شخصیت کاریزماتیک خود در میان تمامی مذاهب، آرامش را به تابستان لبنان بازگردانید. با شعلهور شدن مجدد آتش جنگ و پدیدار شدن ابرهای شکست بر آسمان جبههی مسلمانان، امامصدر در اردیبهشت 1355 حافظ اسد را وادار نمود تا با اعزام نیروهای سوری به لبنان، موازنهی قوا و آرامش را به این کشور بازگرداند. حل اختلافات مصر با سوریه و متعاقب آن برپایی کنفرانس ریاض در مهر 1355، آب سردی بود که امام موسی صدر بر آتش جنگ داخلی لبنان فرو ریخت. این آرامش تا زمانیکه امام صدر در لبنان حضور داشت، ادامه پیدا کرد. 2ـ پرچمداری حرکت گفتگوی ادیان و تقریب مذاهب در لبنان هدف استراتژیک امام موسی صدر آن بود تا طایفهی شیعهی لبنان را همسان دیگر طوائف، و نه مقدم بر آنان، در تمامی عرصههای حیات سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی آن کشور مشارکت دهد. وی از اولین روزهای هجرت به لبنان در زمستان سال 1338، با طرح شعار «گفتگو، تفاهم و همزیستی»، پایههای روابط دوستانه و همکاری صمیمانهای را با مطران یوسفالخوری، مطران جرج حداد، شیخ محیالدین حسن و دیگر رهبران دینی مسیحی و اهل سنت آن کشور بنا نهاد. در طول حضور دو دههی امام صدر در لبنان، هیچ مراسم سرور یا اندوهی از شیعیان نبود که امام صدر در آن شرکت جوید، و تنی چند از فرهیختگان مسیحی و اهل سنت در معیت وی نباشند. حمایت جوانمردانهی امام صدر از بستنیفروش مسیحی در اوایل تابستان سال1341 در شهر صور، که به فتوای صریح ایشان مبنی بر طهارت اهل کتاب منجر گردید، توجه تمامی محافل مسیحی لبنان را به سمت خود جلب نمود. در اواخر تابستان1341 مطران گریگوار حداد به شهر صور آمد، و از امام صدر برای عضویت در هیئت امناء «جنبش حرکت اجتماعی» دعوت نمود. از اواخر سال 1341 حضور گستردهی امام موسی صدر در کلیساها، دیرها و مجامع دینی و فرهنگی مسیحیان آغاز گردید. سخنرانیهای تاریخی امام صدر در دیرالمخلص واقع در جنوب، و کلیسای مارمارون در شمال لبنان طی سالهای1341و1342، تأثیرات معنوی عمیقی بر مسیحیان آن کشور بر جای نهاد. امام صدر در تابستان سال 1342 و طی سفری دو ماهه به کشورهای شمال آفریقا، طرحی نو جهت همفکری مراکز اسلامی مصر، الجزایر و مغرب با حوزههای علمیهی شیعهی لبنان در انداخت. وی در بهار سال 1344، اولین دور سلسلهی گفتگوهای اسلام و مسیحیت را با حضور بزرگان این دو دین الهی، در مؤسسهی فرهنگی «الندوه اللبنانیه» به راه انداخت. وی پس از جنگ شش روزهی اعراب و اسرائیل در سال 1346 به دیدار پاپ شتافت، و نشستی که ابتدا نیم ساعت پیشبینی شده بود، به تقاضای پاپ بیش از دو ساعت به درازا کشید. امام موسی صدر از سال 1347 به عضویت مرکز اسلامشناسی استراسبورگ در آمد، و از رهگذر همفکری و ارائهی سمینارهای متعددی در آن، انتشار آثاری ذیقیمت چون «مغز متفکر جهان شیعه» را زمینهسازی نمود. امام موسی صدر در بهار سال 1348 و بلافاصله پس از افتتاح مجلس اعلای اسلامی شیعیان، از شیخ حسن خالد مفتی اهل سنت لبنان دعوت نمود، تا با همفکری یکدیگر برای توحید شعائر، اعیاد و فعالیتهای اجتماعی طوائف اسلامی، تدبیری بیندیشند. وی در همین خصوص طرح مدونی را به اجلاس سال1349 «مجمع بحوث اسلامی» در قاهره ارائه نمود، و متعاقب آن به عضویت دائم این مجمع درآمد. امام موسی صدر در سال1349 رهبران مذهبی مسلمانان و مسیحیان جنوب لبنان را در چارچوب «کمیتهی دفاع از جنوب» گرد هم آورد، تا برای مقاومت در برابر تجاوزت رژیم صهیونیستی چارهاندیشی نمایند. وی در زمستان سال1353 و در اقدامی بیسابقه، خطبههای عید موعظهی روزه را در حضور شخصیتهای بلندپایهی مسیحیِ لبنان در کلیسای کبوشیین بیروت ایراد نمود، و اگر آتش جنگ داخلی شعلهور نمیشد، در پی آن بود تا کاردینال مارونیِ لبنان را برای ایراد خطبههای یکی از نمازهای جمعهی شهر بیروت دعوت نماید. امام موسی صدر در زمستان سال 1355 و در جمع سردبیران جرائد بیروت، با پیشبینی صریح حذف فاصلهها و روند جهانی شدن در اواخر قرن بیستم، قرن بیستویکم را قرن همزیستی پیروان ادیان، مذاهب، فرهنگها و تمدنهای گوناگون نامید، و بر رسالت تاریخی لبنان جهت ارائهی الگویی موفق در این زمینه پای فشرد. امام موسی صدر در اواسط سال 1357 موفق گردید رهبران مسلمان و مسیحی لبنان را جهت برپایی یک جبههی فراگیر ملی متقاعد نماید، و در این مسیر تا آنجا پیش رفت که حتی موعد تأسیس و اولین گردهمایی آنان را برای پس از بازگشت خود از سفر لیبی مشخص نمود. 3ـ تأسیس جامعهی مقاوم و مقاومت لبنانی در برابر تجاوزات اسرائیل امام موسی صدر از سال 1343 و یک سال پیش از تأسیس جنبش فلسطینی فتح، در پی اندیشهی تبدیل جامعهی مصرفی لبنان به جامعهای مقاوم در برابر تجاوزات آیندهی رژیم صهیونیستی برآمد. وی در بهار سال1344 گروهی از جوانان مؤمن شیعه را به مصر اعزام نمود، تا در دورهای شش ماههی فنون نظامی را فراگیرند. با بازگشت این جوانان که اولین کادرهای مقاومت لبنان بودند، عملیات ایذایی مشترک رزمندگان فلسطینی لبنانی در شمال فلسطین اشغالی آغاز گردید. بخش اعظم نیروهای رزمنده از جوانان شیعه لبنان، و فرماندهی عملیات برعهدهی رزمندگان فلسطینی بود. این نوع عملیات مشترک تا اوایل سال 1972 ادامه یافت. اولین شهید شیعهی در عملیات ایذایی برعلیه رژیم صهیونیستی، از جوانان شهر مرزی «ناقوره» بود که در سال1347 به شهادت رسید. در مهر 1348 مؤسسهی صنعتی جبل عامل یا کارگاه کادرسازی امام صدر رسماً آغاز بهکار نمود. در پی بمباران شدید جنوب لبنان توسط رژیم صهیونیستی در سال1349 و عدم واکنش مناسب دولت وقت، اعتصابی بیسابقه به دعوت امام موسی صدر لبنان را فرا گرفت، به گونهای که دولت وقت را بر آن داشت برای بازسازی مناطق جنگی و برپایی پناهگاههای مناسب در آن، مجالس جنوب را تأسیس نماید. از اوایل سال1341 عملیات ایذایی جوانان شیعه در داخل فلسطین اشغالی شکلی مستقل به خود گرفت، هر چند تا سالها پس از آن نیز به صلاحدید امام صدر، افتخار آن به نام «نیروهای مخصوص جنبش فلسطینی فتح» ثبت میگشت. در شهریور سال1351 و کمتر از 24 ساعت پس ازاشغال 48ساعته دو روستای «قانای جلی» و «جویا» بهدست سربازان رژیم صهیونیستی، نشست فوقالعادهی مجلس اعلای اسلامی شیعیان با حضور تمامی اعضاء در روستای جویا برگزار گردید، و از همان روز اولین بذرهای «مقاومت لبنانی» توسط امام موسی صدر پاشیده شد.یک ماه پس از این حادثه و به هنگام تجاوز نیرهای صهیونیستی به روستای «فاووق» در جنوب لبنان، اولین عملیات غیررسمی مقاومت لبنان به اجرا در آمد، که حاصل آن چند کشته و مجروح اسرائیلی بود. از پاییز سال1351 آموزش نظامی جوانان شیعه شتاب بیشتری گرفت. اولین شهید مقاومت لبنان «فلاح شرفالدین» مؤذن چهارده سالهی مؤسسهی صنعتی جبل عامل بود که در زمستان1352 و پس از به هلاکت رساندن چند تن از سربازان رژیم صهیونیستی، در روستای مرزی «بنت جبیل» به شهادت رسید. در خرداد سال 1354 و به دنبال وقوع انفجاری در اردوگاه نظامی عین البنیه در کوههای بقاع، که به شهادت 27 تن از جوانان شیعه انجامید، امام موسی صدر رسماً ولادت «گروههای مقاومت لبنان» را اعلان نمود. با پایان یافتن جنگ داخلی لبنان و انتقال دامنهی ناآرامیها به جنوب، واحدهای مقاومت لبنان رسماً در نقاط استراتژیک مناطق مرزی مستقر شدند. اولین عملیات بزرگ مقاومت لبنان علیه تجاوزات اسرائیل در اواخر سال1355 صورت گرفت که پس از چند روز درگیری، به آزادسازی شهرکهای «طیبه» و «بنت جبیل» منجر گردید. امام موسی صدر اولین شخصیتی بود که در زمستان سال1356، طرح سازشکارانهی توطین پناهندگان فلسطینی در جنوب لبنان را افشا، و با مواضع شجاعانهی خود از تحقق آن جلوگیری نمود. در حملهی گسترده سال1357 اسرائیل به جنوب لبنان و بهرغم عقبنشینی احزاب چپ و گروههای فلسطینی، جوانان مقاومت لبنان و دانشآموزان مؤسسهی صنعتی جبل عامل در منطقهی اشغالی باقی ماندند، و به رغم امکانات اندک تا به آخر علیه اشغالگران صهیونیست ایستادگی کردند. امام موسی صدر اگرچه لبنان را محل اصلی فعالیتهای خود قرار داده بود، اما هیچگاه از دیگر مسائل جهان اسلام غافل نبود. انقلاب اسلامی ایران، امنیت حوزههای علمیه، اتحادی عربی ـ اسلامی جهت مبارزه با اسرائیل و گسترش تشیع در آفریقای سیاه، مهمترین دغدغههای خارج از لبنان ایشان را تشکیل میدادند. در پی دستگیری امام خمینی و در اوایل تابستان1342، امام موسی صدر راهی اروپا و شمال آفریقا گردید، تا از طریق واتیکان و الازهر، شاه ایران را برای آزادسازی امام تحت فشار قرار دهد. با آزاد گشتن امام در پایان این سفر، آیتالله خویی تصریح نمود که این آزادی، بیش از هر چیز مرهون سفر آقای صدر بوده است. در پی تبعید امام به ترکیه در پاییز سال1343، امام موسی صدر اقدامات مشابهی را به انجام رساند، تا ضمن تأمین امنیت آن بزرگوار، ترتیبات انتقال ایشان به عتبات عالیات را فراهم سازد. در نیمهی دوم دههی چهل و پس از آماده شدن اولین کادرهای نظامی مقاومت لبنان، دهها تن از جوانان مبارز ایرانی به لبنان آمدند، و زیر نظر آنان فنون نظامی را فرا گرفتند. در اواخر دههی چهل و مقارن با تأسیس مجلس اعلای اسلامی شیعیان، امام خمینی در پاسخ برخی فضلای ایرانی مقیم نجف، امام صدر را امید خود برای ادارهی حکومت پس از شاه نامید. در زمستان1350 و بر اساس تقاضای دوستانی چون شهید باهنر، شهید مطهری، مهندس بازرگان و... دربارهی برخی زندانیان سیاسی با شاه گفتگو نمود، که بعضی از آنان از جمله حجتالاسلام و المسلمین هاشمی رفسنجانی، اندکی بعد از زندان آزاد گردیدند. با به قدرت رسیدن حافظ اسد در سال1350 و آغاز همکاریهای تنگاتنگ وی با امام صدر، سوریه به امنترین کشور خاورمیانه برای مبارزین ایرانی بدل گردید. امام موسی صدر در تابستان1356 جوانمردانه سینه سپر نمود، و با اقامهی نماز، تدفین و برپایی مراسم چهلمین روز شهادت دکتر شریعتی در بیروت، از سست شدن پیوند جوانان تحصیلکرده با روحانیت، جلوگیری به عمل آورد. به دنبال این حرکت، رژیم شاه تابعیت ایرانی امام صدر و خانوادهاش را لغو کرد که این تابعیت پس از انقلاب اسلامی برگردانده شد. بهدنبال درگذشت مرحوم حاج آقا مصطفی خمینی در پاییز سال1356، وی پسر عموی خود شهید آیتالله سیدمحمد باقر صدر را بر آن داشت تا بیش از پیش به حمایت از امامخمینی برخیزد. امام موسی صدر در بهار سال 1357 لوسین ژرژ نمایندهی روزنامهی لوموند در بیروت را به نجف فرستاد، تا با انجام اولین مصاحبهی بینالمللی با امام خمینی، افکار عمومی جهانیان را با انقلاب اسلامی ایران آشنا سازد. امام موسی صدر در دیدارهای مکرر سال1357 خود با رهبران سوریه، عربستان سعودی و برخی دیگر از کشورهای جهان عرب، اهمیت انقلاب اسلامی ایران، پیروزی قریبالوقوع آن، و ضرورت همپیمانی آنان با این انقلاب را به آنها گوشزد نمود. وی در شهریور 1357 و یک هفته پیش از ربوده شدن خود، با انتشارمقالهی «ندای پیامبران» در روزنامهی لوموند، امام خمینی را به عنوان تنها رهبر انقلاب اسلامی ایران معرفی نمود. بدون تردید بزرگترین خدمت امام موسی صدر به انقلاب اسلامی ایران آن بود که در سالهای1356 تا 1357 و پس از قریب دو دهه ترویج ارزشهای زیبای اسلام راستین در لبنان، عموم مردم، خصوصاً شیعیان و بالاخص کادرهای مقاومت آن کشور را با این انقلاب آشنا و مرتبط نمود. امام موسی صدر در 3 شهریور سال 1357 و در آخرین مرحله از سفر دورهای خود به کشورهای عربی، بنابر دعوت رسمی معمر قذافی وارد لیبی، و در روز 9 شهریور ربوده گردید. دستگاههای قضایی دولتهای لبنان و ایتالیا، و همچنین تحقیقات انجام شده از سوی واتیکان، ادعای رژیم لیبی مبنی بر خروج امام از آن کشور و ورود ایشان به رُم را رسماً تکذیب نمود. امام خمینی چندین بار برای یاسر عرفات، حافظ اسد و حتی قذافی تلگراف و نامه فرستاد تا خبری از سید ایرانی بگیرد. با پیروزی انقلاب اسلامی عدهای تلاش کردند تا قذافی را به ایران بیاورند تا کنار امام خمینی عکس بیاندازد اما امام خمینی شرط دیدار با قذافی را آزادکردن آقا موسی اعلام کرد. در این میان قرائن متعددی حکایت از آن دارند که امام موسی صدر همچنان در قید حیات بوده و چون برخی دیگر از علمای اسلامی، شرایط زندانِ حبس ابد را میگذراند. آخرین خبری که در 13 اردیبهشت1380 توسط سایت «جبههی نجات ملی لیبی» بر روی شبکهی جهانی اینترنت منعکس گردید، مدعی آن است که امام موسی صدر در اواخر سال1376 توسط برخی زندانیان زندان ابوسلیم شهر طرابلس مشاهده گردید، و اندکی پیش از ماه رمضان گذشته به مکانی دیگر انتقال یافته است. سال 2002 قذافی رسماً به ربوده شدن امام در خاک لیبی اعتراف کرد. آخرین خبر 21 مرداد سال گذشته از قول یکی از مقامات لیبی اعلام شد که گفت امام صدر در زندانهای لیبی در طول سالهای اسارت پیر شده و دهها کتاب نوشته است. این مقام لیبیایی گفته اگر فشارهای کشورهای عربی و اسلامی به بالاترین حد خود برسد، قذافی مجبور به آزاد کردن امام میشود. فکر میکنید تا چند سال دیگر باید بگذرد تا سران دنیای اسلام به فکر آزادی امام محرومان بیافتند؟ |