استعمار یعنی چه ؟
معنی این اصطلاح که ریشه عربی دارد «طلب عمران» است که معادل فرانسه آن «کولوینالیسم» هم تقریبا همین معنی را می دهد. در کتاب فرهنگ اصطلاحات سیاسی پروفسور «دباش» این لغت را «سیستم ارتباط نابرابر بین یک کشور قدرتمند و پیشرفته با یک کشور ضعیف و عقب مانده» معنی کرده است که هدف ظاهری این رابطه ، کمک به پیشرفت کشور عقب مانده و «متمدن ساختن» آن است ولی هدف واقعی بهره برداری از منابع ثروت کشور عقب مانده یا استفاده از نیروی انسانی ارزان قیمت آن می باشد. کشور تحت استعمار در مراحل پیشرفت به صورت بازار مصرف کالاهای استعمار کننده در می آید، زیرا برنامه های اقتصادی آن در مراحل پیشرفت این کشورها که «حساب شده و خیلی بطئی است» طوری تنظیم می شود که همیشه نیازمند کشور استعمار کننده باشد. اکثر کشورهای جهان سوم که پس از گذراندن یک دوره سلطه استعماری یگانه تحت شرایط جدید بین المللی استقلال یافته اند چنین وضعی دارند.
استعمار نو
به شیوه های نوین استعماری ، که آن را «استعمار پنهان» نیز می گویند، اطلاق می شود. این اصطلاح را نخستین بار احمد سوکارنو رئیس جمهور پیشین اندونزی در اولین کنفرانس کشورهای آسیایی و آفریقایی ، که در سال 1955 در شهر «باندونگ» اندونزی برگزار شد و به تشکیل سازمان کشورهای غیر متعهد انجامید عنوان کرد و در تفسیر و توضیح این اصطلاح گفت: کشورهای استعماری ضمن اعطای استقلال به مستعمرات پیشین خود شرایطی را بر آنها تحمیل می کنند که عملا همان قید و بندهای دوران استعمار را در لباس تازه ای در این کشورها برقرار می سازد.
در تعریف جامع تری از استعمار نو باید به نقش شرکتهای استعماری که در قالب کنسرسیوم ها و شرکتهای چند ملیتی در جهان پراکنده شده اند و اعمال فشار سیاسی و اقتصادی برای وادار ساختن کشورهای ظاهرا مستقل ولی ضعیف برای تامین منافع کشورهای زورمند، اشاره نمود.