پایگاه خبری تحلیلی کرمان نیوز .......Kerman News

اولین پایگاه خبری - تحلیلی مستقل در استان کرمان/ تا نخواهیم نمی توانیم/ وبلاگ شخصی روزنامه نگار کرمانی محمد هادی شجاعی

پایگاه خبری تحلیلی کرمان نیوز .......Kerman News

اولین پایگاه خبری - تحلیلی مستقل در استان کرمان/ تا نخواهیم نمی توانیم/ وبلاگ شخصی روزنامه نگار کرمانی محمد هادی شجاعی

تاسوعا چه روزی بود؟

از روز هفتم محرم که آب بر اهل بیت امام حسین (ع) بسته شد، سپاهیان عمر سعد نیز شرایط را بر آنان سخت تر کردند.

ابن سعد که به تحریک "شمر بن ذی الجوشن" برای حمله به سپاه کوچک امام (ع) لحظه شماری می‌کرد در روز نهم محرم سال ‪ ۶۱‬هجری خود را آماده حمله به خیمه گاه امام حسین (ع) کرده بود. امام (ع) از این قصد ابن سعد آگاه شد و با فرستادن قاصدی نزد وی ، از عمرسعد مهلت خواست تا یک روز حمله خود را به تعویق بیاندازد.(انوارالبهیه ، ص ‪(۱۴۹‬
اما ماجرا چه بود؟ به عبیداله زیاد! خبر دادند که ابن سعد قرار است با امام‌حسین (ع) مذاکره کند. بنابراین او نیز نامه‌ای نوشت و آن را به دست شمربن ذی الجوشن که فردی خشن بود و با خوارج نیز پیمانی داشت، داد و او را با چهار هزار سپاهی به کربلا فرستاد.

ابن زیاد! در این نامه نوشته بود: پسر سعد! شنیده ام که می‌خواهی با حسین (ع) از در صلح وارد شوی ؟ اگر چنین فکری در سر داری کنار برو و فرماندهی را به شمر واگذار کن. ابن سعد که فردی جاه طلب و مقام دوست بود و قول‌هایی نیز در باب حکومت دریافت کرده بود، نپذیرفت و تصمیم به جنگ گرفت . بعد از ظهر تاسوعا سپاه دشمن خود را برای حمله آماده کرد. حضرت عباس ابن علی(ع) از طرف امام حسین (ع) مامور شد تا برای مذاکره با ابن سعد و شمر به اردوگاه دشمن برود و از آنها یک شب را مهلت بگیرد. به رغم مخالفت زیاد و اختلاف رای، دشمنان پذیرفتند تا این مهلت را به خواسته ابوالفضل (ع)، به سپاه کوچک امام (ع) بدهند.


* در شب عاشورا چه گذشت ؟
خیال امام حسین (ع) از بابت حمله دشمنان آسوده شد، از همین رو با رویی گشاده و پس از نماز و نیایش در حالی که خود قرآن تلاوت می‌کرد، یاران خود را به خیمه مرکزی دعوت کرد.

در این هنگام امام (ع) اشعاری را زمزمه می‌کرد:
یا دهر اف لک من خلیل کم لک بالاشراق و الاصیل من صاحب و طالب قتیل والدهر لایقنع بالبدیل و انما الامر الی‌الجلیل و کل حی سالک سبیل "ای (مردم) روزگار اف بر شما، که چه بسیار صبحگاهان و شامگاهان از دوستان و طالبان حق ما را به قتل رساندی و روزگار هرگز به بدل و عوض ، قانع نمی‌شود و به هرحال توکل به خدای بزرگ و هر زنده‌ای راهی را می‌پیماید و انسان زنده باید به دنبال عقیده‌اش قدم بردارد."
این اشعار برای یاران آن حضرت به خصوص زینب کبری (س) گویای همه ماجرا بود.در این شب ابتدا امام(ع)، هم زینب (س) و هم دیگران را به گرفتن احکام از امام سجاد(ع) که در این هنگام در بستر بیماری بود، سفارش کرد.

امام(ع) در این شب با هریک از یاران خود خلوتی داشت و با آنها سخنانی را می‌گفت و هر کدام هم به زبانی وفاداری خود رااظهار می‌داشتند. در این هنگام امام (ع) فرمود: من یارانی باوفاتر و بهتر از یارانم و خویشانی محکم پیوندتر از خویشانم ندیده ام .( همان منبع )
به هر حال امام (ع) و یارانش در آن شب با خدا راز و نیاز و مناجات زیادی داشتند که به تعبیر روایات ، همچون "زمزمه زنبور عسل" در حال رکوع و سجود و قیام و قرائت قرآن بودند و همین زمزمه‌ها موجب شد تا عده‌ای از سپاه دشمن تحت تاثیر قرار گرفتند و ‪ ۳۲‬نفر از آنها به سپاه کوچک امام (ع) پیوستند.( بحارالانوار ج ‪ ،۴۴‬ص ‪ ۳۹۳‬و ‪(۳۹۴‬
از قول "نافع بن هلال " بیان شده که در نیمه شب امام (ع) به خیمه زینب (س) رفت . هلال می‌گوید: شنیدم که زینب (س) به برادرش گفت که‌ای برادر! آیا یاران خود را آزموده‌ای ؟ نکند به تو خیانت کنند و تو راتسلیم دشمن کنند؟ امام (ع) فرمود: سوگند به خدا آنها را آزموده‌ام ، در آنها جز عشق و شور ندیده ام که همچون علاقه کودک به پستان مادر، علاقه شهادت در راه مرا دارند.( نفس المهموم ، ص ‪( ۱۱۹‬

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.